به دلیل علاقه وافری که به گربهها دارم، همواره رفتارشان را با دقت و علاقه خاصی رصد میکنم. گربهها موجوداتی بسیار زیبا و باهوش هستند، و مشاهده و بررسی رفتار آنها، همیشه برایم منشأ لذت بوده است.
صبح یکی از روزها در حال گذر از کوچهمان بودم، که متوجه نزاع دو گربه شدم. به نظر میرسید که موضوع مربوط به نقض حدود قلمرو توسط یکی از گربهها بود. گربهها با روشهای خاصی که دارند، قلمرو خود را مشخص میکنند و روزانه نیز، به صورت مرتب به همه جای قلمروشان سرکشی میکنند.
در حین تماشای دو گربه، یک لحظه شماره منطقه و ناحیه شهرداری را بر روی یکی از زبالهدانیهای محله دیدم و بیاختیار خندهام گرفت. این گربهها، اصلا هیچ تصوری در مورد تقسیمات شهرداری تهران نداشتند. در خصوص تقسیمات کشوری و مرزهای سیاسی بینالمللی هم، قطعا بیاطلاع بودند. اما برای خودشان، و در لایه خودشان، مالکیتی را تعریف کردهاند که آن را مدیریت میکنند و حاضرند برایش بجنگند. ضمنا، علاوه بر مکان، تصور صحیحی از زمان هم ندارند. مثلا، برایشان مهم نیست که چه روزی از هفته است و یا در کدام قرن زندگی میکنند.
احتمال دارد ما انسانها نیز اسباب خنده یک سری موجودات دیگر باشیم که این چنین، برای خودمان سیستم حقوقی ایجاد کردهایم. تفاوت در این است که، ما با مرکب و کاغذ، و در عصر حاضر با صفر و یک، حقوق را تثبیت و مستند میکنیم؛ اما گربهها هنوز از الفبا و کلمات شیمیایی استفاده میکنند. اما شاید هر دو نظام حقوقی، به یک اندازه خندهدار و البته قابل احترام هستند.