کلاغ سیاه
کلاغ سیاه
خواندن ۵ دقیقه·۶ سال پیش

باخت تولید ملی به تولیدکننده‌ نماها / وقتی تولیدکننده گریه می‌کند

چه جشن‌هایی برای خودکفایی در تولید خودرو، لوازم‌خانگی، محصولات صنعتی، کشاورزی و نفتی که گرفته نشد. مسئولان مجموعه‌های مختلف پشت تریبون می‌رفتند و با قاطعیت می‌گفتند تولید داخلی صددرصد محقق شده است و دیگر نیازی به واردات نیست و برخی پا را فراتر گذاشته و مدعی تولید برندهای جهانی در ایران شدن. تا آنجا که حتی برخی مسئولین در بازدیدهای خودشان با صدای رسا اعلام کردند «با افتخار بزنید ساخت ایران»!

افتخارات تولیداتمان چه بود؟

این مشخص است که واردکنندگان و مونتاژکاران جز اینکه ارزهای کشور را خارج می‌کنند سود دیگری در کشور ندارند. چرا که آنها از خلاهای قانونی استفاده کرده، قطعات منفصله را وارد می‌کنند و بدون هیچ داخلی‌سازی مونتاژ می‌کنند. اما همواره در بزنگاه‌های اقتصاد ایران مانند تحریم یا افزایش نرخ ارز، چالش‌هایی که واردکنندگان ایجاد می‌کردند روشنتر می‌شود. واردکنندگان در زمان غیر تحریم با لابی کردن و توسعه برندی (نه صنعتی) خود صنایع داخلی را ضعیف نگاه داشته و در زمان مشکلات، با احتکار و انبارداری، تلاش خود را برای سد کردن راه تولید داخلی انجام می‌دهند تا خود را تبرئه نشان داده و بازار خودشان را حفظ کنند. بدنه ضعیف تولید که میان بی‌مهری مسئولین تحت فشار است نیز توان واکنشی در خور ندارد و دلارهای رانتی واردکنندگان (بخوانید تولیدکننده‌ نماها) مانند سنگ بر سر تولیدات واقعی ایران می‌بارد.

اما فشارهای افکار عمومی و روشنتر شدن مردم در این خصوص باعث می‌شود واردکنندگان مسیری را برنامه‌ریزی کنند که نمونه آن در جهان وجود ندارد! «تولید‌کننده‌ نماها»

تولد تولیدکننده‌ نماها

بعد از سال ۸۵ شکل عجیبی از تولید شکل می‌گیرد. کارخانجاتی که انبار است! سوله‌های بزرگی با دستگاه‌های تولیدی که در حال عادی انبار و در زمان بازدیدها تولید می‌کنند! تولیدکننده‌نماها که «ویترین تولید»را برای خود ساختند، با همراهی برخی مسئولین ایرانی در تضعیف مسیر تولید واقعی ملی، مافیایی عریض و طویل خود را پایه گذاری کردند. نامه ها رسمی و برخوردهای سازمانی به نفع آن‌ها و علیه تولیدکنندگان واقعی، سند خیانتی است که بعدها در خصوص آن به صورت مفصل صحبت می‌کنم.

تولیدات واقعی ایران چقدر ایرانی‌ست؟

باید بیان کرد که عملا تولید در ایران بعد از انقلاب اسلامی شکل می‌گیرد. پیش از آن صرفا صنعت مونتاژ وارد شده بود و بعد از انقلاب به دلیل فشارهای اقتصادی خارجی و ایدئولوژی انقلابی، محور تولید خود را پررنگ نشان می‌دهد. اما این واقعیت وجود دارد که ایران در آن زمان فاقد تکنولوژی‌های تولید بوده و تلاش دولت‌های ایران در خرید «تکنولوژی‌های خاموش» ناکام ماند. بنابراین ایران مجبور بود تکنولوژی‌های مورد نیاز خود را از طریق مهندسی معکوس و بهینه‌سازی آن پیش ببرد.

اما با کمرنگ‌تر شدن افکار انقلابی و پررنگ شدن ارتباطات تجاری ایران، تولید، اولویت خود را از دست داده و برخی افکار جدید برای واردات (با تکیه بر زود بازدهی اقتصادی) در بدنه دولت شکل می‌گیرد. از آن زمان، به دلیل پول راحت و زودبازده واردات، چرخه معیوب سیاست و بی‌برنامه‌گی حاکمیت، تولید تبدیل به بحث‌های تشریفاتی دولت‌ها شد و عملا حمایت از آن کاهش یافت.

در این میان تولید خود را تنها دیده و سعی می‌کند خود را زنده نگاه دارد. بنابراین تا این زمان، هیچ صنعت صد در صد بومی در ایران نداریم اما تا حصول نتیجه ای کاملا ایرانی هنوز کمی مانده است که باید با «آینده‌نگری» اهداف و چهارچوب‌های اصولی مسیر طی شده در آن را حفظ کرد و آینده را علمی و منطقی ترسیم کرد.

واردات خوب است اما چرا باید «تولید» را انتخاب کنیم

اینکه محصولی جهانی که قطعا به دلیل نوع تولید و نحوه تعامل آن با طیف جهانی از مخاطبان محصولاتی استاندارد دارد را وارد کنیم در ظاهر اول نه تنها بد نیست، بلکه بسیار خوب است. اما این میان سوال این است که چگونه پول تزریق شده به واردات می تواند به چرخه اقتصاد برای تامین اشتغال بازگردد؟ و آیا واقعا تولیدات داخلی نمی توانند در آن رقابت کنند یا اجازه/فرصت آن داده نمی‌شود؟

این نکته ای است که هنوز در عمق آن حرفهای ناگفته بسیار زیادی قرار دارد. پول خارج شده از کشور کمکی به وضعیت اشتغال و تامین حقالزحمه نخواهد کرد و در نتیجه با ضعیف تر شدن صنایع بزرگ، صنایع کوچکتر وارد چرخه شغلهای واسطهگری شده و این چرخه به از بین رفتن تمامی آن قسمت از صنعت به دلیل اختلال در سرمایه در گردش میشود. از بین رفتن یک صنعت، فضا را برای از بین بردن صنایع دیگر به صورت متوالی و مستمر و البته با سرعت بیشتر (دومینو) فراهم میکند. این بخشی از مسیری است که امروز بخش اقتصاد ایران را دچار چالش جدی کرده است. حضور پررنگ واردات برندهای بزرگ جهان با مالکیت تک نفره و فروش محور قرار دادن عده‌ای دیگر، بر خلاف اشتغال چندصد هزار نفره صنعت، نمی تواند چرخه اشتغال را تثبیت کند و پولی را به چرخه اقتصاد بازگرداند. البته این چرخه اشتباه، خود باعث فروریختن سودآوری واردات نیز خواهد شد. زیرا بازار دچار انقباض شدید مالی می‌گردد.

حال باید پرسید، واردکنندگان و حامیان آن ها در دولت و رسانه‌ها که به بهانه‌های استفاده از تکنولوژی‌های جهانی دست به تخریب صنایع داخلی خود می زنند آیا به این نکته فکر کرده‌اند که برای سیلی که جاری می‌شود، جانپناهی دارند یا خیر؟

کلاغ‌های دیگر: آلمان چگونه از کالا و تولیدات داخلی خود حمایت کرد؟

چرا تولیدکننده واقعی هم به واردات متصل است؟

باید اذعان داشت که تولیدکنندگان ایرانی برای تکمیل چرخه صنعت خود در مهندسی معکوس و توسعه فناوری خود همچنان نیازمند واردات قطعاتی که هنوز موفق به ساخت آن نشده‌اند، هستند. اما باید دریافت که تفاوت در «کارکرد واردات» است که تولیدکننده واقعی را از تولیدکننده‌نماها جدا می‌کند. برخی واردات مربوط به ماشین آلات تولیدکننده و برخی مربوط به قطعاتی است که تکنولوژی آن هنوز توسط مهندسین ایرانی به دست نیامده است. بنابراین قطعا سیاست های ارزی بر مسیر تولیدکننده واقعی نیز تاثیرگذار است و این دلیلی بر غیر ایرانی بودن تولید و تشابه آن با تولیدکننده‌نماها نیست.

حرف آخر

آنچه می‌ماند چیزی است که خودتان/مان ساخته‌اید/ایم.

روزنامه ایرانتولیدکننده نماهاوارداتآیندهاقتصاد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید