سعید هستم. مهندس کامپیوتر و علاقه مند به این رشته و این کار. بسیار تنوع طلب هستم لذا متمرکز نیستم و متمرکز کار نمی کنم. تهران زندگی می کنم و سرکار می رم و در همه چیز متوسط هستم ( بجز هوش و خلاقیت)
هشدار طبیعت و موتور
تو پستهای قبلی که باید به هشدارهای طبیعت حساس بود و من نبودم.
من پلاک موتورم رو با زنجیر می پوشاندم. چند بار بهم پلیس گیر داد.هر بار با صحبت کردن راضی شون کردم که پسر خوبی هستم و بی خیال شدند. و من همچنان به این عادت بد ادامه دادم تا اینکه دو سه روز پیش دوباره بهم گیر دادند. اینبار حماقت کردم و تلاش برای فرار هم انجام دادم که ناموافق بود . لذا موتورم رفرفت روی کفی و رفت پارکینگ.
حالا من هیچی.من مقصر بودم ولی در مدتی که اونجا بودم و به چند نفر زنگ که پارتی بازی کنند و موتورم ازاد شود موتور چند نفر دیگه رو هم گرفتند که دلم برای یکی دوتاشون خیلی سوخت.
مثلا یکیشون همه چی داشت و پیک بود و زندگیش ازین راه بود.پلاکش رو هم نپوشانده بود. فقط بخاطر همراه نداشتن کلاه گرفتن و موتورش رفت پارکینگ .در حالیکه بهتر بود فقط جریمه اش می کردند.
در مجموع انصاف چیز خوبی است
مطلبی دیگر از این نویسنده
مشکلات با ویرگول
مطلبی دیگر در همین موضوع
هیهات که حماقت بشر پایان ندارد.
بر اساس علایق شما
آگاهانه مادری کنیم...