دکتر جمال صوفیه
در عصری که داده ها بر آن تسلط دارند، تحول دیجیتال دیگر یک کلمه کلیدی نیست، بلکه یک ضرورت اساسی برای شرکت ها در صنایع مختلف است. در هسته خود، تحول دیجیتال سازمان ها را قادر می سازد تا از داده های مشتری به عنوان نیروی محرکه برای کسب و کار خود استفاده کنند و در نهایت آنها را به مشتریان خود نزدیک تر کند.
با این حال، برای شرکتهای سنتی، انتقال به یک مدل مبتنی بر دیجیتال میتواند یک تلاش چالشبرانگیز باشد – و اینجاست که برونسپاری(زیرساخت به عنوان یک سرویس) یا IaaS میتواند بسیار ارزشمند باشد، بهویژه برای کسبوکارهای کوچک. برای شروع موفقیت آمیز این سفر، اولین قدم ایجاد یک پیوند دیجیتالی بین مشتریان و شرکت است. اینترنت اشیا (IoT) نقشی محوری در این انتقال ایفا می کند، زیرا نه تنها اتصال را فراهم می کند، بلکه فرآیند حیاتی دیجیتالی شدن را نیز تسهیل می کند.
این مقاله کوتاه رابطه همزیستی بین اینترنت اشیا و تحول دیجیتال را بررسی میکند
تحول دیجیتال: همه چیز به داده ها مربوط می شود
برای درک تحول دیجیتال، ابتدا باید اذعان کنیم که تحول، حول محور داده ها متمرکز است. تحول دیجیتال به شرکتها این امکان را میدهد تا مستقیماً از دادههای مشتری برای تصمیمگیری استراتژیک و بهبودهای عملیاتی استفاده کنند، که به نوبه خود، آنها را به مشتریان خود نزدیکتر میکند. شرکت های سنتی برای تبدیل شدن به موجودیت های دیجیتال با یک چالش انتزاعی روبرو هستند. برای پر کردن این شکاف، اولین قدم آنها ایجاد یک ارتباط دیجیتالی بین مشتریان خود و سازمان است. اینترنت اشیا به عنوان یک توانمندساز حیاتی در این فرآیند ظاهر می شود و آنها را به سمت حوزه تحول دیجیتال سوق می دهد.
حرکت به سمت دیجیتالی شدن، شرکتهای سنتی را وادار میکند تا از این روند پیروی کنند و با چشمانداز دیجیتالی که به سرعت در حال تغییر است، سازگار شوند و نقشههای راه تحول دیجیتال ناب را اجرا کنند. فشار رقابتی رقبایی که اصطلاحا بومی_دیجیتال هستند (digitally-native)، بسیاری از شرکتهای فورچون 500 را به سمت دیجیتالی کردن حداقل برخی از خطوط تولید خود سوق داده است و آنها را قادر میسازد تا محصولات دیجیتالی بومی را به صورت آنلاین اجرا کنند.
با این حال، فوریت برای تبدیل به شرکت های بزرگ محدود نمی شود. در حوزه دیجیتال، زمانبندی از اهمیت بالایی برخوردار است و شرکت های پیشگام و اولیه از مزیت رقابتی قابل توجهی برخوردار هستند. فرصت ها و دستاوردهای موفقیت به نفع کسانی است که تحول دیجیتال را به سرعت در بازارهای مربوطهی خود پذیرفته اند.
چگونه اینترنت اشیا تحول دیجیتال را ممکن می کند؟
نقش محوری تحول دیجیتال مبتنی بر اینترنت اشیا در حوزه محصولات فیزیکی است. برای شرکت های سنتی، این محصولات ستون فقرات درآمدزایی آنها هستند. تحول دیجیتال مبتنی بر اینترنت اشیا به طور یکپارچه با فرهنگ اصلی چنین شرکتهایی همسو میشود و به اندازه کافی قانعکننده است تا کارکنان را برای پذیرش این تغییر برانگیزد.
محوراصلیِ تحول دیجیتال و اینترنت اشیاء، مفهومِ داده است. هنگامی که فناوری اینترنت اشیا به درستی به کار گرفته شود، داده های منبع یا (source) را از دنیای فیزیکی جمع آوری می کند و آن را به اطلاعات ارزشمند برای سازمان تبدیل می کند.
سفر درواقع از حسگر یا سنسور شروع می شود، جایی که داده های منبع داخلی جمع آوری می شود. این داده ها به یک محموله(payload) دیجیتال تبدیل می شوند، با پروتکل های مناسب برای انتقال شبکه کپسوله می شوند و توسط عوامل نرم افزاری مستقر در سیستم های تعبیه شده پردازش می شوند. این اتصال لبهی شبکه اینترنت اشیا را نشان می دهد که از آن بار داده ها از طریق شبکه های فناوری عملیاتی به شبکه فناوری اطلاعات سفر می کند. از آنجا، داده ها راه خود را به ابر عمومی (public cloud) پیدا می کنند و در نهایت در یک پایگاه داده قرار می گیرند. در اینجا، دادهها در معرض بررسی دقیق نرمافزارهای تحلیلی و هوش مصنوعی قرار میگیرند که به حل مشکل ذخیرهسازی بیش از حد داده کمک میکند.
این پردازش منجر به ایجاد مدل هایی می شود که اطلاعات را تولید می کنند و متعاقباً در سیستم های تجاری شرکت ذخیره می شوند. بخشهای مختلف در شرکت میتوانند به این اطلاعات دسترسی داشته باشند و از آنها برای سادهسازی و بهبود عملیات خود استفاده کنند و در اینجا ایجاد فرهنگ یادگیری بسیار مهم است.
این فرآیند پیچیده که توسط پلتفرم اینترنت اشیا و اتوماسیون سازماندهی شده است، چیزی است که تحول دیجیتال را به پیش میبرد. پلتفرم اینترنت اشیا نه تنها دیجیتالی کردن محصولات فیزیکی را تسهیل میکند، بلکه ارتباط دیجیتالی بین شرکت، محصولات و مشتریانش برقرار میکند.
استفاده از داده های اینترنت اشیا در سراسر سازمان
در حالی که جمع آوری داده ها در مورد محصول، خود آشکارترین کاربرد است، مجموعه گسترده ای از داده های ارزشمند دیگر وجود دارد که محصول می تواند تولید کند - و شرکت می تواند جمع آوری کند. این بینشها فراتر از مهندسی است و چندین بخش حیاتی در سازمان مانند تولید، بازاریابی، فروش، پشتیبانی، توسعه کسبوکار، منابع انسانی و حتی حقوقی را برای بهبود فرآیند کسبوکار تحت تأثیر قرار میدهد.
بخشهای تولیدی میتوانند از دادههای اینترنت اشیا برای بهینهسازی فرآیندها، افزایش کارایی و کاهش زمان خرابی استفاده کنند. تیمهای بازاریابی میتوانند از این دادهها برای درک رفتار مشتری، طراحی کمپینها و هدف قرار دادن مخاطبان مناسب به طور مؤثرتر استفاده کنند.
تیم های فروش می توانند از بینش اینترنت اشیا برای ارائه راه حل های شخصی و بهبود روابط با مشتری استفاده کنند. بخشهای پشتیبانی میتوانند به طور فعال به مسائل رسیدگی کنند و خدمات بهتری به مشتریان ارائه دهند.
توسعه کسب و کار می تواند جریان های درآمد و فرصت های جدید را بر اساس داده های مشتری شناسایی کند. منابع انسانی می توانند تصمیمات مبتنی بر داده در مورد مدیریت نیروی کار بگیرند، در حالی که دپارتمان های حقوقی می توانند از داده ها برای انطباق و مدیریت ریسک استفاده کنند.