موسیقی یکی از هنرهای پرمناقشه و بحث برانگیز، به خصوص در کشور ما بوده است. تقریبا، هیچ فردی را نمیتوان پیدا کرد که نسبت به موسیقی بیتفاوت باشد. چه کسی را میتوان یافت که آوای ملکوتی مرحوم موذنزاده را در اذان معروف ایشان، که در دستگاه بیات ترک و گوشه روح الارواح تلاوت شده است، عاشقانه نشنیده باشد؟ واقعا میتوان شاهکاری مثل ربنای استاد شجریان را با چیز دیگری جایگزین کرد؟ یا قطعاتی مثل «ای ایران»، «مرغ سحر»، و «الهه ناز» با صدای خوانندگان مختلف، حتما مقبول نظر میلیونها ایرانی بوده است. هر فردی، با هر فکر و عقیدهای، حتما یک سبک موسیقی مطلوب برای خودش دارد؛ و خوشبختانه تنوع موجود در موسیقی ایرانی، از موسیقیهای محلی گرفته، تا سنتی و مدرن، امکان پوشش انواع سلایق را فراهم کرده است.
اما علی رغم جایگاه ویژه موسیقی، متأسفانه ساز و کار مناسبی برای آموزش و ترویج سبکهای مختلف آن در ایران وجود ندارد. به خصوص که تنها نهاد قانونی متولی و مسئول در این زمینه نیز، وزن چندانی در تصمیمگیریهای این حوزه ندارد. در کنار این موضوع، صدا و سیما نیز، به عنوان یکی از بزرگترین نهادهایی که از موسیقی استفاده میکند، سیاستهای عجیب و غریبی در قبال آن دارد. موسیقیهایی با سطح هنری نازل و با اشعار خالی از محتوا، متأسفانه به وفور در میان قطعات پخش شده از رادیو و تلویزیون ایران یافت میشوند. ضمنا، معلوم نیست با استناد به کدام گزاره منطقی، پخش صدای یک ساز بلا اشکال است؛ اما نمایش تصویر آن، اشکال دارد.
مدتها قبل، ویدئوی کوتاهی از هنرنمایی یک جوان خوش ذوق را دیدم، که با استفاده از تفاوتی که در فرکانس طبیعی اندازهها و اشکال مختلف لولههای PVC وجود دارد، ساز جدیدی را ساخته بود که عملا کلاویه پیانو را در سایز بزرگتر پیادهسازی میکرد. در دوران خردسالی، احتمالا شما هم با پر از آب کردن چند لیوان، مشابه این کار را انجام داده باشید. به واسطه وجود مفهوم فرکانس طبیعی، تقریبا از هر چیزی میتوان ساز موسیقی ساخت. حتی یادم هست که فردی از اره چوب برای نواختن موسیقی فیلم «پدرخوانده» استفاده کرده بود. در نتیجه، احتمالا با استدلال دوستان مسئول در تلویزیون، نمایش تصویر لوله PVC و یا اره چوب نیز، به شرطی که تبدیل به ساز بشود، اشکال خواهد داشت.