سالهاست ضریب استهلاک کشور (منابع طبیعی، منابع انسانی، زیرساختها، صنایع، حتی تشکیل خانواده و...) از ضریب سرمایهگذری و تولید پیشی گرفته است. کمتر قومی در تاریخ اینگونه به کشتن خود برخاستهاند. فوتبال هم از این قاعده مستثنی نیست. آنچه به واسطه زمین چمن تحقیرآمیز بازی ایران و قرقیزستان در کنار بازی ضعیف تیم ملی در مقایسه با سایر مسابقات همزمان در کشورهای همسایه به چشم آمد مشتی از همین خروار است والبته دلایل آن هم در بسیاری زمینهها با دلایل این زوال در سایر بخشها در کشور سرچشمه یکسانی دارد. فقدان فهم درست از الگو و چارچوب توسعه پایدار! و پذیرش قواعد آن
اقتصاد فوتبال در همه جای دنیا مبتنی بر نقشآفرینی بخش خصوصی سه منبع درآمدی اصلی دارد:
درآمدهای تجاری (منافع حاصل از واگذاری برند، اسپانسرشیپ فروش محصولات با نام تجاری باشگاه،خرید و فروش بازیکن و...)
درآمدهای روز مسابقه (بلیط فروشی و عواید پذیرش تماشگران در استادیوم باشگاه، تبلیغات محیطی حین بازی و...) و درآمدهای حق پخش تلویزیونی
از این سه ضلع سهم آخری بین ۴۰تا۶۰ درصد از کل درآمدهای فوتبال را شامل میشود.
در کشورما ضلع اول بدلیل فقدان زیرساختهای لازم برای حمایت از مالکیت معنوی بسیار ضعیف است. از طرفی چون باشگاهها فاقد زمین اختصاصی و سازوکار بلیط فروشی و جذب تبلیغات محیطی هستند سهم اندکی از درآمدهای سازمان لیگ از این بابت دریافت میکنند و عملا خود نقشی در افزایش یا کاهش آن ندارند.
بدتر از همه فقدان درآمد تلویزیونی باشگاهها بعنوان بزرگترین منبع درآمدی بدلیل انحصار پخش زنده تلویزیونی صداوسیما و عدم بازتوزیع درآمدهای حاصل به باشگاههاست.
تا زمانی که ارکان اقتصادی فوتبال درست شکل نگیرد هر تلاشی برای بهبود شرایط بی فرجام و پرهزینه خواهد بود.
سایر مسائل مثل سوءمدیریت باشگاه، تغییرات پیدرپی وابستگی به سازمانهای دولتی و اقتصاد غیرشفاف در رده بعدی عوامل زوال فوتبال ملی به شمار میروند.