جوینده
جوینده
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

من و مشتری هام

طرف اومده مغازه.میگم لاستیک دولتی مینویسیم، میخوای؟

میگه اره....

خب فلان قدر قیمت لاستیک و هزینه ارسالشه.

طرف برگشت گفت:

والا دست بالم خالیه اخر سالیه، لاستیک ماشینم هم صاف شده....تو از پول خودت خرید بزن برام من چک بعد عید میکشم برات!!!

این یه نمونه از فن جذب مشتری ما بود.... /)

›_________________

مشتری اومد گفت کیس میخوام، گفتم باشه چند روز دیگه بیا... فلانی قراره کیسش بیاره، کیس تمیزیه قیمت خوب میده نقدی میخواد ولی. ما هم این وسط هیچی روش نگذاشتیم. حتی اجرت انتقال فایل و ... نگرفتم.بالاخره فامیل بود و اینا...

کیس رو که برد چند روز بعد گفت مانیتور هم میخوام مانیتور تعمیری خودت رو بده ما.خودت برو یکی دیگه بخر. گفتم نه. یه چند روز دیگه سفارش میدم بیاد فلان قدرش رو نقد پرداخت کن .

گفت نه بیارش اول. مام نیاوردیم چند روز هی اومد گفت مانیتور تعمیری خودت رو بده ولی خوب شد ندادم.

یه ماه بعدش اومد کیس رو پس اورد گفت نمیخوامش.

من گفتمش برو به فلانی بده من چیزی روش نگذاشتم که بخوام علافش بشم. به اندازه کافی وقتم رو گرفتی.!

گفت نه میارم مغازه تو پسش بده.گفتم به خودش بگو بعد بیارش.حالا صاحب اول کیس گفته من پوله رو خرج کردم فعلا ندارم.تو به یکی دیگه بفروش.

بعد از چند روز یه مشتری دیگه اومده کیس خودش رو گذاشت مغازه اینو برداشت. گفت ببرمش ببینم چطوریه.تاکید کردم نقدی باید به فلانی بدی.چیزی از تو این کیس برا من درنمیاد.کیس خودت هم زیاد نمیارزه.یه نمه خرابه.گفت باشه.

خریدار اولی مدام به من میگه دو تومنه رو تو بده. بهش میگم من سودی روی این کیس نکردم و نمیکنم که بخوام از جیب پولت رو بدم.تو برو از فلانی بگیر. فقط من معرفی کردم.


بعد از چند روز طرف که کیس رو برد خبرش نشد.و به یارو گفته با من حساب داره برو ازش بگیر!!!

هیچی دیگه شوخی شوخی با این همه وقت تلف کردن سر اون کیس لعنتی یقه من رو گرفته میگه پولم رو تو باید بدی. بابا جان من بهت گفتم فلانی کیس داره اینقدر میفروشه.یه قرون هم من نگرفتم ازت.کلی هم وقت من رو گرفتی.چرا باید من پولت رو پس بدم.چه حسابی چه کتابی.حداقل اگر یه درصدی گیر خودم میامد یه چیزی.

بهش گفتم میخوای برم دم خونشون کیس رو پس بگیرم.میگه نه تو پول از جیب خودت بده بعدا برو از اونا بگیر.... اخه چرا باید من اینکار بکنم؟ چه سودی برای من داره.من مغازه زدم دو قرون بره تو جیبم نه اینکه دستی بدم.!!!

حالا اون طرف هم حاضر نیس چک بده... این وسط ما گیر افتادیم بیخودی... اینم دوست ما بود.انتظار این حرکت ازش نداشتم...

این درس عبرتی شد که در هر صورت باید طبق روال کاسب کاری جلو برم و برای دوست و اشنا بیش از اندازه تخفیف قایل نشم.


در پی خود...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید