برای یک معاملهگر بسیار مهم است که بتواند یک سیستم معاملاتی ایجاد کند، اما مهمتر از ایجاد سیستم این است که بتواند آن را درست اجرا کرده و در نهایت به سوددهی برساند. در این نوشته از کتاب Trading Beond the Matrix دکتر ون تارپ استفاده کردهام تا بتوانم نقش سه عامل اصلی و مهم در سودآوری و معاملهگری را شرح دهم.
در بین معاملهگران ایرانی، شخصی که برای نوشتههای روانشناسیاش در معاملهگری بسیار معروف است مارک داگلاس است؛ مارک داگلاس نه تنها در ایران بلکه در دنیا به خاطر کتابها و دورههای روانشناسی معاملهگری از محبوبیت و شهرت زیادی برخوردار است. در ایران تمام کتابهایی که مارک داگلاس به رشته تحریر درآورده ترجمه شده و در اختیار دوستداران قرار گرفته است. اما شخصیت بسیار مهمتری نیز در این زمینه وجود دارد که تنها یک کتاب معاملهگر برتر از وی در ایران ترجمه شده است و این باعث شده که برای دوستداران این زمینه، کمتر شناخته شده باشد. این شخصیت کسی نیست جز دکتر ون تارپ. وی چندین کتاب مهم در این زمینه نوشته است که در بیرون از ایران بسیار شناخته شده هستند اما چون در داخل کشور کسی آنها را ترجمه نکرده، برای اهل فن زیاد شناخته شده نیست.
چندین نوشته خوب از دکتر ون تارپ به زبان انگلیسی موجود است که این اواخر شروع به مطالعه کتاب Trading Beyond the Matrix کردهام و قصد دارم نکات مهمی که در این کتاب دیده میشود را به زبان فارسی در سایت ویرگول منتشر کنم. باشد که دوستداران بتوانند استفادهای ببرند.
در قسمتی از کتاب دکتر ون تارپ سه عامل مهم برای نتیجه گرفتن از معاملهگری را برمی شمرد. وی از شماتیک زیر برای نشاندادن این سه عامل استفاده میکند:
اولین موردی که برای معاملهگری نیاز است این است که شخص برای خودش یک سیستم تدوین و طراحی کند. این بخش اساسیترین و پایهایترین بخش معاملهگری است. اگر شخصی بدون سیستم به معاملهگری روی بیاورد نمیتواند دوام زیادی در این بازار داشته باشد. حتی شاید اوایل بتواند سود بسیار خوبی برای خودش رقم بزند اما این سودآوری پایدار نخواهد بود و سرانجام به نتایج بدی منجر خواهد شد. یک سیستم معاملاتی خوب باید دارای روش ورود، روش خروج، مدیریت سرمایه، تطابق سبک زندگی با تایم معاملاتی و بسیاری موارد دیگر باشد که شاید در پستهای بعدی بتوانیم در این زمینه نیز بنویسیم.
باید بدانیم که تدوین یک سیستم معاملاتی شاید حتی یک سال به طول بیانجامد. اما هرچقدر هم که زمان بیشتری پای این مرحله گذاشته شود باز ارزش دارد و اصلا جایز نیست که شخصی بدون داشتن یک سیستم معاملاتی، پای بازار باشد.
دومین موردی که دکتر ون تارپ برای موفقیت در معاملهگری مهم میداند خود معاملهگر است. شخص معاملهگر بعد از این که یک سیستم برای خودش طراحی کرد باید آن را بکتست کند، فورواردتست کند و مهمتر از همه بتواند آن را اجرا کند. اگر حتی بهترین سیستمهای معاملاتی را در اختیار داشته باشیم اما نتوانیم آن را درست اجرا کنیم به هیچ دردی نمی خورند. یکی از معاملهگران مطرح در زمان خودش گفته بود که حتی اگر من سیستم معاملاتیام را در روزنامههای کشور چاپ کنم باز هم تعداد بسیار بسیار کمی از آن سودآور خواهند بود. یکی از دلایل این امر میتواند در وهله اول این باشد که شخص تا خود به تست سیستم نپرداخته باشد نمی تواند به آن اعتماد کند و در مقاطع مختلف بازار از آن به درستی استفاده کند. اعتماد به سیستم، چیزی است که در طی زمان و تجربه زیاد به دست میآید.
برای اجرای درست یک سیستم معاملاتی، اول از همه بایستی قبول کنیم که اگر سیستم ما در هر جایی از بازار ورود داد بدون هیچ گونه شکی ورود را انجام دهیم. بسیاری از معاملهگران را میشناسم که تحلیلهای بسیار خوبی از قیمت و بازار دارند اما چون نمیتوانند خودشان ورود کنند دستشان به سود نمیرسد. احتمالا شما هم در مرحلهای از معاملهگریتان به این مشکل خوردهاید. در این مقطع، بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که تمرین و فورواردتست را بیشتر کنید و از افکار منفی دوری گزینید.
بعد از ورود، نوبت به مدیریت معامله و مسائلی مانند کم کردن حجم، افزودن حجم، و در نهایت خروج از معامله فرا میرسد. بیشتر کتابها و آموزشهایی که در دنیا تهیه شدهاند در مورد ورود به معامله هستند و برای خروج از معامله نقشهای ارائه ندادهاند. در حالی که یکی از مهمترین بخشهای معاملهگری خروج از معامله است. این که با چه میزان از سود از معامله خارج شویم. در کدام ناحیه از قیمت این کار را انجام دهیم. آیا به یکباره معامله را ببندیم و تمام سود را بگیریم یا پله پله از آن خارج شویم. البته این موارد را باید در مرحله سیستم معاملاتی حل کرده باشیم. اما نحوه اجرای آن بسیار مهم است.
شاید معامله خوبی داشته باشیم که به سود بسیار بزرگی هم رسیده است اما با نبستن معامله و طمع بیشتر، ذره ذره از سود خود را از دست میدهیم و سرانجام با سود بسیار کم یا حتی معامله سربهسر و بدون سود روبرو میشویم. یا بسیاری از مواقع معاملهای را می گیریم، همین که ذرهای وارد سود شد از ترس از دست دادن سود، معامله را میبندیم و بعد از آن می بینیم که معامله به نقطهای که مدنظر ما بود رسیده است، اما ما سود بسیار کمی از آن را برای خود برداشتهایم.
موارد بسیار بیشتری نیز وجود دارند که هنگام معاملهگری و اجرای سیستم با آنها روبرو میشویم و به نظر من اصلیترین کار شخص، به عنوان معاملهگر این است که موانع موجود در این مراحل را یکی یکی و پلهپله از سر راه بردارد.
سومین موردی که دکتر ون تارپ برای سودآوری معاملات ذکر کرده است خود بازار است. این بازار است که تعیین میکند کدام معامله به سود برسد و کدام معامله زیانده باشد. این عامل در تک تک معاملات ما تاثیرگذار است، اما اگر سیستم معاملاتی درستی داشته باشیم و خودمان نیز در اجرا با مشکل روبرو نشویم قطعا در طولانی مدت و در تعداد معاملات زیاد، آمار و احتمال به سود ما عمل خواهند کرد و در نهایت سودده خواهیم بود.
احتمالا اشخاص زیادی را دیدهایم و خودمان هم مدتی اینطور رفتار کردهایم که با انجام یک معامله دقیقا طبق سیستم و اجرای دقیق، باز هم معامله استاپ میشود و بعد از استاپشدن با خودمان کلنجار رفتهایم که چرا این معامله باید استاپ می شد؟ معاملهای که تمام معیارهای ورود را داشت چرا باید استاپ شود؟ اشکال کار کجا بوده است؟ آیا سیستم معاملاتیام درست نیست و عمل نمی کند؟ آیا این سبک دیگر کار نمیکند؟ دقیقا همینجاست که بسیاری از افراد روحیه خود را میبازند و مخصوصا اگر چند بار پشت سر هم استاپ بخورند از سیستم خود ناامید شده و به احتمال زیاد آن را کنار خواهند گذاشت! اشتباهی بسیار بزرگ!
اگر سیستم تستشده و درستی دارید و در اجرای آن نیز کوتاهی نکردهاید اما استاپ خوردهاید بدانید که عامل سوم یعنی مارکت در این مورد به نقش خود عمل کرده است و مشکل از شما یا سیستم معاملاتیتان نیست. در این مواقع باید بدانید که قرار نیست هر معاملهای که میگیرید به سوددهی برسد. اگر اینطور بود که نباید اصلا استاپ قرار میدادید! وین ریت صد برای هیچ معاملهگری در دنیا وجود ندارد.
در این مواقع بهترین کار انجام دو کار است:
۱. به سیستم معاملاتی خود شک نکنید و آن را طبق روال انجام دهید.
۲. بعد از گذشت زمانی، به ژورنال همین معاملاتی که استاپ شدهاند برگردید و ببینید آیا میتوانید بهینهسازی برای آن انجام دهید یا نه.
در مورد مطالبی که در این پست گفته شد مسائل بسیاری هستند که میتوان صفحات زیادی در موردشان نوشت، اما برای اینکه این پست بیش از حد طولانی و حوصلهسربر نشود اضافه بر این ادامه نمی دهم. امیدوارم در آینده نزدیک بتوانم پستهای بیشتری در مورد معاملهگری داشته باشم. مخصوصا در نظر داشته باشید که با مطالعه کتاب حاضر دکتر ون تارپ، هر گاه به مورد خاصی برخوردم که ارزش ذکرکردن را داشت یک پست به نگارش درخواهد آمد.