فرقی ندارد که در کجای دنیا زندگی میکنید. اگر نوجوان باشید یا با نوجوانان حشرونشر داشته باشید، میدانید که بلاتکلیفی هویتی نوجوان یعنی چه. "بلاتکلیفی هویتی" یک عبارت ذوقی است. چندان هم نیاز به توضیح ندارد. فقط فرض کنید در سن شانزده سالگی یا همین حدود، بعد از چند ساعت وقتگذرانی اجباری در یک مدرسهی وابسته به دولت، به خانه برگشتهاید. احتمالا در این شرایط به این پی خواهید برد که نقش شما به عنوان عضوی نوجوان از جامعه، پس از تعطیلی مدرسه، تمام شده است! دیگر هیچ کاری برای انجام نیست. هیچ انتظاری از شما وجود ندارد. نیازهایتان یا نادیده گرفته میشود یا به شکل مطلوبی پاسخ داده نمیشود. در واقع، گویی هیچ نقشی در دنیا برای شما تعریف نشده است.
آنگاه شما در ناخودآگاه خود با یک علامت سوال بزرگ مواجه میشوید: "من کیستم؟" آیا من یک بچه مدرسهای ساده هستم؟ نه من این را نمیخواهم! چرا هیچکس من را به حساب نمیآورد؟ مگر من رشد نکردهام؟ نکند یک موجود احمق و بیمصرف هستم؟ نه نباید اینطور باشد. من بیمصرف نیستم. چه کسی گفته من بیمصرفم؟ اصلا شما بزرگترها غلط میکنید برای من تعیین تکلیف میکنید!
خلاصه اینکه وقتی برای نوجوانان نقشی در نظر گرفته نشود، نقشی که به نیازهای هویتی آنان پاسخ دهد، آنها بلاتکلیف میشوند و نمیدانند "که" هستند؟ یا "که" باید باشند؟ این نکتهی مهمی است. و مهمتر آنکه در صورت نادیده گرفته شدن، احتمالاً نوجوان دیگر اقبالی به همسویی با قواعد اجتماعی و فرهنگی مدنظر بزرگترهایش نخواهد داشت. نوجوانی که نتواند به نیازهای اجتماعی و هویتی خود در بستر فرهنگی مورد نظر سیاستگذاران و مروّجان فرهنگ پاسخ دهد، به آن فرهنگ وفادار نخواهد بود.
در ابتدا نوشتیم که فرقی ندارد کجای جهان زندگی میکنید. نکتهی اساسی این یادداشت همین است. سیاستگذاران عرصهی فرهنگ در جهان برای رفع این مشکل کارهایی کردهاند. البته منظورمان سیاستگذارانی است که مدتهاست به این مسئله پی بردهاند. از بهبود برنامههای آموزشی مدارس گرفته تا تغییر در یکسری پیشفرضها راجع به نوجوانان. میزان موفقیت این اقدامات باید بررسی و مشخص شود ولی اگر حسابی سرانگشتی کنید، میفهمید که حتی اجرای طرحهای پیشرو در این زمینه، تنها در کشورهای پیشرفته صورت گرفته است. تازه نه تمام مراکز آموزشی مرتبط با نوجوانان. حرف ما این است که مشکلات هویتی نوجوانان که معضلات بعدی را ایجاد میکند، در دنیا در جریان است.
با این مقدمه، بیایید به یک مسئله مهم فکر کنیم. مسئله ما این است که پرداختن به نوجوانان در بُعد بینالمللیِ آن چگونه است؟ این که رویکرد سیاستگذاری تبلیغ در جمهوری اسلامی باید معطوف به تمام مردم جهان باشد، بدیهی است. و صدالبته بخش مهمی از این جامعه جهانی را نوجوانان تشکیل میدهند. بنابراین تبلیغ و ارتباطات میان فرهنگی بر پایهی مبانی انقلاب اسلامی، حتماً نوجوانان جهان را گروهی مهم از مخاطبان خود میداند. پس از برجستهکردن دغدغهی ارتباط با نوجوانان جهان، نوبت به پرداختن به شناخت مبانی و صورتبندی سیاستهای آن میرسد که چالش اصلی است. اینکه در چه قالب و روشی میبایست این ارتباطِ میانفرهنگیِ بسیار حساس صورت پذیرد؟ محتوای رسانهای مورد نظر ما برای نوجوان خارجی دارای چه عناصری است که نیاز هویتی او را برطرف سازد؟
این یادداشت به دنبال طرح مباحث نظری نبود. بلکه چند سطری را به نگارش در آورد تا تذکری راجع به اهمیت نسل نوجوان در سیاستگذاری بینالمللی فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی و رسانهای داشته باشد.
✍🏼 یادداشت هستهی ارتباطات و دیپلماسی به قلم امیرمحمد عربپور؛ دانشجوی ورودی ۱۴۰۱ رشتهی معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات، گرایش تبلیغ و دیپلماسی فرهنگی، دانشگاه امام صادق (ع)
🎙شما میتوانید این یادداشت را با صدای گرم محمد براتی در کانالهای انجمن علمی معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات بشنوید:
ble.ir/isccssa
eitaa.com/isccssa
t.me/dawat_isu