ژاپن، سرزمین آفتاب تابان، کشوری که در جنگ جهانی تخریب و تحقیر شد ولی اکنون قلههای دانش و فناوری را فتح میکند، مردمانی قابل احترام، آرام، مهربان و پرتلاش، متواضع و کمرو، ریشههای عمیق و دیرین خود را به سختی حفظ کرده و تمدن جدید خود را بر پایههای آن استوار کردهاند.
این سطور مروری بر یافتههای سفر پنج روزه من به همراه همکارانی از چند شرکت دیگر ایرانی است که برای نخستین بار بازدیدی رسمی (با هماهنگی سفارت ایران در ژاپن) از هفته پاییزه فاوا ژاپن داشتیم.
شرکتهای کوچک و بزرگی که بازدید از آنها علاوه بر فال روندهای توسعه فناوری و بازار داخلی ژاپن، تماشای فرهنگ و جامعه فناوری ژاپن از نزدیک را هم مهیا کرد.
ژاپنیها ۹ صبح تا ۵ بعدازظهر کار میکنند و ۵ تا ۱۰ شب هم به تفریح میپردازند و ۱۰ به بعد برای استراحت و آماده شدن روز بعد به خانه باز میگردند.
توکیو شهری که با ۱۳ میلیون جمعیت بیش از ۱۰٪ کل ژاپنیها را در خود فشرده است به مدد فناوری و شهرسازی منحصربهفردش، شهری آرام با اتوبانهای ۳-۴ طبقه و برجهای انبوهی است که به تماشای اقیانوس نشستهاند.
اینجا همه به شما لبخند میزنند. برای کمک کردن مشتاقند و بهدلیل عدم مهارت صحبت به زبان انگلیسی شرمنده و دستپاچه میشوند.
ژاپنیها یافتهاند که سرنوشت کشورشان به آموزش کودکانشان گره خورده لذا به تعبیر رایزن علمی سفارت ایران، خانههای خود را کوچک ساختهاند تا مدارس بزرگتری برای فرزندانشان بسازند.
از مهدکودک، کار گروهی و اخلاق اجتماعی را به آنها آموزش میدهند و برایشان آرمان ساختن ژاپنی آبادتر و جهانی امنتر را تصویر میکشند.
در ژاپن یکپارچگی و پیوستگی جهانبینی و سبک زندگی و آموزش و... در تمام شئون مشهود است. برای مثال موزه آینده در توکیو نمادی تمام عیار از تلاش ژاپنیها برای خلق آینده است. آینده منبعث از نگاه طبیعتگرا به جهان که از اعماق دریا تا بدن انسان و از آنجا تا فضا را شامل میشود آنچه ذهن کودکان ژاپنی را به چالش میکشد خلق آینده در بستر توسعه پایدار است.
حسرت برانگیز بود شیوه انتقال مفاهیم پیچیدهای مثل حریمخصوصی در عصر ارتباطات، مفاهیم خانواده و روابط عاطفی در دنیای مجازی و تولید مواد جایگزین مشتقات نفتی از ساختار مولکولی درختان بجای استفاده از نفت، به کودکان دبستانی در این موزه! دلم میخواست ساعتها و روزها با افکار سازندگان آن زندگی میکردم که چگونه مثلا اجرای خیمهشب بازی و نمایش را به آسیمو ربات معروف انساننمای شرکت هوندا سپردهاند؟ چگونه از آشکارسازی نوترینو در اعماق زمین تا ماهوارههای مخابراتی فاتح فضا برای کودکان سخن میگویند و در ذات همه آنها نظمپذیری، احترام و کارگروهی را ترویج میکنند.
مردمان سرزمین آفتاب تابان قانون را بالاترین مرجع خود میدانند و صلحطلبی و آرامش در رفتارشان موج میزند.
شما در توکیو به ندرت فریاد یا صدای بلند، درگیری و نزاع یا کلا چهرهای عصبی میبینید. با اینکه مشاغل اجتماعی و کم اهمیت در توکیو زیاد است - بیکاری حدود ۲٪ شده- ولی احساس رضایت و شادی را در چشمان همه میبینی! دولت هم البته تلاش کرده تورم منفی این کشور را قدری مثبت کند تا شتاب توسعه افزایش یابد.
بهرهوری و کیفیت یک شاخصه بارز دیگر در زندگی آنهاست. تاکسیها و اتوبوسهایی با عمر بالای ۲۰ سال به خوبی در خیابانها تردد میکنند. با اینکه تقریباً همهچیز هوشمند است حتی دستشویی فرنگی! ولی لوازم قدیمی تا جان دارند کار میکنند.
از اینکه کارت ویزیت من، کاغذی ضخیم و به ظاهر پلاستیکی داشت متعجب میشدند که چه کارت خفنی! خودشان اما، به کارتهای معمولی نازک، بروشورهای ساده و غرفههای بسیار ساده و بی تکلف در نمایشگاه قناعت کرده بودند.
خیابانهای تمیز و ترافیک -جز در غروب و برخی معابر- روان است و حمل و نقل عمومی گزینه اصلی همه مردم است.
و اما نمایشگاه!
غرفهها، پر از پروموترهای جوانی است که به شیوه سالهای پیش خودمان هنوز با ارایه کاتالوگ، ساک دستی یا یک هدیه کوچک سعی میکنند بیزنس کارت شما را بگیرند یا بج گردنتان را اسکن کنند. تقریبا در هر قدم یک پروموتر خم میشود و با تعظیم و لبخند از شما خواهش میکند، بروشورشان را دریافت کنی.
غرفهدارها ندرتاً انگلیسی بلدند و از اینکه نمیتوانند بیش از a little صحبت کنند دست و پایشان را گم میکنند، خجالت میکشند و با لبخند گردن کج میکنند.
خیلیها صراحتاً اعلام میکنند فقط به بازار داخلی سرویس میدهند، منتهی با علاقه و تلاش سعی میکنند کارشان را توضیح دهند.
ابزارسازان ماهری هستند که حالا یاد گرفتهاند چگونه با همراهی غربیها فناوری را توسعه دهند و تجهیزات و ابزارهایشان را در چین و تایوان مونتاژ کنند.
در IoT بسیاری از شرکتها بر توسعه ابزارهای اتصال و پلتفرمهای تحلیل داده تمرکز کردهاند. در هوش مصنوعی، پردازش تصویر و RPA بسیار فراگیر بود و البته بعنوان یک اصل بدیهی، آنچه که از آمازون و آژور و سایر پلتفرمهای جهانی قابل استفاده بود را مشابهسازی نکردند و بجای اختراع مجدد چرخ، ماشینها را کامل کردهاند.
مدلهای as a saervice برای انواع راهکارهایشان اولویت داشت و تقریبا همه چیز را as a service میفروختند.
در ارایه قیمت در همان چند جمله اول خساست نمیکردند و به راحتی وارد بحث تجاری میشدند! وقتی هم میفهمند مخاطبشان از ایران آمده، لبخندی میزدند و اغلب با ذکر اینکه ایران کشوری بزرگ یا باستانی است بحث را عوض میکردند و به روی خودشان نمیآوردند که اساساًما توانایی مبادلات مالی با آنها نداریم. ما هم البته نه به نیت تجارت سریع و سهل بلکه یادگیری و الگوبرداری آنجا بودیم.
موضوع تحلیل و پردازش دیتا خیلی جدی بود. کسب و کارهای بسیاری با تجمیع دادههای بینام کاربران و پردازش آن روی سایر پلتفرمها ارزش افزوده خلق میکردند و در اختیار سایر کسب و کارها قرار میدادند. در بعضی از مدلهای کسب و کاری بیش از سه پلتفرم و سازمان بزرگ درگیر یک کسب و کار مشترک میشوند. مثلا ترکیب دادههای اپراتورهای موبایل با زیرساخت نقشه گوگل، تحلیلهایی را برای توسعه و سفارشی سازی محصولات و خدمات در اختیار خردهفروشان قرار میداد.
نکته باور نکردنی این بود که سطح فناوری نرم افزاری -لااقل در سطح شرکتهای حاضر در نمایشگاه- فاصله چندانی با نمونههای وطنی نداشت ولی آنچه باعث توسعه و پیشرفت سریعشان میشود تقاضای بسیار بالای صنایع و کشش بازار فراوانشان برای محصولات فناورانه صنعتی و پیوند عمیق با بازارهای بینالمللی بود.
موضوع نسل چهارم صنایع یا industry 4.0، به شدت در اولویت قراردارد. حتی در حوزه صنایع نرم هم توسعه چتباتها و crm های هوشمند امری رایج بود.
هرچند نمایشگاه بهاره را بزرگترین رویداد از مجموعه نمایشگاههای هفته IT خود میدانستند ولی دیدن آن همه شرکت کوچک و بزرگ پرشور و البته متواضع در نمایشگاه پاییزه برای من غنیمت بود.