کامیشا | Kamisha
کامیشا | Kamisha
خواندن ۲ دقیقه·۲۴ روز پیش

دیوار خاکستری - #پرداخت_مستقیم_پیمان

همون دیوار خاکستری.
همون دیوار خاکستری.

ساعت 6:40 دقیقه صبحِ شنبه با لرزش تخت از خواب بیدار شدم. خداروشکر که دیگه واقعا تکنولوژی انقدر پیشرفت کرده که دیگه نیازی نیست برای بیدار شدن، ساعت موبایل رو کوک کنیم و بذاریم کنار سرمون. یا از این ساعت کوچیکای رنگی، که مدام نگران بودی نکنه سر ساعت زنگ نخوره.

حالا دیگه فقط کافیه شب موقع خواب به دیوار خاکستری بگی : « لطفا منو فلان ساعت بیدار کن ».

دیوار خاکستری با همکاری بالشت و تخت خواب، چنان لرزشی ایجاد میکنن که چه بخوای چه نخوای از خواب بیدار میشی.

بیشتر از پنجاه سال از روزهای جوانیِ ما گذشته. انقدر زندگی ها تغییر کرده که من هنوز بعد از چند سال، به خیلی از تغییرات عادت نکردم.

مثلا هنوز گاهی یادم میره که نباید تو ذهنم با خودم صحبت کنم. چون صِدام به صورت تایپ شده رو دیوار خاکستری دیده میشه.

یا حتی هنوز یادم میره که وقتی دلتنگ نَوه ها میشم، نیازی نیست با تلفن بهشون زنگ بزنم. همین که اسم شون رو بلند صدا بزنم، تصویر ویدئویی شون، رو دیوار خاکستری دیده میشه و میتونیم راحت باهم صحبت کنیم.

هر شب قبل از خواب اسم غذایی که دوست دارم برای اون روز نوش جان کنم رو، روی کاغذ مینویسم و کاغذ رو میچسبونم به دیوار خاکستری. صبح روز بعد، غذا حاضر و آماده ست. بدون کوچکترین زحمتی.

درسته یه موقع ها دلم برای اون زمان ها تنگ میشه. برای آشپزی کردن، برای تلوزیون دیدن، برای تلفنی صحبت کردن.

اما خب الان زندگی خیلی راحت تر شده. آدم فقط میشینه، میخوره، میخوابه و هرچی که دلش میخواد رو به دیوار خاکستری میگه. من که سَر در نمیارم چی به چی شده. میگن نکنولوژی یه چیزی تو این دیوار های خاکستری کار گذاشته که فقط کافیه چیزی که میخوای رو به زبون بیاری تا آماده کنه.

احتمالا همون رباتِ خودمونه. هرچی هست دستشون درد نکنه. برای منِ پیرزن خیلی زندگی راحت شده.

تو خونه با صدای بلند پرسیدم : امروز چندمِ بُرجه ؟

دیوار اِرور داد.

کلافه پرسیدم : امروز چه تاریخی هست ؟

رو دیوار خاکستری، نوشته شد : 17 شهریور.

ای وای. 17 اُمین روز هر ماه من باید قسط ویلچر مخفی رو بدم.

رو به روی دیوار خاکستری نشستم. گفتم : « لطفا حساب بانکیم رو بیار ».

موجودی‌ حسابم رو نشون داد. سمت چپ دیوار یه دایره قرمز رنگ ظاهر شد. هر موقع میخواستی از حساب بانکیت مبلغی برداری، فقط کافی بود بگی « این مبلغ رو برای فلان چیز میخوام » و بعد کلیک کنی رو اون دایره قرمز. به همین راحت پرداخت میشه.

منم گفتم « هزار تومان از حسابم بردار برای قسط ویلچر مخفی » و بعد کلیک کردم رو دایره قرمز.

بله. هزار تومان. تکنولوژی پیشرفت کرده و هزینه ها حسابی اومده پایین.

خداروشکر زنده موندم و این روز هارو دیدم.

#پرداخت_مستقیم_پیمان

#داستان_خیالی

#تکنولوژی

#پرداخت_مستقیم




پرداخت مستقیمداستانتکنولوژیپرداخت_مستقیم_پیمان
روزمره نویس | حقوق‌خوانده‌ای که عاشقِ دنیای فروید شد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید