خشمگین که میشوم نمیتونم جلوی خودم را بگیرم .. دوست دارم به همه آسیب بزنم در سرم چیزی می جوشد رگهای گردنم متورم میشود ..یک نیروی ناپیدا و قوی کنترلم را از دستم خارج میکند.. هر کس با دستور من مخالفت کند دشمن من است.. فکر میکنم حاکم جهان من باید باشم.. باقی مردم باید از من اطاعت کنند.. این خشم غیر قابل مهار مثل طوفان در تنم میپیچد و تمام تار و پود تنم را در می نوردد.. من با این خشم چکنم؟