چرا مذاکره تنها راهحل شرافتمندانه، معقولانه و صحیح است!
در دنیای سیاست، مذاکره نهتنها یک گزینه، بلکه در بسیاری از موارد، تنها راهحلی منطقی، شرافتمندانه و مؤثر برای حل مشکلات و رفع بحرانهاست. ایران در دهههای اخیر، همواره درگیر تنشهای سیاسی و اقتصادی بوده که عمدتاً ناشی از قطع ارتباطات دیپلماتیک و تحریمهای گسترده بوده است. در چنین شرایطی، سؤال این است: آیا ادامه مسیر تقابل و مقاومت بیپایان، نتایج مطلوبی داشته است؟ یا اینکه زمان آن رسیده که ایران از دیپلماسی به عنوان ابزاری برای حفظ منافع ملی بهره ببرد؟
ایران، چین، و آمریکا: راهبردی برای آینده
ایران در طول دهههای گذشته سیاست خارجی خود را بر پایه تقابل با آمریکا و اتکا به کشورهای شرقی، بهویژه چین و روسیه، تنظیم کرده است. اما آیا این مسیر توانسته است ایران را به یک قدرت اقتصادی و سیاسی تبدیل کند؟ آیا وابستگی بیش از حد به روسیه و نگاه محتاطانه چین به همکاری با ایران، به نفع کشور بوده است؟ یا زمان آن رسیده که ایران الگوی چین را در پیش گیرد و با عملگرایی، به جای ایدئولوژی، به توسعه بیندیشد؟
چین نمونهای از کشوری است که استقلال سیاسی خود را حفظ کرده اما در عین حال، از تعامل اقتصادی با آمریکا و غرب نیز غافل نبوده است. این کشور توانسته است بدون وابستگی به هیچ قدرتی، مسیر توسعه را طی کند و آمریکا را نه با شعار، بلکه با اقتصاد خود به چالش بکشد. ایران نیز میتواند با الگوی چین، به کشوری تبدیل شود که ضمن حفظ استقلال، از ظرفیتهای اقتصادی جهانی بهره ببرد.
✅ تعادل در سیاست خارجی: چین با آمریکا رقابت دارد، اما همزمان، روابط اقتصادی گستردهای را با این کشور حفظ کرده است. ایران نیز باید بهجای نگاه یکجانبه به شرق یا غرب، سیاستی متوازن اتخاذ کند.
✅ تمرکز بر توسعه اقتصادی: چین پس از دوران مائو، از درگیریهای ایدئولوژیک فاصله گرفت و اقتصاد را اولویت اصلی خود قرار داد. ایران نیز اگر بخواهد مانند چین رشد کند، باید بر تولید داخلی، جذب سرمایهگذاری خارجی و توسعه اقتصادی متمرکز شود.
✅ دیپلماسی هوشمندانه: چین توانست دشمنی ژاپن و شوروی را خنثی کند و حتی میان ایران و عربستان نقش میانجی را ایفا کند. این نشان میدهد که این کشور به دنبال تنشزدایی است، برخلاف روسیه که به واسطه جنگ اوکراین، سیاستهای تنشآفرین خود را به ایران نیز تحمیل کرده است.
ایران در حال حاضر رابطه نزدیکی با چین و روسیه دارد، اما این روابط کاملاً متوازن نیست. چین نگرانیهایی درباره تحریمهای ایران و عدم عضویت ایران در FATF دارد. روسیه نیز بارها ثابت کرده که شریک قابل اعتمادی نیست و از ایران به عنوان ابزاری در سیاستهای خود استفاده میکند. در این میان، آمریکا هنوز بزرگترین قدرت اقتصادی جهان است و نمیتوان آن را نادیده گرفت.
🔵 چین: شریک استراتژیک، اما محتاط
چین نشان داده که علاقهمند به همکاری اقتصادی با ایران است، اما نه به بهای از دست دادن روابط تجاری خود با غرب. بنابراین، ایران باید تلاش کند تا مشکلاتی مانند تحریمها و FATF را حل کند تا بتواند از همکاری چین بیشترین بهره را ببرد.
🔴 آمریکا: مذاکره برای کاهش فشارها
ایران نمیتواند تا ابد در وضعیت تحریم باقی بماند. مذاکره، همانطور که چین و کره شمالی نیز انجام دادهاند، به معنای تسلیم نیست بلکه ابزاری برای حفظ منافع ملی است. مذاکره با آمریکا میتوانست در دوران ترامپ، فشارهای اقتصادی را کاهش دهد و فضا را برای توافقی بهتر در آینده باز کند.
⚫ روسیه: همپیمان تاکتیکی، اما غیرقابلاعتماد
روسیه در جنگ اوکراین از ایران برای تأمین پهپاد استفاده کرد، اما در برابر تحریمهای ایران هیچ اقدام موثری انجام نداد. این کشور هرگز به عنوان یک شریک استراتژیک برای ایران عمل نکرده و همواره منافع خود را در اولویت قرار داده است.
حداد عادل و برخی از اصولگرایان مخالف مذاکره با آمریکا هستند و استدلال میکنند که خروج ترامپ از برجام نشان داد که این کشور غیرقابلاعتماد است. اما این نگاه یکجانبه است و از واقعیتهای سیاست جهانی غافل است. در پاسخ به این ادعا، میتوان چند دلیل محکم برای مذاکره آورد:
ایران برای اینکه بتواند از بنبست سیاسی و اقتصادی خارج شود، نیازمند یک تغییر راهبردی در سیاست خارجی است:
✅ رابطه عمیقتر با چین، اما بدون وابستگی کامل
✅ دیپلماسی فعال با اروپا و کاهش تنش با آمریکا
✅ دوری از سیاستهای تقابلی روسیه و تمرکز بر منافع اقتصادی ملی
✅ تمرکز بر اقتصاد، تولید، و جذب سرمایهگذاری خارجی
✅ استفاده از مذاکره به عنوان یک ابزار، نه یک عقبنشینی
برخلاف آنچه برخی ادعا میکنند، مذاکره به معنای تسلیم نیست. بسیاری از قدرتهای جهانی، از جمله چین و روسیه، در عین رقابت و اختلافات شدید با غرب، همچنان در حال مذاکره و تعامل اقتصادی هستند. کره شمالی، با تمام دشمنیهای دیرینهاش با آمریکا، چندین بار وارد مذاکره شده است. پس چرا ایران نتواند از این ابزار برای حفظ حقوق خود استفاده کند؟ مذاکره، نهتنها عزت ملی را خدشهدار نمیکند، بلکه فرصتی برای نمایش هوشمندی و اقتدار دیپلماتیک است.
تحریمهای گسترده، تأثیر مستقیمی بر وضعیت اقتصادی ایران گذاشتهاند. از تورم شدید گرفته تا کاهش ارزش پول ملی، همه نشان از فشارهای خارجی و نبود راهکارهای مناسب برای مقابله با آن دارند. مذاکره، بهترین راه برای کاهش این فشارها و باز کردن درهای اقتصاد ایران به سوی تجارت جهانی است. چین، که یکی از مهمترین شرکای اقتصادی ایران محسوب میشود، بارها تأکید کرده که تا زمانی که ایران در لیست سیاه FATF باقی بماند و تحریمهای آمریکا ادامه داشته باشد، امکان همکاریهای عمیق اقتصادی وجود ندارد.
ایران نباید سیاست خارجی خود را فقط بر اساس رابطه با روسیه و چین بنا کند. چین، با وجود روابط دوستانه با ایران، همچنان تعامل گستردهای با آمریکا و اروپا دارد. روسیه نیز نشان داده که بیشتر به دنبال تأمین منافع خود است و در مواقع حساس، حمایت لازم را از ایران نکرده است. در این میان، مذاکره با غرب، بهویژه آمریکا، میتواند به ایجاد تعادل در سیاست خارجی کمک کرده و مانع از وابستگی بیش از حد ایران به شرق شود.
برجام، هرچند با خروج آمریکا از آن به چالش کشیده شد، اما نشان داد که مذاکره میتواند نتایج مثبتی به همراه داشته باشد. در دوران اجرای برجام، تحریمهای هستهای لغو شد، صادرات نفت افزایش یافت و اقتصاد ایران به سمت ثبات نسبی حرکت کرد. اگر ایران همان زمان، با ادامه مذاکرات، شرایطی ایجاد میکرد که خروج آمریکا از برجام هزینهبر باشد، شاید امروز وضعیت اقتصادی کشور متفاوت بود.
جهان امروز، میدان جنگهای اقتصادی و دیپلماتیک است، نه نظامی. کشورهای موفق، آنهایی هستند که از دیپلماسی برای حل مشکلات استفاده میکنند، نه از تقابل. جنگ و درگیریهای نظامی، هزینههای غیرقابل جبرانی دارند و ایران، به عنوان کشوری که در منطقهای پرتنش قرار دارد، نباید وارد بازیهایی شود که نتیجهای جز افزایش فشارها ندارد.
مخالفان مذاکره باید بگویند که جایگزین آن چیست. اگر مذاکره نکنیم، چه راهی برای حل مشکلات اقتصادی، افزایش سطح رفاه مردم، کاهش تنشهای بینالمللی و جلوگیری از تحریمهای بیشتر وجود دارد؟ تجربه نشان داده که ادامه سیاستهای تقابلی، نهتنها وضعیت ایران را بهبود نبخشیده، بلکه باعث افزایش مشکلات شده است.
مذاکره، راهی شرافتمندانه، معقولانه و صحیح برای حل بحرانهای ایران است. سیاست خارجی موفق، سیاستی است که بتواند منافع ملی را حفظ کند، اقتصاد را تقویت نماید و از ایجاد تنشهای غیرضروری جلوگیری کند. ایران باید با یک دیپلماسی متوازن، نهتنها روابط خود را با چین و روسیه حفظ کند، بلکه با اروپا و حتی آمریکا نیز وارد گفتوگو شود تا بتواند جایگاه خود را در عرصه بینالمللی بهبود بخشد. آینده ایران، نه در انزوا، بلکه در تعامل سازنده با جهان رقم خواهد خورد.
اگر ایران مانند چین، به جای سیاستهای ایدئولوژیک، بر عملگرایی متمرکز شود، میتواند به قدرتی مستقل و توسعهیافته تبدیل شود. مذاکره و دیپلماسی، اگر به درستی انجام شوند، نه تنها به معنای ضعف نیستند بلکه میتوانند کشور را از بحرانهای اقتصادی و سیاسی نجات دهند. در نهایت، مسیر توسعه ایران، نه در وابستگی به شرق و نه در تقابل با غرب، بلکه در سیاستی متوازن و هوشمندانه نهفته است.