اوایل اسفند بود که فهمیدیم دیگ داره همه چیز میخوابه. خب از یک طرف هنوز برخی از شرکت ها داشتن مقاومت میکردن . و با امید، آگهی های استخدام نیروشون رو میزدن و مصاحبه ها رو تنظیم میکردن . نیروهای حرفه ای و داوطلبی که اونها هم با امید، رزومه هاشون رو ارسال میکردن . 14- 15 ام اسفند شد و همه چیز داشت تعطیل میشد. خودمونم شدیم . ولی این دفعه فرق داشت.
ماجرای کرونا وقتی رسمی تر شد، دیگ واقعا داشت اذیت کننده میشد. تیکت هایی از شرکت هاگرفتیم که در مورد تعویق دو ماهه آگهی هاشون برای جذب نیرو، حرف داشتن. از یک طرف مصاحبه ها هم دیگ برگزار نمیشد. چون عملا بوی تعطیلی طولانی میومد. و شرکت ها تصمیم شون برا استخدام رو متوقف میکردن.
تماس غیر منتظره با کارجویان
شرایط واقعا داشت مثل یک قیف میشد. این خروجی به تنگنای قرنطینه ارتباط داشت. اینجا، توی کاریکس ، یه تصمیم گرفته شد. و اون این بود که خب وظیفه ما هم هست... وظیفه تو هم هست. وظیفه همه اس.
دوستانم در بخش پشتیبانی رزومه های ارسالی توسط کارجویان، رو که به خاطر شرایط کرونا، دعوت به مصاحبه نشده بودن رو جمع کردن. به همشون زنگ زدیم . به همشون . پشت تلفن یه مصاحبه فنی کوچولو هم شد. و از بین اونها حدود 100 رزومه جدا شد.
مذاکره با شرکت ها
بعد از اون مصاحبه غیر حضوری، که توسط تیم کاریکس انجام شد، رایزنی با چند شرکت شروع شد. دوستانم در تیم کاریکس، تلاششون رو کردن که در این شرایط سخت، بتونیم از شرکت ها، قولی برای استخدام عزیزانی که با امید، توی روزای نیمه بهاری نزدیک به عید، رزومه ارسال کرده بودن ، بگیریم. گفتمان ها شروع شد. با مدیران منابع انسانی صحبت شد و شرایطی فراهم شد که مصاحبه ای کوتاه پشت تلفن انجام بشه.
رزومه های جذاب و استاندارد جدا شده رو تقسیم کردیم بین شرکتها. و خلاصه اینکه تونستیم وظیفه مون رو انجام بدیم. آره وضعیت 35 نفر برای استخدام تقریبا قطعی شد. و یه ذره ریزه کاریهاش موند البته. ولی عالی بود. شاید عددش خیلی بزرگ نباشه. ولی قلب ما تا حد زیادی آروم شد. از اینکه بتونی به جریان مثبت زندگی افراد شعله بدی، این یه حس خوبه. ❤
______با ما همراه باشید________