دکتر جمال صوفیه
تعریف:
کوچینگ یا مربیگری با هوش مصنوعی(AI) ، به عنوان یک فرآیند سیستماتیک به کمک ماشین و فناوری برای کمک به مشتریان، برای تعیین اهداف حرفهای و ایجاد راهحلهایی برای دستیابی به آنها به طور کارآمد تعریف شده است.
تحقیقات می گوید که مربیگری هوش مصنوعی زمانی که اهداف مشخص و روشنی برای موفقیت وجود داشته باشد، به خوبی کار می کند. به طور خاص، می تواند به اندازه یک مربی انسانی در نظارت و پیگیری دستیابی به هدف مؤثر باشد. یک مزیت بزرگ پیگیری کوچینگ هوش مصنوعی این است که 24 ساعته در دسترس است و میتوان آن را تا جایی که مراجع یا (Coachee) ، بخواهد استفاده کرد.
از سوی دیگر، زمانی که تعریف اهداف کوچینگ دقیق نباشد و شامل ظرافت هایی باشد، مربیگری هوش مصنوعی خوب عمل نمیکند - به عنوان مثال وقتی که کلاینت یا مراجع اهداف متناقضی دارد هوش مصنوعی ممکن است گیج شود یا اطلاعات متناقض ارایه دهد. همچنین، نمی تواند تشخیص دهد که آیا هدف مربیگری از نظر اخلاقی قابل قبول است (اگر شامل آسیب رساندن به کسی باشد چه؟).
علاوه بر این، یکی از تأثیرات شناخته شده مربیگری انسانی این است که کوچینگ اغلب فراتر از دستیابی به اهداف ملموس و سطحی و عینی است. برای مثال، با تأمل در یک موضوع، مربی انسانی ممکن است متوجه شود، مراجع احتمالا هدف عمیقتری را در زیر موضوع اول دنبال می کند. کوچینگ همچنین یک فرآیند خلاقانه است که از یک ایده به ایده دیگر منتهی می شود و "لحظه های آها" را (Aha!) بر می نگیزاند.درحال حاضر، کوچینگ هوش مصنوعی بیشتر فرآیند محور است و در رساندن مراجع از تعریف هدف به دستیابی به هدف بسیار مؤثر است، اما فراتر از آن نمی رود.
جوانب مثبت و استدلال موافقان
همانطور که محققان اشاره کرده اند، مربیگری هوش مصنوعی راه را برای دموکراتیزه کردن کوچینگ باز می کند: به عبارت دیگر آن را مقیاس پذیر، ارزان تر، و 24 ساعته قابل دسترس می کند. افراد بیشتر و بیشتری می توانند از مربیگری بهره مند شوند، برای مثال، جوامع محروم یا کشورهایی که تعداد کمی از مربیان دارای گواهینامه در دسترس اند و جمعیت زیادی دارند این پتانسیل برای آنها بسیار زیاد و مغتنم است و فرصت خوبی است.
مربیگری هوش مصنوعی همچنین می تواند در مقیاس بزرگ در آموزش استفاده شود. نسل جدید میتواند از مربیگری هوش مصنوعی برای حمایت از آنها در دستیابی به اهداف مرتبط با تحصیل شان استفاده کنند - به عنوان مثال، آمادگی برای آزمون و امتحانات. همچنین مدارس و کالجها میتوانند چنین مربیگری ای را بهعنوان کالایی برای ایجاد انگیزه در دانشآموزان خود برای دستیابی به نتایج خوب فراهم کنند: این حتی میتواند به عنوان یک بازی مفید هم تلقی شود.
فدراسیون بین المللی کوچینگ در حال مطالعه پتانسیل مربیگری در آموزش، محیط کار و محیط های شرکتی و سازمانی و نیز در بحث اکولوژی سیاره زمین، به عنوان راهی برای توسعه رفاه انسان در مقیاس بزرگ است.
مسائل اخلاقی
همانطور که قبلا ذکر شد، در حال حاضر، هوش مصنوعی نمی تواند یک هدف اخلاقی قابل قبول را از یک هدف مضر تشخیص دهد. اگر هدف مربیگری توانایی تقلب در امتحان یا آزار همکار در محل کار باشد چه؟ آیا چت بات ارائه دهنده هوش مصنوعی مربیگری برای جلوگیری از چنین تحریفاتی نظارت خواهد شد؟
در مورد سوگیری ها چطور؟ هوش مصنوعی داده ها را جمع آوری می کند و به آن پاسخ می دهد. اگر داده ها مغرضانه بودند چه؟ امروزه، ما می دانیم که به اطلاعات بیشتری در مورد اثربخشی مربیگری برای زنان نیاز داریم، زیرا آنها کمتر در پست های سطح بالا حضور دارند و این به دلیل نیازهای خاص آنهاست. همین امر در مورد اقلیت های نژادی و دیگر اقلیت ها نیز اتفاق می افتد. آیا مربیگری هوش مصنوعی شامل توجه به این تفاوتها میشود؟
علاوه بر این، کوچینگ عمدتا در کشورهای غربی ایجاد و توسعه یافته است: آیا هوش مصنوعی میتواند با فرهنگهای اساسا متفاوت سازگار شود؟
به علاوه داشتن یک چت بات در دسترس 24/7 می تواند وابستگی ایجاد کند که می تواند گاهی مضر باشد. مربیهای انسانی میدانند که تکلیف و وظیفه آنها یک چارچوب زمانی دارد و جلسات مربیگری را بر اساس آن ساختار میدهند. در بین جلسات و درفاصله بین جلسات ، مراجعان کمتر از زمانی که از کوچینگ هوش مصنوعی استفاده میکنند نظارت و پایش میشوند، که میتواند یک نقطه امتیازباشد، همچنین با مربیگری انسانی، مراجعان باید راه خود را برای پیگیری برنامه اقدام و عمل خود توسعه دهند، که ماهیچههای انعطافپذیری آنها را آموزش میدهد.
یکی دیگر از مسائل اخلاقی ممکن است مربوط به حریم خصوصی باشد. استفاده از هوش مصنوعی در مربیگری مستلزم جمع آوری و ذخیره داده های شخصی است. ضروری است اطمینان حاصل شود که این داده ها محافظت می شوند و به روش هایی استفاده نمی شوند که می تواند حریم خصوصی یا امنیت افراد را به خطر بیندازد. در اتحادیه اروپا و برخی کشورها، قوانین از دادههای کاربران محافظت میکنند، اما کشورهای دیگر که چنین مقرراتی ندارند چطور؟ چه کسی قرار است داده ها را جمع آوری کند؟ چگونه می توان از آن استفاده کرد؟ در اینجا سوالات بی پاسخ زیادی وجود دارد.
چه چیزی در این ایده برای ما کوچ ها و مربی ها وجود دارد؟
من این سوال را از خودم پرسیدم: آیا مربیگری هوش مصنوعی برای ما مربیان و کوچ ها دوست است یا دشمن؟
تحقیقات میگوید زمانی که مربی «بیشتر به دنبال کردن یک مجموعه فرآیند مکانیکی و فرمولی می پردازد ، و کمتر به کاوش در پیچیدگیهای دنیای مراجع علاقهمند است، میتواند دشمن باشد». این به این معنی است که چت بات می تواند جایگزین مربی شود، مثلا اگر کوچ ها تازه کار هستند و در مورد معنای هدف از مراجع پرس و جو نمی کنند و فقط سوالات سطحی برای انجام برنامه عمل می پرسند، هوش مصنوعی یک تهدید است.
از سوی دیگر، اگر مربی برای تفکر و تامل گستردهتر حمایت کننده باشد، مربیگری انسانی غیرقابل جایگزین باقی میماند - برای مثال، با دعوت از مراجع به فکر کردن در مورد تضادهای درونی خود و با پرسیدن سؤالاتی در مورد تعامل آنها با زمینه یا سایر عناصر بافتار و کانتکست خود ( مثلا سایر افراد، ساختار و فرهنگ شرکت) و غیره.
بنابراین نقش ما انسان ها، ارزش افزوده ارزشمندی برای کشف این که مراجع واقعا "چه کسی" است و شناخت بهتر خود و هویت خود دارد: مثلا آرزوهای عمیق مراجع، دنیای درونی آنها، احساسات زیربنایی و خواسته های پنهان آنها. یک مربی انسانی می تواند نکات ظریفی را که چت بات نمی تواند تشخیص دهد به خوبی درک کند.
البته این مستلزم توسعه بیشتر جنبه انسانی و حساسیت ما کوچ ها برای کشف مواردی است که در جلسه گفته نشده است. در حین تربیت و آموزش کوچ ها، من اغلب به مربیان می گویم که هر چه بیشتر خودشان را بشناسند، بیشتر می توانند تأثیر خود را بر موفقیت مراجع بسنجند. به عبارت دیگر به طور ضمنی، ما پیام های قوی برای مراجعان خود ارسال می کنیم: اگرو فقط اگر به آنها به عنوان قهرمان نگاه کنیم، و احتمالاً موفق خواهند شد زیرا حمایت ما فراتر از کلمات است. اینکه چگونه به آنها نگاه می نگریم و چگونه همدلی نشان می دهیم، مختص شرایط انسانی ماست.
در این مورد، یک چت بات که برنامه اقدام کلاینت ما را دنبال میکند و 24 ساعته و 7 روز هفته برای ارائه بینش شخصی، خودکارسازی وظایف معمول و ارائه بازخورد در زمان واقعی در دسترس است، میتواند ابزاری باشد که فرآیند کوچینگ را بهبود میبخشد و کمک کننده و تسهیل گر باشد.
آیا برای پیروزی بر کوچینگ هوش مصنوعی باید «اَبَر مربی» یا سوپر-کوچ باشیم؟ به نظر من، لازم نیست؛ در عوض ما حتی باید مربی انسانی تری باشیم و المان های انسانی بیشتری وارد کارمان کنیم.