چرا باید کودکان و نوجوانان را تشویق کنیم تا برنامهنویسی یاد بگیرند؟ آیا تنها دلیل آموزش برنامه نویسی به کودکان داشتن شغل خوب و پردرآمد در آینده است؟ با اینکه یاد گرفتن برنامهنویسی تاثیر بسیار زیادی در پیدا کردن شغل خوب و پردرآمد دارد، اما همه چیز به پول و شغل ختم نمیشود.
بسیاری از والدین تمایل دارند تا سرگرمیهای فرزندانشان تنها به تلویزیون دیدن یا ویدیوهای اینستاگرامی محدود نشود. والدین به دنبال فعالیتی برای کودکان خود هستند تا بتوانند به کمک آن استعداد فرزند خود را کشف کنند. تا به این صورت مهارت جدید به کودکان بیاموزند و در عین حال از آن لذت هم ببرند.
یقیناً شما نمیتوانید فرزندان خود را مجبور به انجام فعالیتی کنید که برای آنها سرگرمکننده و جالب نیست. کودکان باید بتوانند با فعالیت موردنظر ارتباط برقرا کنند و از آن لذت ببرند تا با اراده خودشان به سمت آن بروند. برنامه نویسی یکی از همین فعالیتهاست که هم برای بچهها جالب است و هم آنها را برای آینده آماده میکند. هدف جونیورا هم آماده کردن فرزندان شما برای یادگیری مهارتهای کاربردی و عملی با کمک داستانها و پیشرفت آنها در زندگی است. در ادامه همراه ما باشید تا بیشتر به فواید یادگیری برنامهنویسی برای کودکان و نوجوانان بپردازیم.
جالب است بدانید که برنامهنویسی فقط کد زدن نیست. این فعالیت مهارتهای ارزشمندی به کودکان آموزش میدهد که برای شغل آینده و به طور کلی برای زندگی آنها بسیار مهم است. در ادامه به بعضی از این مهارتها اشاره خواهیم کرد:
تا بحال دقت کردید که ساختن لگو برای کودکان چقدر جذاب است؟ وقتی که یک خودرو، هواپیما یا دایناسور میسازند، با آن مانند یک اثر هنری با ارزش رفتار میکنند. لذت تکمیل کردن لگویی که بعد از صرف وقت زیاد و با آزمون و خطا بالاخره آن را به پایان رساندند، دقیقاً مانند زمانی است که خود را با برنامه نویسی مشغول میکنند. در یکی از نظرسنجیهای اخیر، دانش آموزان با ۵۴ درصد رای علوم کامپیوتری را بعد از هنر و طراحی به عنوان لذتبخشترین سرگرمی انتخاب کردند.
تصور کنید بتوانید ایدهای که تنها در سرتان است را عملی کنید و آن را بسازید. هواپیمایی بسازید که پرواز میکند یا دایناسوری که مانند یک هیولا حمله میکند. همهی این کارها با برنامه نویسی امکانپذیر است و برای کودکان بسیار جذاب و سرگرمکننده است.
همهی پروژههای برنامه نویسی با طرح یک مسئله شروع میشوند که باید در طی زمان حل بشوند. چگونه میتوان عملکرد سازهای را بهبود بخشید یا چیزی که خراب شده را درست کرد. واقعیت این است که برنامهنویسی هم مثل بسیاری از اتفاقات زندگی، همیشه آن طور که انتظار میرود، پیش نمیرود و معمولا در اولین تلاشها روبرو شدن با شکست حتمی است. وقتی بچهها بعد از آموزش برنامه نویسی به کودکان با چنین اتفاقی روبرو میشوند باید سعی کنند، دوباره و چندباره امتحان کنند تا بالاخره به نتیجه دلخواه خود برسند. بچههایی که برنامه نویسی میکنند یادمیگیرند که چگونه باید از مهارت حل مسئله استفاده کنند و راهحل درست را پیادهسازی کنند.
کودکانی که برنامه نویسی میکنند، باید برای حل مسئله از تفکر راینشی استفاده کنند که شامل شش مرحله میشود:
در جونیورا آموزش تفکر رایانشی به کودکان از اهمیت بیشتری نسبت به آموزش برنامه نویسی به کودکان برخوردار است. تفکر رایانشی به کودکان برنامهنویس میآموزد که برای هر پروژه این مراحل را بارها تمرین کنند، در نتیجه مهارت حل مسئله را به معنی واقعی کلمه تجربه میکنند و یاد میگیرند. بعدها همین مهارت را میتوانند در زندگی واقعی و سایر کارهایشان هم بکار گیرند.
پروژههای برنامه نویسی اغلب پیچیده هستند و کودکان برای انجام دادن آنها، لازم است تا مراحل زیادی را طی کنند. آنها برای موفقیت در این مسیر، باید رویکردی مبتنی بر جزئیات اتخاذ کنند. همانطوری که قبلا هم گفتیم در اولین تلاش برنامهنویسی کردن، نتیجه آنطور که انتظار میرود نخواهد شد و در چنین شرایطی، بچهها باید به روشی دقیق اشکال کد خود را پیدا کنند. در نهایت میتوان نتیجه گرفت که توجه به جزئیات، رویکردی در راستای چارچوب حل مسئله است و این دو مهارت باید در کنار هم قرار بگیرند تا به نتیجه دلخواه رسید.
در این دنیای بسیار شلوغ ما، آموزش برنامه نویسی به کودکان این فرصت را میدهد تمرکز کردن بر یک چیز را یاد بگیرند. تمرکز مهارتی است که با تمرین تقویت میشود و آموزش برنامه نویسی به کودکان این فرصت را میدهد تا در مهارت تمرکز کردن استاد شوند.
کودکانی که برنامه نویسی را یاد میگیرند، در حین کار تمرکز ذهنی خود را افزایش میدهند، حالا چه بهصورت انفرادی یا بهصورت تیمی در حال انجام کار باشند. قطعاً این مهارت به کودکان در تکالیف و پروژههای مدرسه کمک زیادی میکند. تمرکز باعث میشود تا با صرف کمترین انرژی، بالاترین عملکرد را داشته باشند؛ اما این تنها مزیت تمرکز ذهنی نیست. این مهارت باعث آرامش میشود، به کودکان کمک میکند تا خود را از افکار مزاحم دور کنند و به آرامش درونی برسند.
برنامه نویسی بیشتر از هر چیزی، یک نوع تمرین ذهنی برای کودکان محسوب میشود. آموزش برنامه نویسی به کودکان به آنها در کنار آموزش مهارت حل مسئله، مهارت تفکر منطقی و استدلال انتقادی را هم میآموزد. یادگیری برنامه نویسی کودکان را قادر میسازد بهطور منطقی با مسائل برخورد کنند و روشمند و سازمانیافته به آنها نگاه کنند تا راهحلهای بهتری ارائه دهند. مهارت تفکر منطقی، نه تنها در برنامهنویسی بلکه در زندگی واقعی نیز به کودکان کمک میکند تا استقلال در تفکر را تجربه کنند، سنتها را به چالش بکشند، عقاید خود را توسعه دهند و درستی آنها را تحقیق کنند.
یادگیری برنامه نویسی میتواند کودکان را در معرض دنیایی از امکانات قرار دهد و به آنها کمک کند دیدگاهی جهانی داشته باشند. پیشرفتهای فناوری، امروزه بیش از هر زمان دیگری انسانها را به هم نزدیکتر کرده است. با لمس چند کلید، بچهها می توانند در سراسر جهان با یکدیگر ارتباط داشته باشند، علایق، تجربیات و افکارشان را به اشتراک بگذارند. علاوه بر این کودکان با برقراری ارتباط با جهان میتوانند بر روی پروژههایی که در سراسر جهان در حال انجام هستند، مشارکت داشته باشند و بر تجربه خود بیافزایند.
همانطور که میبینید، با گذشت زمان زندگیمان بیشتر و بیشتر به کامپیوتر وابسته میشود. درنتیجه فرصتهای شغلی زیادی هم برای افرادی که برنامهنویسی بلد هستند، ایجاد میشود. در مطالعهای، حدود ۲۶ میلیون آگهی شغلی آنلاین در ایالات متحده را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که تقریباً نیمی از موقعیتهای شغلی پردرآمد، متعلق به برنامهنویسان است.
علاوه بر آن، برای نوجوانانی که قصد دارند در آینده در رشته علوم کامپیوتر تحصیل کنند، فرصتهای شغلی زیادی با درآمد خوب در انتظارشان است. آموزش برنامه نویسی به کودکان میتواند آنها را برای آینده روشنتری آماده کند.
تفکر انتقادی به زبان ساده یعنی قضاوت و تصمیمگیری بر اساس عقل و منطق. از طرفی، برنامهنویسی و بصورت کلی علم کامپیوتر هم نیازمند منطق، مهارت حل مسئله و خلاقیت است.
آموزش برنامه نویسی به کودکان و نوجوانان کمک میکند تا با تمرین تفکر انتقادی، مهارتهای زیادی کسب کنند که در تجزیه و تحلیل مسائل، جمعآوری دادهها و اطلاعات، درک هدف، تمایز بین راهحلهای مختلف، پیشبینی نتایج ممکن و انتخاب رویکرد مناسب به آنها کمک زیادی میکند.
وقتی کودکان برنامه نویسی یاد میگیرند برای انجام پروژههای خود از تفکر انتقادی استفاده خواهند کرد. هر پروژه معمولا از مسائل مختلفی تشکیل شده است که ممکن است راه حلهای زیادی هم داشته باشد. با استفاده از تفکر انتقادی، کودکان تصمیم میگیرند که کدام راه حل مناسبتر است و چگونه باید از آن برای حل مشکلشان استفاده کنند.
در حین انجام پروژههای برنامه نویسی، کودکان تفکر انتقادی را در خود پرورش میدهند که بعدها در زندگی واقعی هم به دردشان خواهد خورد.
داشتن اعتمادبه نفس پایه و اساس موفقیت است. اعتمادبه نفس به بچهها این قدرت را میدهد تا رویاها و اهداف خود را دنبال کنند. یکی از بهترین راههای ایجاد اعتماد به نفس هم این است که در کاری توانمند شوند، یاد بگیرند چگونه کار جدیدی را شروع کنند و آن را به خوبی به پایان برسانند. راه دیگر ایجاد اعتمادبهنفس، تعیین هدف و رسیدن به آن است. کودکان کافی است تنها یک بار به هدفشان برسند، پس از آن یاد میگیرند تا بیشتر به خودشان باور داشته باشند. یادگیری برنامه نویسی به بچهها این فرصت را میدهد که هر دوی این کارها را انجام دهند و اعتماد به نفس خود را تقویت کنند.
ریسک کردن برای همهی انسانها چه بزرگ و چه کوچک ترسناک است. اما برنامهنویسی چالشی است که به کودکان یاد میدهد چگونه با شک و شبهههای خود روبرو شوند، مشکلی را حل کنند، انعطافپذیر، خلاق و ریسکپذیر باشند.
معمولا کودکان برنامه نویسی را در محیطی یاد میگیرند که عمداً پر از ریسک است و آنها را تشویق میکند تا ریسک کنند. در مواردی حتی اگر کودکان مشکلی را به خوبی تجزیه و تحلیل کنند، باز هم ناچارند تا آزمون و خطا کنند و ببینند چه اتفاقی میافتد. اگر مسیری که انتخاب کردند درست باشد، موفق خواهند شد اما اگر روش انتخابی اشتباه باشد، باید باز هم خودشان را به چالش بکشند و روشهای دیگری را امتحان کنند.
نترسیدن از ریسک، بچهها را باهوش و انعطافپذیر بار میآورد؛ دو ویژگی که در مدرسه، کار و زندگی بسیار ارزشمند هستند.
توانایی برقراری ارتباط یکی از مهمترین مهارتهای زندگی است که هر کودکی باید آن را یاد بگیرد. حین یادگیری برنامهنویسی، کودکان معمولا کارها را بصورت گروهی انجام میدهند و همین امر فرصتی را بوجود میآورد تا مهارت برقراری ارتباط را در خود پرورش دهند. برای اینکه کودکان و نوجوانان بتوانند کاری را بصورت گروهی انجام دهند، باید به یکدیگر گوش دهند، حرف همدیگر را درک کنند و با هم صحبت کنند. تمرین همین کارهای کوچک، آنها را اجتماعیتر میکند و باعث میشود دوستان بیشتری پیدا کنند.
زندگی روزمره ما پر از الگوریتم است. هنگامی که طبق دستور پخت، غذای مورد علاقه خود را درست میکنید، در حقیقت از یک الگوریتم پیروی میکنید. کتاب جدیدی میخواهید بخرید؟ برای این کار هم باید وارد الگوریتم اینترنت شوید و کتاب موردنظرتان را پیدا کنید.
تفکر الگوریتمی به کودکان کمک میکند تا به جای یافتن یک روش جدید یا متفاوت برای انجام کاری که قبلا تعریف شده، از یک رویکرد آزمایش شده و واقعی استفاده کنند. بصورت خیلی ساده، برای مشکلات معمولی و رایج، نیازی نیست راهحل جدید اختراع کنند، فقط کافی است کمی الگوریتم بلد باشند تا راهحل مناسب را بیابند و برنامهنویسی به کودکان کمک میکند تا این مهارت را در خود تقویت کنند.
با انجام کارها بصورت گروهی، کودکان متوجه میشوند که نیازی نیست همهی کارها را به تنهایی انجام دهند. آنها یاد میگیرند که در جاهایی بهتر است به افراد دیگر وابسته و بالعکس، افراد دیگر به آنها وابسته باشند.
وقتی کودکان برنامه نویسی را بصورت گروهی یاد میگیرند، این فرصت را دارند تا از دیگران بیشتر یاد بگیرند. علاوه بر این، آنها متوجه میشوند که پروژه متعلق به یک نفر نیست و باید موفقیت یا شکست را با هم تقسیم کنند.
بچههایی که برنامه نویسی یاد میگیرند، مهارتهای اجتماعی، انعطافپذیری و درک بهتری از کار گروهی دارند که در همهی جنبههای زندگیشان، مدرسه، ورزش یا بازی به کارشان میآید.
معمولا برای مسائل و مشکلاتی که در برنامه نویسی ایجاد میشود، هیچ پاسخ قاطع و درستی وجود ندارد و برای حل آن باید خلاقیت به خرج داد. بسیاری از مشکلات برنامهنویسی بیش از یک راه حل دارند و برنامهنویس باید از بین رویکردهای مختلف، مناسبترین روش را انتخاب کند تا به هدفش برسد. همین امر کودکان را تشویق میکند تا از رویکردی خلاق استفاده کنند و ذهنشان را به روی مسیرهای جدید باز کنند. خلاق بودن به بچهها کمک میکند تا درصورتی که در زندگی واقعی هم به مشکلات جدید برخوردند، منعطف باشند و به دنبال راه جدیدی بگردند.
جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، هر ثانیه در حال تغییر است و بخش اعظم این تغییرات ناشی از تحولات فناوری است. قانون مور، یکی از معیارهای سرعت توسعه فناوری میگوید، سرعت پردازش محاسباتی هر ۱۸ ماه دو برابر میشود. شاید در حال حاضر نتوانیم بگوییم که آیا این قانون ۵۰ سال بعد هم به همین شکل خواهد بود یا نه. اما چیزی که میدانیم این است که تغییرات تکنولوژیکی با سرعتی تصاعدی به جلو پیش میرود و یادگیری برنامه نویسی، کودکان را برای رویارویی با آینده آماده میکند.
آموزش برنامه نویسی به کودکان باعث میشود تا کودکان و نوجوانانی که برنامه نویسی یاد میگیرند، از آینده نترسند، زیرا آنها آماده هستند تا با آیندهای که مبهم و همیشه در حال تغییر است، روبرو شوند. نه تنها به این دلیل که درک درستی از عملکرد فناوری دارند، بلکه به این دلیل که انعطافپذیری، مهارتها و تواناییهای لازم را کسب کردهاند که آنها را قادر میسازد تا به این تغییرات پاسخی مناسب بدهند.
مهارت تفکر استراتژیک به نوجوانان کمک میکند تا تصویر کلی از یک مسئله بدست آورند، جزئیات آن را شناسایی کنند و بدانند این جزئیات چگونه بهم مرتبط هستند. نوجوانانی که برنامه نویسی بلدند، تفکر استراتژیک را هم به خوبی درک میکنند. زیرا معمولا مسائل مطرح شده در برنامه نویسی یک تصویر کلی است که از بخشهای مختلفی تشکیل شده است و برای حل چنین مسائلی، بچهها باید بتوانند ابتدا تصویر کلی را تشخیص دهند و بدانند که این پروژه دارای لایههای مختلف اما مرتبط است.
آموزش برنامه نویسی به کودکان، معمولا آنها را قادر به شرکت در دورههای کارآموزی بهتری میکند. زیرا در حین یادگیری برنامهنویسی، مهارتهایی را کسب میکنند که برای کارفرماها ارزشمند است. برای این دسته از نوجوانان دیگر پشت صندوق ایستادن و گرفتن سفارش در رستوران یا کافه، مناسب نیست و به راحتی میتوانند کارآموزی یا کار نیمه وقت بهتری پیدا کنند. حتی اگر کارآموزی موردنظر مستقیماً شامل برنامه نویسی نباشد، کارفرمایان معمولا به دنبال افرادی هستند که مهارتهای ارتباطی قوی داشته باشند و بتوانند بصورت گروهی کار کنند؛ مهارتهایی که نوجوانان آنها را حین یادگیری برنامه نویسی کسب میکنند.
نوجوانانی که برنامه نویسی یاد میگیرند از مصرفکنندگان منفعل فناوری به خالقان فعال تبدیل میشوند. آموزش برنامه نویسی به کودکان در حقیقت از آنها افراد تاثیرگذاری میسازد که دیگر لازم نیست زندگی را همانطور که هست، بپذیرند و به آنها نشان میدهد که میتوانند دنیا را با خلاقیت خود تغییر دهند و آن را به جایی بهتر تبدیل کنند.
آموزش برنامه نویسی به کودکان به آنها مهارتهایی را میآموزد که در پیشرفت درسیشان هم کمک زیادی به آنها میکند. برنامه نویسی کودکان را در معرض اصول ریاضی قرار میدهد و در حین کار روی پروژه، مهارتهای حل مسئله و انواع مختلفی از مهارتهای تفکر مانند تفکر استراتژیک، منطقی، انتقادی، انتزاعی و الگوریتمی را در آنها پرورش میدهد. آنها همچنین یاد میگیرند که چگونه به جزئیات توجه کنند، تمرکز کنند و پشتکار داشته باشند. با کار گروهی، مهارتهای ارتباطی را تمرین میکنند، اعتماد بهنفس و توانایی خود را برای ریسکپذیری تقویت میکنند. و البته از همه مهمتر، لذت یادگیری و ساختن چیزهای جدید را تجربه میکنند.
بدیهی است که آموزش برنامه نویسی به کودکان و نوجوانان مهارت و تواناییهایی را میآموزد که برای موفقیت در قرن بیست و یک لازم هستند. همانطور که تکنولوژی روز به روز بر زندگی روزمره ما تاثیرات بیشتری خواهد گذاشت، آموزش برنامه نویسی به کودکان بیشک مزیت بزرگی برای آنهاست که در دانشگاه و شغل آیندهشان نقش زیادی خواهد داشت.
در جونیورا، تمرکز ما بر آموزش تفکر الگوریتمی و رایانشی به کدآموزان است. آنها با استفاده از این دو روش میآموزند که نه تنها مسائل پیچیده برنامهنویسی، بلکه مشکلات بزرگ و پیچیده زندگی خود را حل کنند.