کتاب ذهن درستکار ، در خصوص نحوه رفتار بخش منطقی و استدلالی ذهن صحبت می کنه. و نشان می دهد که اونقدر که ما فکر می کنیم، منطقی نیستیم و مستدل حرف نمی زنیم. ما خیلی وقتها ناخواسته داریم توجیه می کنیم.
چیو توجیه می کنیم؟
احساسات، فرهنگ، اموزه هایی که در طول سالها یاد گرفتیم و غیره. کتاب مثالهای باحالی داره که بعدا در مورد ش صحبت می کنم. ولی کلا سیستم تفکر انسان را دو قسمت می کنه.
فیل و فیل سوار.
فیل بخش احساسات ، گذشته، فرهنگ و غیره است. فیل سوار هم بخش استدلال و منطق است. می گه برعکس همیشه که اصولا فیل سوار فیل رو هدایت می کنه، عموما فیل ، فیل سوار رو هدایت می کنه. حداقل در انسان.
یعنی ما معمولا احساسات و فرهنگمون رو توجیه می کنیم. مثل سخنگوی دولت که کارهای دولت رو توجیه می کنه.
و نتیجه گیری مهمش اینه: اینکه گاهی دوتا ادم فرهیخته و خوب و با شعور ، دو تا نظر مختلف دارند و نمی تونند با استدلال همدیگه را قانع کنند، بخاطر اختلاف فیلهاشون است. نه فیل سوارها.
فیلها وقتی همدیگر رو درک نکنند و باهم اختلاف بنیادی داشته باشند، فیل سوار کار چندانی نمی تونه بکنه.
من خودم به شخصه می گم ، تفاوت تو اطلاعات قبلی است. اینکه یه نفر از شاه خوشش می اد، یه نفر از شاه خوشش نمی اد، بخاطر اطلاعاتی است که هرکدوم نسبت به شاه دارند. اگه اطلاعات یکی بشه، نظر هم یکی میشه.
توی کتاب می گه اگه احساسات و .... یکی بشه، نظرها یکی میشه. لذا می گه بجای اینکه به فیل سوار حمله کنید، سعی کنید فیلها رو یکی کنید.