ویرگول
ورودثبت نام
کمال حسینی
کمال حسینی
خواندن ۱۰ دقیقه·۴ سال پیش

مرگ سرمایه‌های اجتماعی موفقیت نیست

هفته‌نامه ده‌نگی کوردستان/ شماره ۱۰۸
هفته‌نامه ده‌نگی کوردستان/ شماره ۱۰۸

کمال حسینی: پذیرش شکست، موفقیت است. شکست تجربه خوشایندی نیست، اما بهترین معلم است. با این حال ما اغلب از به اشتراکگذاشتن شکست‌های خود خجالت می‌کشیم. آیا شکست می‌تواند شرم‌آور باشد؟ چه کسی می‌پذیرد که در یک پروژه سادهبه بن‌بست رسید؟ توانایی انجام یک مأموریت را نداشت؟ و یا بر روی پوست موز لغزید…؟

به ما گفته می‌شود که موفقیت باعث موفقیت می‌شود. شکست یک گزینه نیست. در حالیکه با اذعان به شکست‌ و بررسینقاط ضعف و قوت و برطرف کردن موانع و مشکلات، عبور از راه دشوار هموار می‌شود. پس نیاز داریم یاد بگیریم بیشتردرباره شکست‌ها صحبت کنیم تا موفقیت به سراغ ما هم بیاید. همه ممکن است شکست را تجربه کنند، دیکته نانوشته غلطندارد. هرچه بیشتر درباره خطاها و شکست‌ها گفتگو کنیم، به همان میزان به موفقیت نزدیک‌تر می‌شویم.

پروژه‌ای که در حین اجرا، فعالیت‌کننده را به سمتی ناامن هدایت کند و آزادی، امنیت و حیات انسان‌ را نشانه رود، سواینداشتن هیچ سودی ممکن است کل پروژه را نیز به باد دهد. در چنین شرایطی به جای اذعان به شکست، اصرار ورزیدن بهسرپا نگهداشتن چنین پروژه‌ی زمین‌ خورده‌ای، بدون واکاوی دلایل شکست و ترسیم نقشه راه جدید، کاری عبث یا بی‌مقداراست. بار اول می‌شود گمان کرد میزان آگاهی فرد یا گروه درباره فعالیت در یک پروژه کافی نبوده و یا به خطا پای درمحیط کار ناامن نهاده باشند. بعد که خطرات پروژه آشکار شد، اصرار، ترغیب و یا تمجید ادامه راه خطایی نابخشودنیاست. چنانچه مولوی می‌گوید: خنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش**بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر.

با این حال اگر موضوع مورد بحث را به حوزه فعالیت‌های مدنی بسط دهیم اهمیت آن به مراتب برجسته‌تر می‌نماید، چراکهفعالیت در این حوزه به‌سان الگوواره‌ای است برای بخش‌های دیگر جامعه و رسالتش نیز به همان سان از اهمیت بیشتریبرخوردار خواهد بود. برای گذر از این بن‌بست ناگزیر باید شفاف و صریح درباره دلایل شکست‌ صحبت به عمل آید حتیاگر به مذاق عده‌ای خوش نیاید. اینجا باید دست به انتخاب بزنیم؛ قبول شکست و یافتن راه‌حل یا تکرار مرگ سرمایه‌هایاجتماعی. آنچه مسلم است کارویژه نهادهای مدنی، آموزش، حمایت و تسهیل شرایط موجود برای کوچ دادن افراد بهشرایط بهتر است نه هل دادن آنها به قتلگاه.

مدتی است به اتفاق عده‌ای از دوستان، روی فعالیت‌های ۱۰ سازمان مردم نهاد در مناطق مختلف ایران، مشغول مطالعههستیم. در حین مطالعه مشاهده گردید سازمان‌های کوچک و نوپا بیشتر خطا و شکست‌های خود را پنهان می‌کنند. درصورتیکه خطایی از آنها آشکار شود، به سبب جنس تعامل آنها با حاکمیت و عدم آگاهی جامعه، به گونه‌ای بر خطای کردهخود اصرار می‌ورزند و چونان آن را به جامعه می‌نمایانند که گویی حماسه‌ای خلق کرده‌اند. متاسفانه این سمن‌ها سال‌هابر این مسیر خطا می‌روند و اگر نگوییم تبلیغش می‌کنند دست‌کم به گونه‌ای است که به جذب بیشتر پویندگان این مسیرمنجر می‌شود و هزینه‌ای‌ که بر جامعه مدنی تحمیل می‌شود به مراتب افزون‌تر. گرچه نتایج این تحقیق جامع نیست، اما ایننکته که نهادهای مدنی در ایران شکست را نمی‌پذیرند، با اندک مطالعه‌ای آشکار می‌نماید. در ادامه به چند نمونه اشارهمی‌کنم.

۱- من به یک طراح خاص نیازی ندارم، می‌توانم از تجربه‌ی خودم استفاده کنم.

یکی از پاسخ‌ دهندگان با افتخار در مورد لوگویی که برای سازمان نوپای خود طراحی کرده بود صحبت کرد.

«من یکی از آن برنامه‌های طراحی لوگو را استفاده کردم. ۳۰ دقیقه طول کشید و یک پرنده به لوگویی که از اینترنت گرفتم،اضافه کردم. من به آن افتخار می‌کردم درحالیکه خیلی بد بود.»

او پس از استخدام طراح حرفه‌ای، متوجه شد بازدید از سایت به طرز چشمگیری افزایش یافته است. بازدیدکنندگان شروعبه بازگشت به سایت، ماندن طولانی‌تر و خواندن بیش از یک پست کردند.

«طراحی بهتر منجر به افزایش ترافیک بدون در نظر گرفتن محتوا شد.»

۲- پول اهدایی که حساب پس دادن ندارد.

سازمان‌ها به بودجه نیاز دارند. اما دست یافتن به مقداری پول به تعداد زیادی زیرشاخه و فعالیت متصل است. گزارش ازهر ریال خرج شده و هر اقدامی که انجام شود ضروری است و می‌تواند در یک سازمان کوچک از خوردن غذا شروع شود.و این موضوع بسیار سرگرم‌کننده است.

یکی از اهداکنندگان برای ممیزی حسابرسی خود نیاز به رسید اعطایی به عنوان کمک‌کننده داشت.

«ما می‌خواستیم میزان بیشتری از هزینه‌های این سازمان نوپا را پرداخت کنیم. اما گزارش دادن برای آنها بسیار دشواربود و انرژی زیادی از ما گرفت.»

۳- شما می‌خواهید ما چه کنیم؟

دامنه کاری خوب، لوکس نیست. این یک الزام است و باید باشد. شاید فکر کنید همه افراد درگیر در پروژه با آنچه از آنهاانتظار می‌رود موافق هستند، اما همیشه اینگونه نیست. به خاطر پیشگیری از کار سلیقه‌ای باید اطمینان حاصل کنید کهانتظارات خود را برای هر پروژه قبل از شروع نوشته‌اید. باید بدانید که چه کاری انجام خواهید داد. بدانید که هر شخص وهر سازمانی که از بیرون درگیر پروژه خواهد شد چه خواهد کرد.

یکی از پاسخ‌ دهنده‌ها درباره توافقی که بر سر یک پروژه داشتند، تعریف می‌کرد.

«ما با مدیر پروژه توافق داشتیم. فکر کردیم مجموعه آنها همه باهم توافق دارند. وقتی او از سازمان خارج شد، متوجهشدیم که هیچ سابقه‌ای از آن توافقنامه وجود ندارد. با تغییر سطح و نوع انتظارات، همه متعجب شدیم. ما سردرگم شدیم وبه نقطه صفر رسیدیم.»

۴- شکست یک گزینه نیست.

اهداکنندگان انتظار موفقیت از سازمان‌های غیردولتی دارند و نمی‌خواهند درباره شکست‌ها بشنوند. این امر یادگیری ازیکدیگر را برای ما دشوار می‌کند. همه چیز باید به عنوان یک موفقیت گزارش شود.

«آمادگی برای ناکامی در کار و تجربه کنار آمدن با شکست در یک پروژه چیزی است که من فکر می‌کنم مردم از نهادهایغیردولتی نمی‌پذیرند. وقتی همه چیز شکست بخورد، بیشترین تقصیر گردن نهاد مدنی می‌افتد. و می‌پندارند که نهاد هیچکار درست و مفیدی انجام نداده است.»

دانستن این نکته ضروریست که وقتی شما یک ایده عالی داشتید و موثر واقع نشد، به این معنی نیست که تمام ایده‌هایشما باید دور ریخته شود. گاهی اوقات این بدان معنی است که بار دیگر شما می‌بایست کار را با روشی متفاوت انجامدهید...

۵- مقصر بودن توسط انجمن

افرادی که در سازمان‌های غیردولتی کار می‌کنند در ایران با محدودیت‌های قانونی چه در زمینه فعالیت‌ها و چه در زمینهتامین منابع مالی روبرو هستند.

«زمینه فعالیت ما به گونه‌ای است که نهادهای بین‌المللی می‌توانند کمک‌های خوبی به ما ارائه دهند اما مسئولان در اینحوزه روز به روز محدودیت‌ها را بیشتر می‌کنند.»

به تازگی یکی از سازمان‌های باسابقه که از چند نهاد بین‌المللی هم کمک مالی دریافت می‌کرد با مشکل روبرو شد. آنها باسازمان‌های داخلی و خارجی همکاری داشتند اما مجبور شدند همکاری خود را قطع کنند. دفتر آنها پلمپ شد و تعدادیاز افراد این سازمان بازداشت شدند. این باعث شد زیرشاخه‌ها و ذینفعان این سازمان در معرض خطر قرار بگیرند. و هنوزاین مشکلات حل نشده است.

٦- چرا محیط زیست را دوست داریم؟

فعالان محیط زیست به طور مداوم در تلاش‌اند از طریق آموزش و اطلاع‌رسانی جامعه را برای نگهداری و استفاده بهینه ازطبیعت آماده کنند. چراکه زیست‌بوم ما و آیندگان توام با امنیت و رفاه بیشتر باشد و در یک کلام برای زندگی، بهتر.بنابراین همگان برای این مهم در برابر محیط زیست مسئول هستند.

فعالان این حوزه با تاسیس انجمن‌های محیط زیستی می‌خواهند با برنامه و هدفمند این مسئولیت همگانی را نمایندگیکنند.

«بخشی از جامعه و دولت‌ نه تنها برای حفظ و نگهداری محیط زیست کاری نمی‌کنند بلکه هرجا پای منافع در میان باشد ازتخریب و از بین بردن ابایی ندارند. و گاهی پا را فراتر نهاده و در مسیر فعالان محیط زیستی سنگ‌اندازی می‌کنند.»

انجمن‌های محیط زیستی برای جبران کاستی‌ها و مقابله با سنگ‌اندازی‌ها به روش‌های خارج از برنامه و غیر مدنی متوسلنمی‌شوند و هدف اصلی خود را حتی برای آرمان بزرگ‌تر قربانی نمی‌کنند. به عبارتی فعالیت‌های خود را بر مبنای طرحیکه از قبل برای رسیدن به هدف (خاص، قابل اندازه‌گیری، قابل دستیابی، واقع‌بینانه و در زمان‌بندی محدود) برنامه‌ریزیکرده‌اند، عملیاتی می‌کنند، تا از وقوع خسارت‌های احتمالی و یا حوادث غیر قابل پیش‌بینی، پیشگیری کنند. در غیراینصورت پروژه آنها به خطا می‌رود و این به معنی شکست است. از این‌رو اتفاقی که اخیرا برای سه نفر از فعالان محیطزیستی در عملیات اطفای حریق منطقه پاوه و ۲ سال پیش برای دوستان آنان در مریوان افتاد و منجر به فوت اینسرمایه‌های اجتماعی شد، موفقیت نیست. و تکرار یا اصرار بر آن فاجعه.

ما باید بیاموزیم درباره شکست‌ها صحبت کنیم، حتی اگر برگ‌هایی از کتاب افتخارات ما پاره شود. پذیرفتن شکست، خودبخشی از موفقیت است. الآن تجربه این شکست‌ها چه چیزی به شما یاد داد؟ مراقب باشید با چه کسی شریک می‌شوید.اطمینان حاصل کنید که آنها به شما اهمیت می‌دهند، نگرانی‌های شما را جدی می‌گیرند و از اینها مهمتر که آیا برای جانشما ارزش قائل هستند.

بدون شک به رسمیت شناختن نهادهای مدنی و فعالیت آزادانه افراد در NGOها، یکی از نشانه‌‌های نبوغ در هر جامعهمحسوب می‌شود که می‌تواند نسبتی مستقیم با توسعه و دموکراسی برقرار کند. گرچه این الگو که هدف از آن فراهم کردنبستری مساعد برای سازما‌ن‌های مردمی جهت تربیت افراد مدنی است، در جوامع توسعه یافته ویا در حال توسعه به عنوانسرمایه‌گذاری در بخش اجتماعی پذیرفته شده، اما در همین پارادایم این سازمان‌ها مخیر نیستند برای رسیدن به اهدافتعیین شده، جان افراد عضو را با خطر مواجه سازند. چراکه مطلوب جمله‌ی سمن‌ها زندگی بهتر برای انسان‌ها است. پساشخاص یا گروه‌هایی که فعالیت‌ خود را در این چارچوب تعریف می‌کنند، «مختار» نیستند حتی در راستای اهداف مدنی،دست به فعالیت‌هایی بزنند که ممکن است به تهدید حیات آنان ختم شود. اگر چنین شود به بیراهه رفته‌اند. مشخص نیستبا صرف چقدر سرمایه و زمان چنین افرادی دوباره تربیت شوند. لذا هدف غایی نهاد مدنی باید در راستای بهتر کردنزندگی افراد باشد نه به خطر انداختن وضع فعلی آنها. از هیچ سازمان غیرسیاسی و غیردولتی پذیرفته نیست کهنارسایی‌ها و کمبودها در بخش دولتی، ناکارآمدی و سوءمدیریت مسئولان محلی، و نیز نارضایتی و اعتراض خود را باادامه این اشتباهات رایج توجیه کنند.

این یادداشت در هفته‌نامه «ده‌نگی کوردستان» و در تاریخ ۱۵ تیر ۱۳۹۹ منتشر شد.
این یادداشت در هفته‌نامه «ده‌نگی کوردستان» و در تاریخ ۱۵ تیر ۱۳۹۹ منتشر شد.




کمال حسینیده‌نگی کوردستاننهادهای مدنیآتشسوزی جنگل‌های زاگرسمرگ فعالان محیط زیست
روزنامه‌نگار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید