انیمهی «در این گوشه از دنیا» را را در نظر بگیرین که فقط با اسمش میشه به اندازهی یک صفحه تخیل کرد و نوشت. انقدر اسمش را دوست دارم که گاهی اوقات یادم میره که انیمهای ژاپنی با این اسم ساختن.
یه کارگردان ایرانی میگفت؛ گاهی اتفاق افتاده که فیلنامهای را تنها با دیدن یه عکس نوشته!
یعنی میشه با رویاپردازی دربارهی اون عکس فکر کرد و براش یه داستان ساخت.
حالا تصور کنین که با اسم «در این گوشه از دنیا» چقدر داستانهای جالبی میشه نوشت.
از این حرفها که بگذریم میرسیم به انیمهی «در این گوشه از دنیا».
این انیمه بیننده را با فرهنگ و سبک زندگی مردم ژاپن و همچنین تاریخ اون کشور، بین سالهای جنگ جهانی دوم، آشنا میکنه.
در این گوشه از دنیا، ماجرای دختری به نام «سوزو هوجا» است که از دوران کودکی اون تا زمان بعد از تمام شدن جنگ جهانی دوم در ژاپن را روایت میکنه.
سوزو دختری حواس پرت و خیال بافه و از کودکی استعداد خودش را در نقاشی نشون میده. حس خوبی که سوزو هنگام نقاشی کشیدن به ببینده منتقل میکنه به اندازهای هست که آدم دلش میخواد دست به کاغذ قلم بشه و محیط اطراف خودش را بکشه.
حتی گاهی اوقات یاد نقاشیهایی میافتید که در دوران کودکی چه در مدرسه و چه در خانه میکشیدید و در دنیای زیبای خودتون غرق میشدید.
زندگی ساده و در عین حال دوست داشتنی سوزو بیننده را با خودش همراه میکنه. انقدری که الان دارم این متن را مینویسم دوبار انیمهی «در این گوشه از دنیا» را دیدم و لذت بردم.
جنگ جهانی دوم مثل یک هیولای گنده روی زندگی ساده و پر از هنرنماییهای سوزو سایه میندازه و ماجراهایی را برای او و خانوادهاش به وجود میاره.
توی انیمهی «در این گوشه از دنیا»، شما میبینین که دنیا چقدر کوچیکه. مثل همون ضرب المثل قدیمی که میگن: کوه به کوه نمیرسه اما آدم به آدم میرسه.
سوزو همونجوری که بزرگ میشه با آدمهایی برخورد میکنه که در دوران کودکی اونها را دیده و باهاشون ماجراهایی را پشت سر گذاشته.
یکی از اون آدمها تبدیل میشه به همسرش که از دوران کودکی همدیگر را دیده بودن. البته موضوع اصلی این انیمه ازدواج و عشق و عاشقی نیست، بلکه ماجرا دربارهی شرایط زندگی و اتفاقاتی هست که برای سوزو میافته.
این انیمه همون قدری که برای کودکان دوست داشتنی هست، برای بزرگسالان هم جذابه.
خلاصه بیشتر از این توضیح نمیدم و دعوتتون میکنم تا این انیمهی خوش ساخت را ببینین و لذت ببرین.