شبکههای اجتماعی مدت کوتاهي است که در زندگي ما حضور پیدا کردهاند، هرچند در همين دورهی کوتاه همواره با نرخي باورنکردني رشد کردهاند. با اين حال، “آداب” يا “ابتذالاتي” هست که کم و بيش در شبکههای اجتماعی وجود دارند و متأسفانه هنوز هم در پنجرهي مجازي ديده ميشوند. دلايل متفاوتي موجب اين اتفاق ميشوند، ولي احتمالا بخش انگشتشماري از اين مسائل و نگرشها شامل حال گروه کسب و کارهاي کوچک نیز ميشوند.
مثالهايي از اين دست عبارتاند از: (الف) ميل به تصحيحات سريع يا نتايج کوتاهمدت، و (ب) ديدگاه سنتي تثبيت بازاريابي با پخش پيامهاي تبليغاتي. وقت يا کمبود وقت هم بدون شک عامل موثري در اين امر است.
(مسئله: رفتن به پلتفرمهاي جديد بدون تفکر کافي و قبلي – “همه روي فيسبوک هستند، پس ما هم بايد باشيم”)
براي خودتان چند هدف نهايي بگذاريد، اهدافی برای به ثمر نشاندن فعالیتهایتان.
هميشه از خود بپرسيد “چرا ما داريم اين کار را انجام ميدهيم؟” (اين پرسش به شما کمک میکند خطاهاي اجرايي ساده یا تاکتيکي مرتکب نشوید.)
(مسئله: بسياري از کسب و کارهاي کوچک دربارهي محصولات و خدماتشان غلو ميکنند – درحالیکه شبکهی اجتماعي براي مشتريهاست)
وقتي راهبرد يا برنامهاي محتوايي نداشتهباشید، موقعيتتان سبب ميشود بيش از حد دربارهي خودتان حرف بزنيد. اين کار را نکنيد!
به کساني فکر کنيد که ميکوشيد در شبکههای اجتماعی جذبشان کنيد و محتواي مناسبي بسازيد که پاسخگوي نيازهاي آنها باشد. فکر و ذکر شما بايد دربارهي آنان باشد، مشتريانتان، نه خودتان.
(مسئله: انگيزهي کافي به دست نيامده است زیرا شبکهی اجتماعي در اولويت نيست)
ممکن است فکر کنيد که يک بار توئيت کردن در روز تلاش خوبي است، ولي اگر ميخواهيد در اين مسير شروع به پيشرفت کنيد اگر روزي ۱۵ تا ۲۰ توئيت نداريد بايد دستِ کم پنج تا داشته باشيد” در حين راه بايد به ارزش خودتان بيفزاييد، در بحث با ديگران مشارکت کنيد، و به مرور زمان نتايج کارتان را خواهيد ديد.
اگر ميخواهيد بلاگنويسي کنيد، يک نوشته در ماه کافي نيست- در حقيقت، اين کار پيام نادرستي را ميرساند: “چي؟ يعني هيچي واسه گفتن نداريد؟”- باید هدف اين باشد که در شبکههاي کمتري حضور داشتهباشيد ولي به درستي در آنها مشارکت کنيد، هدفمند و منظم باشيد.
(مسئله: ارسال بيش از حد نوشتههايي با محتواي يکسان از طريق کانالهاي متعدد که از ابزارهاي خودکار بهره ميگيرند، بدون در نظر گرفتن مخاطبان هر پلتفرم)
باز هم از شبکههاي کمتري بهره بگيريد- بدانيد هر پلتفرم چگونه کار ميکند، چگونه افراد از آن استفاده ميکنند و با هم در تعامل هستند؛ براي نمونه، توئيتر پديدهاي است که واقعا متفاوت از فيسبوک است – تفاوتها را بدانيد و رويکرد خود را به درستي طرحريزي کنيد.
(مسئله: کسب و کارها مايلند در پشت لوگوهايشان مخفي شوند، ولي هرچه باشد افراد با افراد وارد کسب و کار ميشوند نه با لوگوها!)
افراد را مشتاق کسب و کارتان نگهداريد، به ارسال عکس از اتفاقاتي که در دفترتان ميافتد، کفايت کنيد، مثل نشان دادن کارمندانتان، يا نشان دادن افرادتان در تصوير بنر توئيترتان. سعي کنيد چند تغيير در کارهاي شبکههای اجتماعیتان ايجاد کنيد، در بلند مدت ارزشش را خواهد داشت.
منبع: فوربس – forbes