وحدت ایرانیها، نمونهای مثالزدنی برای جهانیان محسوب میشود. ملتی تشکیل شده از اقوام مختلف با فرهنگهای متفاوت که در یک جغرافیای نسبتاً وسیع گرد هم آمدهاند. اما چه شده که حال، ایجاد وحدت برای ما مسئله شده است؟ قضیه، به سالها پیش بر میگردد. زمانی که رضاخان تصمیم گرفت کلاه پهلوی بر سر مردم بگذارد. او هم میخواست به نوعی در جامعهی ایرانی وحدت ایجاد کند. اما اشتباه وی در کجا بود؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش، لازم است که در ابتدا منظورمان را از ایجاد وحدت مشخص کنیم. به عبارت دیگر، بهتر است این سوال را از خود بپرسیم که قرار است در کدام سطح از سطوح انسانی در جامعه، وحدت ایجاد کنیم؟
غالباً انسان در سه سطح گرایش، بینش و کنش تعریف میشود. دانشمندان علم روانشناسی، در یک تقسیم بندی کلی، نظریات متفاوتی دربارهی انگیزهی کنش و رفتار انسان ارائه کردهاند. از نظریات زیستشناختی گرفته که غالب رفتارهای انسان را بر اساس سائق های بیولوژیکی تحلیل میکنند، تا نظریات شناختی که بر تاثیر باورها تکیه دارند. اما در یک مدل جامع، رفتارهای انسان در نسبت با مفهومی به نام "نگرش" سنجیده میشود. دربارهی مفهوم نگرش، تعاریف متعددی ارائه شده است. اما ریچارد پرلوف، دانشمند علم روانشناسی و ارتباطات، نگرش را اینگونه تعریف میکند: ارزشیابی اکتسابی و کلی یک شیء (شخص ، مکان ، یا موضوع) که بر تفکر و عمل تاثیر میگذارد.¹
نگرش، نزدیکترین مفهوم به کنش محسوب میشود. نگرش، دارای ماهیتی احساسی است. به همین دلیل صورتدهندهی تمایلات و گرایشهای انسانی هست که در نهایت رفتار را تعیین و هدایت میکند. البته که برخی نگرشها بر اساس آموزش و به صورت منطقی شکل میگیرند.
بگذارید با یک مثال مفهوم نگرش را برایتان توضیح دهم. اینکه با نواختهشدن سرود ملی در بازی های جام جهانی، احساس غرور و افتخار یا به عبارتی دیگر، برانگیختگی میکنید، توضیحدهندهی نگرش شما نسبت به سرود و تیم ملی کشورتان میباشد. همانطور که متوجه شدهاید، این احساس غرور، به صورت مادرزادی به شما منتقل نشده و در جریان زندگی اجتماعی در شما نهادینه شده است. این مسئله، اکتسابی بودن نگرش را بیان میکند. البته که میزان این برانگیختگی در افراد متفاوت است که حتی میتواند جنبهی فیزیولوژیکی نیز داشته باشد.
ساختار نگرش
نگرش، از یک سو با ارزشها و از سویی دیگر، با باورها مرتبط است. ارزشها، توضیح دهنده پنداشتهای ما دربارهی فضیلتها هستند. اینکه مفهوم آزادی برای یک جامعه یا فرد دارای مطلوبیت باشد، بیانگر ارزش آزادی است. ارزشها ماهیتی درونی و مستحکم دارند و به راحتی قابل تغییر نیستند. در مقابل، باورها، بیانگر تحلیل افراد از پدیدههای اجتماعی هستند. در کنار هم قرار گرفتن ارزشها و باورها، نگرش را تولید میکند. به عنوان نمونه، در مسئلهی حجاب، عموم افراد جامعهی ایرانی بر رعایت ارزشهای ایرانی - اسلامی، تأکید دارند. اما در مواجهه با مسئلهی بیحجابی، باورهای متفاوتی وجود دارد. برخی آن را نتیجهی فرهنگی اوضاع اقتصادی و برخی دیگر آن را نتیجهی دلزدگی جامعه از دین میدانند. بر این اساس نگرشها نیز به مسئلهی حجاب متفاوت میشود.
اما نکتهی مهم آن است که اوضاع در عصر رسانه، کمی پیچیده میشود. با رسانه میتوان بر نگرشهای عموم افراد مستقیماً تأثیر گذاشت. اگر خانمهای چادری در مجموعههای تلویزیونی، افرادی چاق، بداخلاق و بیسواد نمایانده شوند، در این صورت فارغ از ارزشهای نهادینهشده در جامعه و باورها، میتوان مستقیماً نگرشها را به حجاب کامل تغییر داد و البته در باورها و ارزشها نیز تردید ایجاد کرد.
اما حفظ وحدت، در ابتدا، حفظ و تقویت ارزشهای اساسی در جامعه است. باورها، اگر در تضاد با ارزشها قرار نگیرند، موجب تعالی جامعه هستند و اختلاف سلایق را به وجود میآورند. در نتیجه، نگرشها و در ادامهی آن کنشها در یک جامعهی سالم، در عین کثرت، وحدت نیز در درون خود دارد. البته که باید در یک رابطهی دوطرفه، هم اقدام به حفظ ارزشها و هم تقویت نگرشهای ملی نمود.
1. عوامل موثر بر اقناع (ریچارد ام پرلوف - زهرا ملک لی)
✍🏼 یادداشتی از محمدمهدی سهیلی؛ مسئول هستهی ارتباطات و دیپلماسی انجمن علمی معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع)
🎙شما میتوانید این یادداشت را با صدای گرم امیرعباس گلستانی در کانالهای انجمن علمی بشنوید:
ble.ir/isccssa
eitaa.com/isccssa
t.me/dawat_isu