در یادداشت قبلی با عنوان لزوم همگرایی فراگیر برای نصر با توجه به کاندیداتوری اعضا در انتخابات بر اساس شخصیت حقوقی ایشان، از معیارهای انتخاب کاندیداها صرفنظر از تخصص و ویژگیهای حقیقی آنها و توجه به جایگاه حقوقی آنها گفتم. در کنار تحلیل ترکیب حقوقی مطلوب هیات مدیره نصر، دیدگاهها، رویکردها و راهبردهای لیستهای انتخاباتی نیز قابل مداقه است.
در نگاه من رویکرد گروهها میبایست در سه حوزه واکاوی شود:
اول رویکرد آنها در قبال خود نصر و راهبری آن!
دوم تعیین محدوده شمول صنف و نحوه تعامل با ایشان
سوم تعامل با نهادهای ثالث و بازیگران کلیدی اکوسیستم (غیر از اعضا)
نصر در دوره فعلی با گسترش کمیسیونها و جذب خبرگان صنعت برای هدایت آنها، گام بلندی برای فراگیری و مشارکت بیشتر برداشت. کمیسیونها هم کمابیش در پیگیری مطالبات صنفی توانستند اثربخش عمل کنند. همچنین دبیرخانه کوشید تا با تجمیع توان برنامهریزی اعضا، سطح مشارکت خود را در قالب تدوین طرح بیستون برای تحول دیجیتال کشور افزایش دهد. برای حضور نمایندگانش در اتاق بازرگانی تهران هم برنامهریزی موفقی داشت ولی باور من بر این است که راه نرفته در سازمان نصر بسیار بیشتر از مسیر طی شده است. نصر باید بزرگتر، قدرتمندتر و کاراتر شود. بدنه کارشناسی و مدیریتی آن توانمندتر شود و خود را مهیای پذیرش مسئولیتهای بزرگتر کند. یک شاخص البته ناکامل برای سنجش توان نصر، گردش مالی ضعیف آن است که تقریبا از اغلب شرکتهای عضو کمتر بوده و عملا ظرفیت مالی بسیاری از طرحها و پروژهها در سازمان وجود ندارد. در وهله نخست نیز تعاملات داخلی اعضا میبایست تقویت شود. شبکه اجتماعی فعالان نصر باید همه ظرفیتهای مادی و معنوی خود را مصروف توانمندسازی و ارتقا شایستگیهای یکدیگر کنند.
از سوی دیگر، درخصوص محدودهی شمول نصر و دیوارهای خانهی فاوا، گویا در بین قدما یا حتی برخی متاخرین، با طیفی دیگر از فعالان، اختلافنظر جدی است. عدهای نصر را محدود به شرکتهای ارائه دهندهی سختافزار، نرمافزار و فناوری (هستهی اقتصاد دیجیتال) میدانند و عدهای دیگر هر کسب و کار دیجیتالی (لایهی نزدیک به هسته) و برخی مثل من حتی کسب و کارهایی که با دیجیتالی شدن توانمند یا دگردیس میشوند (لایهی دور از هسته) را عضوی بالقوه برای نصر میدانند. با رویکرد نخست، بسیاری، از جمله پلتفرمهای دیجیتال از جمله دیوار و کافه بازار و اسنپ و دیجیکالا از دایره نصر خارج میمانند.
به گمان من حضور حداکثری کسب و کارهای دیجیتال و فراتر از آن کسب و کارهای دیجیتالی شده و به تعبیری تحقق #نصرفراگیر، میتواند هم قلمرو نصر را گسترده کند و هم باعث نفوذ و انتشار هرچه بیشتر تحول دیجیتال در صنایع مختلف و بالتبع گسترش بازار کسب و کارهای هستهی اقتصاد دیجیتال شوند. چه اینکه ماهیت برهمزنندهی فناوری نیز دیگر تعاریف کلاسیک و دستهبندیهای متقدم را برنمیتابد.
در نهایت، مهمترین انتظار از نصر، افزایش سطح و کیفیت تعامل با نهادهای موثر بر فاوای کشور میباشد. به نظر من درصورت ارتقا سطح پتانسیل دو لایهی قبل (ساختار داخلی نصر و دامنهی شمول اعضا)، زمینه و استعداد گسترش سطح مشارکت صنفی در نهادهای حاکمیتی و بازیگران غیرصنفی موثر بر سرنوشت کسب و کارهایش فراهم میشود.
نصر باید به اتکا توان فعال شده در ساختار و عقبه خود، سطح تعاملش را با بالاترین نهادهای اثرگذار بر صنعت، متقابل و فعال تعریف کند و تا بازیگران دورتری که میتوانند در عرصهی تحول دیجیتال اثرگذار باشند امتداد دهد.
در دورهی پیشرو، مشارکت فعالانه در تدوین برنامهی پنجساله هفتم توسعهی اقتصادی، مطالبهگری در فرایند تشکیل کابینهی دولت جدید و برنامهی وزارتخانههای مرتبط و تعامل فعال با شورایعالی فضای مجازی و گسترش همکاریهای فناورانه با نهادهای صنفی بینالمللی برای کاهش فشار تحریمها باید تراز حداقلی تعاملات بیرونی نصر باشد.
از این رهگذر، اگر کاندیداهای محترم بتوانند درخصوص رهیافت آیندهی مطلوب، مباحثه و چالش کنند یک فضای گفتمانی و سازنده، نه فقط محدود به ایام انتخابات بلکه پس از آن، فارغ از نتیجه و ترکیب هیات مدیره خلق میشود که خود میتواند منشا تحول واقعی در نصر باشد.
اینکه #نصرفراگیر در برنامههایش از اقدام عاجل برای افزایش تابآوری شرکتهای کوچک و متوسط در دوران سخت کنونی آغاز میکند و در نهایت به ارتقا صلاحیتهای بینالمللی و توسعهی بازار فراملی طی این سه سال میپردازد حکایت از مسیری امیدبخش، رشدیابنده و قابل افتخار برای خانهی کسب و کارهای دیجیتال کشور دارد که میتواند با مشارکت و همراهی حداکثری آحاد صنف میسر گردد.