این روزهای ایران همه درگیر روحانی و وزرایش هستند. اما شاید کمتر کسی درک میکند که گرههایی به مراتبط بزرگتر در اقتصاد ایران وجود دارد. گرههایی که از این دولت و وزرا تا دولت و وزرای بعدی و بعدتر همچنان پابرجا خواهند بود.
کسانی که در بطن صنایع حضور دارند میدانند که معاونین همواره قدرتمندتر از روسای خود هستند. آنها در پشت پرده، به راحتی بسیاری از تصمیمات را گرفته و البته که مسئولیتی نیز (از منظر افکار عمومی) متوجه آنها نیست. حال اگر این معاونین در پیشبرد نقشی موثر و خیانت کارانه دست داشته باشند، آنوقت تکلیف چیست؟!
ماجرا از آنجا شروع می شود که تلفن دیشب از دوستانم در وزارت صمت، من را به هم ریخت. اسناد خیانتی که نشانم داده شد (از طریق تماس تصویری) بیسابقه بود. آنچه این روزها میبینم را باور نمیکنم. برخی را میتوانم بگویم و برخی بهترست در جای خودش گفته شود. باید آدمهای پشت پرده به صحنه آورده شوند تا در دید افکار عمومی قرار گیرند.
سینکی از کسانی است که افکار عمومی باید او را بشناسند. فردی پشت پرده که وظیفه اصلی آن از شروع فعالیتش، بر مبنای انهدام تولید از ریشه قرار گرفته است. تولیدی که در راستای منافع مردم حرکت میکند و سینکی خلاف جهتش (به نظر می رسد آگاهانه) مرزبندیهای مشخصی با سیاست های حاکمیتی را دنبال می کند که در ادامه به آن میپردازم.
فساد مقوله ای بسیار ساده است و فاسدان نیز موجودانی عجیب و پنهان نیستند. امروز از واردکننده تا تولیدکننده، میتوانند فهرست بلندبالایی از آن ها را با مدارک معتبر، تهیه کنند. فساد در ایران از مرز وقاحت نیز گذشته است و به نظرم این برای دستگاه های نظارتی و قضایی باید خجالتآور باشد. امروز سینکیها و نوابیها روی سربرگ وزارتخانهها و سازمانهای رسمی، علیه رهبر انقلاب موضع میگیرند و در گیر و دار حاشیهها از زیر چشمها (نه آنکه دیده نشوند) رد میشوند که این خود جای سوالی اساسی دارد!
در حالی که فشار به تولید (اشتغال) هر روز افزایش مییابد و بیش از 10 هزارنفر در حال تعدیل شدن هستند، به جای پرداختن به آن و برطرف کردن قوانین دست و پا گیر و تحقیر و تمسخر آن، عدهای یک کلمه دارند؛ واردات! چرا؟!
زیرا نفع شخصی آنها در واردات است و هزینهاش را مردم باید بدهند. مردمی که اگر نمیتوانند کار کنند (چون شغلشان را سینکی ها به خاطر نفع شخصی از بین برده اند) بروند بمیرند!
موضوع چیست؟
سینکی (که در این پست به معرفی او پرداختم) در نامه ای رسمی به وزیر صنعت، معدن و تجارت (شریعتمداری) خواستار آزادی (دوباره و بدون قید و بند) واردات لوازم خانگی به صورت کامل شد!
در حالی که صدها هزار لوازم خانگی احتکار شده سامسونگ، الجی، بوش و ... کشف شده، صنایع داخلی برای نجات دست و پا میزنند چرا واردات باید آزاد شود؟ از تولید خوشتان نمی آید؟! حداقل اول انبارهای احتکاری که قول دادید را عرضه می کردید...
حرفی با سینکی
نامه شما را چندین بار خواندم. جز مقداری مزخرفات به اصلاح کارشناسی (البته اگر کارشناسی در کار باشد) شده چیزی نبود. واردات قاعده دارد. قانون می خواهد. واردات بازی بچه ها نیست. اگر دلیل خوبی دارید، چرا نامه ای به این مهمی را به صورت خصوصی و بی صدا برای وزیر می فرستید و از انتشار آن به رسانه ها و افکار عمومی واهمه دارید؟ توجیهاتی که امروز عقل هیچ کارشناس و فعال تولیدی و اقتصادی آن را نمیپذیرد را از کجا آوردید؟ به نفع چه کسی/کسانی کار می کنید؟ و توضیح دهید چه چیز شما را تا این اندازه علیه رهبر انقلاب، دولت خود و مردم وقیح کرده است؟
حرفی با شریعتمداری
بارها گفتم و گوش نکردید یا صدایم نرسید. او شما را به باد خواهد داد.
پ.ن: تلاش می کنم تصویر نامه را به دست آورم و آنرا همینجا منتشر کنم.