در گسترهی تاریخ، همواره تحولاتی رخ داده که تا قرنها زندگی افراد را تحت تأثیر خود قرار داده است؛ این تحولات مهم نقاط عطف تاریخ را شکل میدهند. یکی از مهمترین اتفاقاتی که در حدود قرن ۱۵ شروع شد و تا امروز اثرات آن کماکان باقی است، پدیدهی «استعمار» است. استعمار به معنای "سلطهطلبی" همواره حتی در تاریخ باستان هم حیات داشته اما پدیدهای که با رونق دریانوردی و شروع اکتشافات ماوراءِ بحار شکل گرفت را اصطلاحاً "آغاز استعمار" مینامند.
استعمار در طول زمان باقی مانده است؛ تنها شکل و نحوهی نفوذ و تسلط خود بر جوامع را تغییر داده. برای استعمار سه دورهی کلی بر میشمرند؛ ابتدا "استعمار قدیم"، با حضور مستقیم و بیواسطهی نیروهای سلطهطلب و غارت منابع مستعمره شکل گرفت. سپس به سبب مشکلات حکمرانی و مقاومت مردم بومی، "استعمار نو" شکل گرفت، که استعمار به واسطهی عمال و مزدوران بومی و با حمایت غیرمستقیم استعمارگر ادامه پیدا کرد. این دوره تا اواخر قرن بیستم هم ادامه داشت و یکی از بزرگترین نمونههای آن، استعمار نوی فرانسه در غرب آفریقاست که به ظاهر استقلال کشورها به رسمیت شناخته شده است اما با وابستگی مالی و اقتصادی به سبب واحد پول استعماری CAF و حضور دیکتاتورهای وابسته و اجازهی حضور نظامی نیروهای فرانسوی در منطقه، استعمار نو کماکان ادامه دارد. اما امروزه سطح دیگری از استعمار، به سبب شکل گرفتن جامعهی شبکهای و بعد از قوام یافتن سازمانهای بینالمللی و رشد کردن اَبَرشرکتهای چندملیتی پدید آمده که آن را "استعمار فرانو" مینامند. این استعمار، به سبب نامحسوس بودن ردپای استعمارگر و کاملاً غیرمستقیم بودن پدیدهها، نیاز به دقتی فراتر از معمول دارد تا شناخته شود.
شرکتهای چند ملیتی مثل «متا» یا «آلفابت» با دسترسی به کلاندادهها، سازمانهای بینالمللی با تصویب سندهای بالادستی و ارائه به کشورها، و امپراتوریهای رسانهای مانند «نیوز کورپ» با تحت تأثیر قراردادن افکار عمومی، به شکل غیرمستقیم، سلطهی خود را در کشورهای مختلف گسترش دادهاند. با بررسی بیشتر اما، استعمارگرِ پنهانِ پشتِ تمامی قضایا، "ایالات متحدهی امریکا"ست!
لکن استعمار به اینجا ختم نمیشود؛ همانطور که "ادوارد سعید" در شرقشناسی خود به خوبی نگاه استعماری غرب به شرق را تبیین میکند، همین زاویهدید در مورد نگاه به آینده هم وجود دارد. آیندهپژوهان بحث میکنند که تصویر و رویای از آینده، رفتارها را جهتدهی میکند. حال اگر کسی بتواند رویا یا تصویر شما از آینده را تغییر دهد، میتواند جهتدهی رفتار شما تا آیندهی مورد نظر را تحت الشعاع قرار دهد. به این پدیده "استعمار آینده" میگویند. امروزه مهمترین سرمایهی هر جامعهای، "نوجوانان" آن جامعهاند؛ چراکه آیندهی آن جامعه را همین نوجوانان خواهند ساخت. حال تصور کنید اگر بتوان رویای یک نسل را تغییر داد، آن وقت آینده آن جامعه متفاوت خواهد شد؛ چه حکمرانان آن جامعه بخواهند و چه نخواهند!
فکر نمیکنم کسی اینکه نوجوانان امروزه ساعتها در هفته، زمان خود را صرف بازیهای ویدئویی، فیلمها و انیمیشنها میکنند، انکار کند! این ظرفیت عظیم کاملاً مناسب ارائهی تصویر و دادن رویایی از یک آینده خاص به نوجوانان میباشد.
حال هوش مصنوعی را هم به قضیه اضافه کنید! وقتی از هوش مصنوعی در مورد آینده بپرسید، معمولا یک نوع قرائت خاص از آینده به شما ارائه میدهد؛ آیندهای سراسر سایبرنتیکی و گرهخورده با تکنولوژی، که راحت تصویر ما از آیندهی خودش را میسازد.
در صورتی که آینده میتواند براساس یک رویکرد دیگر کاملاً مسیر متفاوتی را طی کند. اینچنین "استعمارِ آینده" شکل میگیرد و "آیندهی استعمار" را میسازد...!
✍🏼 یادداشت هستهی فلسفه و تمدن به قلم امیرحسن سیفیان؛ دانشجوی ورودی ۱۴۰۰ رشتهی معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات، گرایش تبلیغ و دیپلماسی فرهنگی، دانشگاه امام صادق (ع)
🎙شما میتوانید این یادداشت را با صدای گرم محمدسبحان گودرزی در کانالهای انجمن علمی معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات بشنوید:
ble.ir/isccssa
eitaa.com/isccssa
t.me/dawat_isu