هر اخر سال که میشه، پیام میده میگه قلعه رو تخلیه کنید.کارش دارم. اخر سر با جنگ و دعوا راضی میشه اجارش بگیره.
خودش هم کارش ندارها....دنبال پوله...یه اتاق داره قلعه که اونجا رو مکان کرده.به نظرم میخواد بدون مزاحمت اونجا بساط کنه.
باس پول اجاره اینقدر دلچسب باشه که بصرفه یه سالاونجا بساط نکنه.
البته قبل از این هم که پول اجاره رو میدادیم بهش به اون اتاقه رفت و امد داشت...!!!!
انگار نه انگار اجاره ما بوده! /)
امسال دیگه حس کل کل ندارم. بابام خودش میدونه با اون. این همه سال نکرده یه زمین چیزی بخره که اینجور اچمز نشه....
همون بهتر که چند سال قبل اجاره نمیداد بمون و بابام یه فکر اساسی میکرد. دیگه پیری و مریضیه.
حیف از وقت و انرژی که برا اونجا گذاشتم
انشاله این اتفاق منجهر بشه به خرید یه جای درست حسابی...