ویرگول
ورودثبت نام
نشریه کاغذ احوال
نشریه کاغذ احوال
خواندن ۳ دقیقه·۱۸ ساعت پیش

قصه‌ی مقاومت

ویلیام والاس: «اگر بجنگید ممکنه بمیرید؛ و اگر فرار کنید، زنده می‌مونید؛ دست‌کم برای مدتی... ولی چند وقت بعد در رخت‌خواب‌تان می‌میرید. کدام را انتخاب می‌کنید؟ حاضرید از امروز تا لحظه‌ی مرگ افسوس بخورید که چرا اینجا نماندید و این جمله را نگفتید که "آنها می‌توانند جان‌مان را بگیرند، ولی آزادی ما را هرگز..."؟»
سکانسی از فیلم سینمایی شجاع‌دل - Braveheart
انسان و زندگی دو واژه‌ی از هم جدا نشدنی‌اند. انسان برای انسان بودنش باید زندگی کند. زندگی کردن شرط ضروری انسان است. انسان بدون زندگی کردن معنایی ندارد. اما زندگی کردن یعنی چه؟ زندگی یعنی نفس کشیدن؟ یعنی خوردن و خوابیدن؟ به راستی "زندگی" یعنی چه؟
برای من زندگی یعنی "ایستادن و جنگیدن برای رؤیای خویش". انسانی که رؤیا ندارد ممکن است زنده باشد اما زندگی نمی‌کند. چه بسا "موجود" باشد ولی "انسان" هرگز.
جنگیدن برای رویای خویش، یک مسیر است. مسیری پر پیچ و خم و دشوار که انسان با نقش‌آفرینی‌اش سعی می‌کند از آن عبور کند. من مسیرِ جنگیدن برای رویای خویش را «قصه یا داستان انسان» می‌نامم.
انسان باید برای خود داستانی داشته باشد زیرا شرط انسان‌بودنش داستان است.
در این ایام که شاهد مقاومت و ایستادگی مردم غزه در برابر جنایات هولناک رژیم صهیونسیتی هستیم، سوالاتی دائما در ذهنم تکرار میشوند. مردم غزه این مقدار از مقاومت را در برابر اسرائیل چطور کسب کردند؟ به گمانم آنها هر لحظه که به مرگشان نزدیک می‌شوند، زندگی‌کردن را بهتر تجربه می‌کنند. شاید درکش دشوار باشد اما با هم مرور می‌کنیم:
انسان فلسطینی باید زندگی کند. برای رسیدن به رویای "آزادی" باید بجنگد. در مسیر تحقق رویایش، مرگ گریبانش را می‌گیرد. او در عین مواجهه با مرگ، "زندگی‌کردن" را تجربه می‌کند. بار دیگر دیالوگ ویلیام والاس در شجاع دل را به‌یاد‌ آوریم: «آنها می‌توانند جانمان را بگیرند ولی آزادی‌ ما را هرگز...»
این عین زندگی کردن در لحظه‌ی مرگ است. و چقدر زیباست. هرچه به سوی مرگ می‌شتابند به زندگی نزدیکتر می‌شوند. که «بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ» شهادت راز مقاومت غزه است.
سوال مهم‌تر آنکه چه نسبتی بین مردم ایران با مردم غزه برقرار است که باعث همدلی و همراهی می‌شود؟!
برخلاف پاسخ‌هایی از جنس دشمن مشترک یا حتی منافع ملی، من معتقدم آنچه‌ باعث وحدت قلبی ایرانیان و مردم غزه شده، "داستان و قصه‌ی مشترک" است. در زمانه‌ای که تمام هستی و هویت انسان ایرانی زیر چرخ توسعه‌ی غربی خُرد می‌شد و به‌واسطه‌ی استعمار، هر آنچه که داشتیم به تاراج می‌رفت، انسان ایرانی برای هستی و دارایی‌اش ایستاد، جنگید و خون داد. انقلاب اسلامی نتیجه‌ی آن مقاومت‌کردن‌ها در برابر استعمار غربی و سرکوب‌گری رژیم پهلوی بوده است. روحِ انقلاب اسلامی ایران در داستانِ مقاومت فلسطینی متجلی شده است و این دلیلی است برای وحدت قلبی و همدلی مردم ایران با مردم فلسطین. زیرا که ایرانیان، داستانِ فلسطین را داستان خویش می‌دانند.
اما در این نقطه‌ی تاریخی، برخی سعی دارند که "قصه‌ی ایران" را از "قصه‌ی فلسطین" جدا کنند. ایشان تلاش می‌کنند که نسبت ما را با مردم غزه مخدوش کنند. اما دریغ از آنکه نسبت‌شان جدایی‌پذیر نیست زیرا قصه‌ی‌شان، قصه‌ی واحدی است. قصه‌ی مقاومت...

✍🏼 یادداشتی از محمدحسام نجف‌طرقی؛ مسئول هسته‌ی علوم اجتماعی انجمن علمی دانشجویی معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع)

🎙شما می‌توانید این یادداشت را با صدای گرم امیرعباس گلستانی در کانال‌های انجمن علمی معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات بشنوید:

ble.ir/isccssa

eitaa.com/isccssa

t.me/dawat_isu

علوم اجتماعیدانشگاه امام صادقمقاومتغزهانقلاب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید