تا حالا برنج شِفته شده خورده ای
تا حالا خانمهایی را دیده اید که آشپزی افتضاحی دارند؟
تا حالا از خودتان، پرسیدی چرا اینها ایقدر آشپزی بدی دارند؟!!
حتماً انسانهای موفق و منظمی را دیده ای که گویا
از آینده خبر دارند،
هرگز غافلگیر نمی شوند و نظم و آرامش زندگیشان، همیشگی بنظر می آید.
اینها هر مشکلی را هم، که پیش می آید بخوبی حل می کنند.
گویا شکست ناپذیرند.
انگار از جهانی دگر آمده اند.
یا از آهن و فولاد ساخته شده اند.
همیشه مطالعه، تحقیق و مشورت دارند.
سپس خود تصمیم نهایی را قاطعانه می گیرند.
در عین احساسات با پشتکار رو به جلو، پیش می روند.
سوال اینجاست
پس چگونه است که عده ای،
از این بدبختی به بدبختی دیگر.
اینها هر روز بدتر از دیروز هستند!!
گویا محکوم به بدبختی ابدی هستند.
در پیگیری و نظم، سست و بی اراده اند.
به تصمیمات عجولانه و یک شبه شهرت دارند.
خود رای و لجبازند و مشورت نمی کنند یا با افراد نامناسب مشورت می کنند.
همیشه در حال آسیب به خود و خانواده هایشان هستند، به شانس اعتقاد زیادی دارند.
چه دلیلی وجود دارد؟
بغیر از اینکه برخی از مشکلات
و مسائل محیطی هستند، و شاید امتحان الهی،
اما بیشتر اتفاقات دنیای ما از خودِ بزرگترِ ما یا بهتر بگویم از والدین ما تاثیر می گیرد.
پدر و مادر، علاوه بر ژنتیکی که محصول هزاران تصمیم اجدادمان است از نوع تغذیه و همسریابی شان تا محل کار و زندگی به ما میراث مهم دیگری بنام تربیت.
زندگی درست مانند آشپزی می ماند، البته که با مواد اولیه عالی و وسایل مناسب می تواند غذای لذیذی پخت. ولی شخص آشپز مهمتر است.
اگر شرایط را مواد اولیه و وسایل آشپزی خوب بدانیم،
آیا با مهارتِ کسی که آشپزی بدی دارد می تواند غذاهای خوبی به ما تحویل دهد؟
معمولا بیشتر آموختهای اصلی ما از معلمان اولیه ای به نام والدین می آید. حتی سالهای بعد هم تا انتخاب رشته و کار و نحوه ای انتخاب همسر ما تاثیر دارند.
آنها مهمترین کسانی هستند بیشتر علایق و ناخوداگاه ما را شکل داده و می دهند.
آنها علاوه بر میراث زیستی خود، میراث فرهنگی و تربیتی و شناحتی خود را به ما داده اند.
اینها را گفتم نه اینکه توجیه کنم که شما باید در جایگاه خود بمانید و نظام ظالمانه طبقاتی را تطهیر کنم.
اینها را گفتم تا مشکل و درمانش را نشان بدهم.
حال که دانستیم که بخش بزرگی از آینده ما را همان شناختی که والدین ما به ما داده اند تشکیل می دهد،
برای حل مشکلات شناحتی خود چاره ای جز آموزش نداریم.
آموزش از طریق هر وسیله یا موقعیتی که ما را از افکار و فنون افراد برنده، آگاه ساز.
این راه، می خواهد
کتاب یا کلاس یا همایش باشد،
یا انتخاب یک محله مناسب تر باشد،
یا دوستی با فرزندان خانواده ای محترم،
و یا ازدواج با همسری از آن خانواده موفق بالا.
خلاصه کلام،
دریافت مهارت از منبع درست،
همان نوش دارویی ست که خیلی از ما،
و بسیاری حتی دولتمردان ما فراموش کرده ایم.
حتماً دیده اید که خانم هایی که آشپزی فوق العاده ای دارند
یا مادری با دستپخت عالی داشته اند یا به کلاسهای آشپزی رفته اند.
برای درست زندگی کردن،
نیز مهارتهای خاصی لازم داریم،
باید استادهای خوبی برای خود جور کنیم،
و نیازست با موفق ها نشست و برخواست کنیم،
داروی بزرگترین درد بشر
یعنی تاریکیِ جهل، نور دانش است.
این دانش زمانی سراب نیست که به منابع واقعی آن وصل گردیم.
دوستان عمداً نحوه نوشتن جملات را،
پلکانی در کرده ام، تا هم متن خواناتر شود،
تا نشانه ای از پله های یادگیری در جهان هستی باشند.