دخترم می گه بابا! چرا دولت به بی خانمانها پول نمی ده تا خونه بخرند؟ یا چرا به همه شون نفری یه خونه نمی ده؟
مشخصه که دخترم دنیال علم اقتصاد نیست. دنبال حل کردن مشکل بی خانمانها است. دلش برای کسانیکه سقف بالاسرشان نیست می سوزه.
راستش من خودم همیشه این احساس رو دارم که فاصله من تا بی خانمان شدن و کارتن خواب شدن فقط یک اتفاق است و تا اون اتفاق نیفتاده اوضام خوبه. لذا خیلی خودم رو از اونها برتر نمی دونم ولی بگذریم.
بهش می گم خوب بابا اونطوری همه می رن بی خانمان می شن تا خونه بگیرند. همه می گن ما نداریم. می گه دولت که می تونه بفهمه. می گم به این اسونی نیست. ولی از یه طرف هم ادمها انگیزه شون رو برای تلاش بیشتر و خانه دار شدن از دست می دن. از طرفی دولت اینهمه خونه از کجا بیاره؟ واجب تر از بی خانمها ، مرد و زنهایی هستند که یکی دوتا بچه دارند ولی مستاجر هستند و سخت کار می کنند ولی فقط اجاره خونه رو می دن و برای غذا درامد کمی می مونه براشون. بهداشت و غیره پیش کش.
لذا دولت باید اولویت بندی کنه که به کی خونه بده و به کی نده و اخرش هم قطعا اینهمه پول و خونه نخواهد داشت. بلکه ... .
می گم دولت باید کاری کنه که کسی بی خانمان نشه. کار برای همه باشه. درامد هاخوب باشه و تورم نباشه و ... .
بعد کمی فکر می کنه و می گه خوب پولهای مارو کی چاپ می کنه؟ می گم دولت . می گه خوب چرا بیشتر چاپ نمی کنه که پولدارتر باشه و بتونه همه خونه ها رو بخره و ... .
قطعا این سوال برای همه ما پیش امده. اینجا بود که من مجبور شدم داستان پول و اینکه چی شد یه ورق کاغذ با ارزش شد و قضیه پشتوانه پولی و عرضه و تقاضا وارزش پول رو مطرح کنم. بعد قضیه تخم مرغ فروش محل رو گفتم که می خواستم تو این پست بگم ولی طولانی شد. تو بعدی می گم.
