دیشب اخر وقت اتفاقی یک مزایده مربوط به بانک ملی را دیدم. اخرین مهلت امروز بود. کمی پول داشتم و کمی هم اعتبار. یکی از واحدها هم وسوسه کننده بود. لذا تصمیم گرفتم در مزایده شرکت کنم. امروز صبح مرخصی گرفتم و رفتم بانک ملی شعبه املاک تملیکی و مدارک را دریافت کردم و فرم را پر کردم و رفتم چک ضمانت بگیرم. کارمند شعبه ای که پشت باجه بود، گفت برای چی می خواهی؟ گفتم مزایده.
گفت چرا تو مزایده شرکت می کنی؟ چرا نمی ری از بیرون بخری؟
گفتم اخه مزایده است و شرایطش قسطی هم هست و خوبه. گفت اخه واحدهای خوب رو که خودشون برمی دارند. تکلیف همه چی از قبل معلوم شده و تازه چون رقابتی است چیزی نمونده. البته قبلش هم گفت من مال بانک ملی را نمی دانم ولی عموما اینطوری است
گفتم راستش منهم همیشه همین فکر رو می کردم ولذا هیچوقت در هیچ مزایده ای شرکت نمی کردم. می گفتم خوبها و به قیمتها را خودشان برمیدارند. چیزی برای ما نمی ماند که.هرچه مانده حتما مشکل داشته است.
ولی این دفعه تصمیم گرفتم بر ترسم غلبه کنم و ریسک کنم. تازه ریسک چشمگیری هم نبود.
پیش هرکدوم از دوستانم هم که تعریف کردم که دارم تو مزایده شرکت می کنم همه جملات مشابه بالا را گفتند.
حال از این مزایده که بگذریم، کلا وضعیت اعتماد عمومی به دستگاه های دولتی به نظر می رسد ، از بین رفته است و همه فکر می کنند بقیه در هرجایی که هستند درحال بخور بخور هستند و چیزی به کسی نمی دهند و مزایده و مناقصه و اینها فقط سوری است و برای قانونی جلوه دادن است.
نظر شما چیه؟