مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف
مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

استارتاپ چیست؟

«استارتاپ» مثل یک شرکت معمولی نیست؛ در واقع، باید در وهله اول از خود بپرسیم آیا اصلاً می‌توان یک استارتاپ را به عنوان یک شرکت به شمار آورد؟

استارتاپ تعاریف مختلفی دارد؛ اریک رایز آن را به عنوان «یک موسسه انسانی که برای ساخت یک محصول جدید یا ارائه خدماتی نوین در شرایط عدم‌ قطعیت بسیار زیاد طراحی شده است» تعریف می‌کند، درحالی‌که کاتارینا هلانیمی، آنالینا کورونین و ونلا واکوینن که همگی از فارغ‌التحصیلان رویداد اسلاش هستند، استارتاپ را بدین شکل تعریف نموده‌اند که: «استارتاپ یک شرکت نوپاست که هنوز درجست‌وجوی یافتن مدل کسب‌و‌کار است و در نظر دارد به رشد ‌بالایی برسد. استارتاپ‌ها معمولاً با هدف حل یک مسأله، نوع جدیدی از محصول یا خدمات را طراحی می‌کنند.»

یک تعریف از استارتاپ که ما آن را مفید ارزیابی نمودیم، به شرح زیر است:

«سری آزمایش‌هایی که به منظور یافتن پاسخ یک سوال و ساخت یک مدل‌ کسب‌و‌کار پایدار و مقیاس‌پذیر انجام می‌شوند.»

استارتاپ یک شرکت معمولی نیست؛ چراکه هدف اولیه آن، یافتن یک مدل کسب‌و‌کار از طریق آزمایش و خطا است. استارتاپ مجموعه‌ای از آزمایش‌ها است که از طریق آن یک شرکت متولد می‌شود.

این موضوع، ریسک استارتاپ را بالا می‌برد. سرمایه‌گذاری برای ایجاد یک استارتاپ چندان ارزشی ندارد مگر اینکه زمان زیادی را به آن اختصاص دهید و ریسک‌های آن را بپذیرید.

چرا به استارتاپ‌ها نیاز داریم؟

استارتاپ‌ها جذاب‌ترین نوع شرکت‌ها هستند؛ زیرا فرصت‌هایی تکرارنشدنی را برای رشد و تأثیرگذاری در مقیاس جهانی در اختیار ما قرار می‌دهند، فرصت‌هایی که مردم چند دهه پیش، آن‌ها را فقط درخواب می‌دیدند.

فرهنگ استارتاپ دیدگاه‌های متفاوتی را به‌دنبال دارد. بعضی از مردم از شنیدن درباره استارتاپ‌ها به وجد می‌آیند و بعضی دیگر نمی‌توانند آن را تحمل کنند. استارتاپ‌ها عموماً هدفی مناسب برای استدلال‌های بی اساس‌اند. تبلیغاتی که درباره آن‌ها می‌شود، به تفکر امیدوارانه یا حتی دروغ شباهت دارد. این موضوع سبب ایجاد فرضیات نادرست زیادی درباره استارتاپ‌ها شده‌است.

بخشی از این موضوع ناشی از آن‌ است استارتاپ‌ها با امید شکوفا می‌شوند. کارآفرینان حوزه استارتاپ‌ درباره‌ی آینده داستان‌سرایی می‌کنند و سعی می‌کنند که این خیالات و رویاها به واقعیت بپیوندد. آنها به شدت معتقدند که می‌توانند درجهان تأثیرگذار باشند و باور دارند کار‌هایشان می‌تواند جهان را به‌جایی بهتر برای زندگی تبدیل کند. در جهان استارتاپ‌ها، کسب‌و‌کاری که هنوز در مرحله ایده‌پردازی است، این توانایی را دارد که پنج سال بعد اثری قابل توجه داشته‌باشد یا حتی شاید حجم معاملات آن به میلیارد دلار برسد. این امید به عنوان یک تبلیغ درنظر گرفته می‌شود. تبلیغات غیرضروری زیادی به منظور جذب افراد به استارتاپ‌ها وجود دارد. کسانی که مدتی طولانی در استارتاپ‌ها کار کرده‌اند، اغلب درباره‌ی تبلیغاتی که درمورد استارتاپ می‌شود آزرده می‌شوند؛ چراکه آنان برای تأثیرگذاری در آینده جهان کار می‌کنند.

تفاوت بین امید و تفکر امیدوارانه

شالوده کار استارتاپ شکل دادن به آینده است، نه صرفاً پذیرش منفعلانه آنچه‌ که پیش‌ می‌آید. این نکته، تفاوت کلیدی میان امید و تفکر امیدوارانه است؛ یک ایمان حقیقی به آنچه انجام می‌دهید. آینده چیزی نیست که شما منتظر آن بمانید، بلکه چیزی است که ما آن را با کار‌ها، انتخاب‌ها و تصمیمات خود می‌سازیم.

به‌عنوان‌ مثال، اخیراً هوش مصنوعی دنیا را به روشی پیش‌بینی‌نشده تغییر داده‌است. زمانی که ترس از هوش مصنوعی در بالاترین سطح خود بود، بسیاری از مردم در اروپا ترسیده بودند که هوش مصنوعی کنترل همه‌چیز را به دست خواهد گرفت، درحالی‌که کارآفرینان حوزه استارتاپ‌ در سیلیکون‌ولی نگرشی کاملاً متفاوتی داشتند که خلاصه‌ آن این است: «چرا باید از آینده‌ی هوش مصنوعی بترسیم؟ ما آن را ساخته‌ایم و ما تصمیم می‌گیریم که چگونه باشد.»

شکست طبیعی است!

امید مهمترین عامل در شکل‌گیری استارتاپ‌ها است و همین عامل می‌تواند به شکست نیز منتهی شود. این مسأله یکی از اصول تفکر استارتاپی است. استارتاپ ریسک‌های بزرگی را قبول می‌کند، بنابراین از شکست نیز ممکن است وجود داشته‌باشد اما با یادگیری از شکست‌ها، استارتاپ‌ها می‌توانند ارزش‌هایی را بسازند که هیچ سازمان دیگری قادر به ساخت آن نیست.

دقیقاً به همین علت است که فرهنگ استارتاپ بر روی اهمیت شکست به‌عنوان یک فرصت برای یادگیری تأکید می‌ورزد. استارتاپ‌ها در بهترین حالت‌خود، ماشین‌هایی برای یادگیری بسیار سریع و تلاش برای یافتن پاسخ برای حل مسائل هستند. سرعت یادگیری استارتاپ‌ها به‌ اندازه‌ای است که دستیابی به آن در هر مجموعه‌ی دیگری بسیار سخت است.

چرا استارتاپ مهم است؟

پاسخ ساده است: استارتاپ‌ها یکی از بهترین راه‌ها برای یافتن راه‌حل مسائل و اجرای سریع آن‌ها در مقیاسی جهانی‌اند؛ چه مسأله، مسأله‌ای بزرگ و جهانی مانند تغییرات اقلیمی، نابرابری کشور‌ها و ... باشد و چه مسأله، مسأله‌ای ساده مانند حمل‌و‌نقل ارزان‌‌قیمت‌تر یا روش‌های بهتر پرداخت باشد. در بسیاری از موارد، استارتاپ‌ها بهترین سازمان برای حل مسائل هستند.

مثال‌های زیادی وجود دارد از اینکه چطور استارتاپ‌ها می‌توانند چشم‌انداز کسب‌و‌کار را تغییر دهند. به‌عنوان مثال هیچ‌کدام از خودروسازان سنتی انتقال به خودروی برقی را قبل از تسلا انجام نداده‌اند. هیچ‌کدام از تولیدکنندگان موادغذایی کنونی، انتقال به منبع پروتئین جایگزین را تا قبل از شرکت «بیاند میت»، «ایمپاسیبل فود» و ... انجام نداده‌بودند.

انتقادات می‌توانند مشکلاتی را که شرکت‌ها از آن‌ رنج می‌برند، مشخص کند. [A1] علی‌رغم اینکه تعداد زیادی از این شرکت‌ها و محصولاتشان مشکلاتی دارند، آن‌ها در بسیاری از جهات همانند استارتاپ‌ها عمل می‌کنند و بسیاری از خواص استارتاپ را دارا هستند، مانند یادگیری سریع، تکرار کردن، تلاش و آزمون‌وخطا برای یافتن پاسخ برای مسائل مهم که خود مبین آن‌ است که شکست نیز جزیی از کار است.

کارآفرینان حوزه استارتاپ به جامعه کمک می‌کنند تا حرکت روبه‌جلوی خود را حفظ کند، درحالی‌که سازمان‌های سنتی بیشتر بر روی بیشینه‌سازی ارزش‌های کنونی تمرکز کرده‌اند. درهرحال جامعه به هر دو استارتاپ‌ها و سازمان‌های سنتی نیازمند است.


گروه تولید محتوای مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف
کارآفرینیاستارتاپکسب و کار نوپانوآوریشرکت دانش بنیان
اگر در مسیرتان ناامید شده‌اید، به ندای درونتان اعتماد کنید؛ در این راستا به شما کمک می‌کنیم تا به رویایتان برسید | وبسایت: karafarini.sharif.ir | تلگرام و اینستاگرام: karafarinisharif@
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید