یک بیزنسمن و در عین حال نویسنده روزی تصمیم گرفت فکری به حال چند کیلوگرم اضافهوزنی بکند که با خود اینطرف و آنطرف میبرد. او به چند ورزش فکر کرد. دوندهها استخوانی و غمگین به نظر میرسیدند، بدنسازها، پهن و... و بازیکنان تنیس؟ آه، طبقه مرفه جامعه که قابلتحمل نیستند! اما شناگرها با آن بدنهای خوشترکیب و خطوط عضلانی به نظر او جذاب میرسیدند. او تصمیم گرفت به استخری در محلهاش برود و هفتهای 2 بار آنجا تمرین کند. کمی بعد، متوجه شد تسلیم یک توهم شده! بدن شناگران حرفهای به این خاطر که با شدت تمرین میکنند زیبا نمیشود، بلکه به خاطر اندام مناسبشان است که شناگران خوبی میشوند.
فرم کلی بدن آنها، یکی از دلایل انتخابشان است، نه نتیجه شنا کردنشان! به همین ترتیب، مردم به اشتباه چنین فکر میکنند آنهایی که بهعنوان مدل در تبلیغات لوازم آرایشی حاضر میشوند، بهدلیل استفاده از محصولات آرایشی است که زیبا شدهاند اما نکته ساده و در عین حال مهم این است؛ مدلها، جذاب به دنیا آمده و به همین دلیل است که در تبلیغات لوازم آرایش از آنها استفاده میشود. زیبایی، عامل انتخاب آنها بوده و نه نتیجه استفاده از محصولی خاص.
هرگاه ما عوامل انتخاب را با نتایج اشتباه میگیریم، در دامی گرفتار میشویم که به آن «توهم بدن شناگر» میگویند. بدون این توهم، نیمی از کمپینهای تبلیغاتی از کار خواهند افتاد. این خطا در بخشهای مختلف زندگی هر یک از ما دیده میشود. مثلا شریف بهعنوان یکی از برترین دانشگاههای ایران مطرح است. بسیاری از افراد فوقالعاده، در آنجا تحصیل کردهاند. آیا این بدان معناست که شریف موسسه بسیار خوبی است؟ ما نمیدانیم. شاید دانشگاه متوسطی باشد که صرفا نخبهترین دانشجوها را جذب میکند!
نتیجه: ما انسانها ذاتا کمال، زیبایی، جامعیت و برتری را دوست داریم و هر زمان که به آنها برمیخوریم، بلافاصله میخواهیم ریشهها و علتها را بیابیم و بلافاصله هم دنبال نزدیکترین عوامل میگردیم. اصولا ما وقتی کمال و زیبایی را میبینیم، کمی هیجانزده میشویم و اینجا همان جایی است که ذهن ما اشتباه میکند و همچنین برخی میتوانند از این ذهن هیجانزده ما استفاده کنند.
فرض کنید میخواهید در حوزه معدن سرمایهگذاری کنید. یکی از کسانی که میخواهد شما را به سرمایهگذاری در این حوزه متقاعد کند، میگوید همه معدنداران، جزو 100 ثروتمند کشور هستند. شما بلافاصله باید این سوال را از خود بپرسید؛ آیا ثروتمندان در حوزه معدن وارد شدهاند یا اینکه کسانی که در حوزه معدن سرمایهگذاری کردهاند، بعدا ثروتمند شدهاند؟ یکی از مشاوران شما میخواهد شما را متقاعد کند که واحد مدیریت دانش/تکنولوژی را ایجاد کنید و به این استناد میکند که تمام 500 شرکت برتر جهان، این واحد را تاسیس کردهاند. شما باید بلافاصله از او بپرسید آیا استقرار این واحد باعث برتری و موفقیت آنها شده یا برتری و موفقیت آنها باعث شده چنین واحدی داشته باشند یا اینکه هیچکدام، اصولا شرکتهای برتر و بزرگ نیاز دارند که چنین واحدی داشته باشند؟ پس به خاطر بسپاریم؛ با هم بودن دو موضوع اصلا به معنای رابطه علت و معلولی نیست. حتی اگر هم باشد باید دقت کنیم که چه چیزی واقعا علت و مقدمه آن دیگری بوده است. توهم بدن شناگران خوشاندام نباید باعث شود ما هزینه ایجاد یک استخر را در خانهمان تقبل کنیم.