
تصویر مربوط به کودک خردسالیست که سپر بلای خواهرش در برابر تیز اندازی داعش شد.
این روزها ھر کسی که به نقد و چالش عقاید دیگران می پردازد مغلطه رایجی که این میان بسیار تکرار می شود ، مغلطه پنهان
"احترام به عقاید" است.
اینکه شخصی برای دفاع از عقاید نادرستش در شرایطی از جملاتی مانند:
"ما باید به عقاید ھم احترام بذاریم"
استفاده می کند!
ظاهر جمله بسیار قانع کننده و دلپذیر و عامه پسندیست . چرا که احترام گذاشتن امری مثبت، قابل تحسین و اخلاقیست. شاید بیشتر افراد بعد از شنیدن این جملات قانع شوند و ادامه ندهند اما برعکس ظاهرش کاملا خطرناکست ، چراکه عقاید یک فرد می تواند عقاید آسیب زا برای خودش یا سایر افراد جامعه باشد .
آیا شما به عقاید یک داعشی که بگوید باید به عقاید من احترام بذارید ، احترام می گذارید؟!
آیا شما به عقاید طالبان احترام می گذارید؟!
آیا شما به عقاید پدری در قبیله ی بدوی که فرزندش را به خاطر بارشِ باران قربانی کرده است احترام خواهیدگذاشت؟ و با آرامش خاطر و شادمانه اجازه می دهید، آن کودک بی پناه را سَر ببُرد و مانند بقیه ی آنها، به خونی که جاری می شود تبرک می جویید.
اصلاً گاهی اوقات عقاید در تضاد با یکدیگر قرار دارند،
مانند عقاید شیعیان و داعشی ها!
فرض کنید شیعیان سر میز مذاکره با داعشی ها بنشینند و به عقاید وحشیانهی آنها احترام بگذارند و اجازه دهند تا یکی یکی سلاخی شوند!
ریشهی بسیاری از مشکلات اجتماعی و خشونتها و جنگها در عقاید نادرست و مخرب بشریست.
باید عقاید را بدون ترحم و محافظهکاری نقد کرد و به چالش کشید.
این سخن ابوعلی سیناست : "هیچ عقیده و نظری را نپذیر، مگر از تیغ نقد عبور کرده باشد"
احترام به عقاید مخرب، این اجازه را به پیروان آنها میدهد که به صورت سازمان یافته دست به جنایت و اعمال شرورانه بزنند. مانند گروه های : صهیونیست، داعش، القاعده و طالبان.
اگر ه تاریخ نگاه کنیم، میبینیم که در آن پُر از جنایاتیست که با ظاهر زیبای عقیده توجیه شده!
در مورد آزادی بیان و عقاید، آنچه مهم است این است که یک فرد بتواند عقاید دیگران را نقد کند بدون آنکه بخاطر استدلال و سخن گفتن علمی و مودبانه اش، مجازاتی پیش روی او باشد.
این رویه ی درست است، که افراد جامعه از هر گروه و آیین بتوانند با آزادی و امنیت به تبادل نظر بپردازند. البته فقط انجام و عمل به اعتقاداتی که به دیگران صدمه میزند نباید آزاد باشند، ولی حتی گفتنشان باید آزاد باشد و
مردمِ عاقل (حداقل غیر دیوانهای که صلاح و تدبیر زندگی روزانه ی خود را در دست دارند)، مطمئناً با شنیدن نظرات گوناگون از نظرات خَشن و افراطی بیزاری خواهند جُست.
مگر آنکه مانند داعشی ها و طالبان،
همه را نادان، دیوانه یا فاسد بدانیم و خودمان، برای زندگیشان تصمیم بگیریم.