به نظرم توی اکثر خانواده های ایرانی، تعداد غالب جنس نر یا ماده، تعیین تکلیف میکنه. یعنی توی یه خونواده ای که مردهاش بیشتر باشن، خونه بر وفق مراد اون هاست و برعکس.
میخاستم تجربیاتی رو به اشتراک بذارم از زندگی یک جنس نر، در میان تعداد بیشتری جنس ماده. چون از نظر خیلی ها همیشه حرف حرف مرده یا وقتی ببینن یک مرد توی خونه هست فک میکنن مرده در نقش ظالم هست و خانم های اون خونه در نقش مظلوم.
من یک پسر، فرزند آخر به همراه سه خواهر و یک مادر بزرگ شدم. چنتا از سختی هایی که همیشه مثل یک زندان برام بوده رو میخام بهتون بگم.
اول اینکه همیشه باید تمیز باشم.یعنی اگر من بو بدم یا حمومی نرم یا جورابم بو بده، به راحتی با صدای بلند گفته میشه ولی برعکسش هیچوقت اتفاق نیفتاده. اگر دسشویی یا حموم میرم، حتما بعدش جوری تمیز میشه اونجا که از قبلش تمیز تره. چون اگر کثیف باشه، مردا اینطوری هستند. پس بو ندین و تمیز باشید.
دوم اینکه بددهنی حتی در حد فحش، مثل از چشم افتادن میشه. بعد ازون جور دیگه نگاهت میکنند. پس با دوستاتون صحبت نکنید تو خونه.
سوم اینکه خیلی انتظار دیده شدن خاسته هاتون نداشته باشید. یعنی مثلا اگر من یک گوشی خوب بخرم، خواهر من حسادتی کرد، چون دختره حسادتش توجیه شده هست. ولی یک مرد نباید حسادتی کنه چون میشه همون ظالم و مظلوم. پس همیشه با حداقل ها حال کنید.
چهارم اینکه گریه کردن، درد و دل کردن هیچ معنی نمیده. یک مرد نباید هیچ احساسی داشته باشه. ولی جنس ماده، در شرایطی که من دارم، برای گریه کردن هیچ مقدمه ای احتیاج نداره. پس اگر احساساتی هستی، فاتحت خوندس.
پنجم اینکه درگیر خاله زنک بازیا نشین.هر چند گاهی به نظرم غیب کردن و خاله زنک بازی، تفریح خوبی هستن ولی اینکار همیشه برای خانم هاست و شما فقط باید گوش جان بدین. اظهار نظر ممنوعه پس وگرنه تا سالها ازش یاد میشه.
دیگه خیلی زیاده اگر بخام بگم ولی خیلی هستن. در هر حال اگر شرایطی مثل من دارید، سعی کنید فاصله رو حفظ کنید برای سلامتی روانی خودتون. لطفا اینطور قضاوت نشه که انگار یک جنس خاص رو میخام مظلوم نشون بدم، فقط به نظرم ازین دست نا برابری ها، کمتر گفته میشه.
موفق باشید.