· بداخلاقی
چرا دوستان دیروز و شرکای امروز به دشمنان فردا تبدیل میشوند؟ مشکل در تعریف «دوستی» است یا در «تضاد منافع»؟ مگر افرادی که با هم شراکت میکنند، روز اول نمیدانستند که منافع حاصل از شراکت بین شرکا تقسیم میشود؟ در نهایت، میتوان اینچنین برداشت نمود که طرفین اجرای عدالت را در تقسیم «مساوی» نمیبینند بلکه نسبت به وزن اثرگذاری هر شریک سهم او را تعیین میکنند و اختلاف فکری در تعیین میزان این معیار با گفتوگو تعدیل میشود و لازم است طرفین کمی از مواضع خود کوتاه بیایند تا دیدگاهشان به هم نزدیکتر شود.
· تعامل طرفین با هم
یکی از نتایج اختلاف فکری در شرکا جروبحثهای متعدد است؛ درحالیکه اگر هر دو طرف تمرین کرده باشند که تحمل شنیدن حرف مخالف خود را داشته باشند، سریعتر به یک توافق خواهند رسید.
· گذشت
واکنشی که در هنگام عصبانیت به یک حرف یا عمل نشان میدهیم، بیش از اینکه ناشی از تدبیر ما در برابر بروز یک مشکل باشد، نماینگر احساسات لحظهای و قضاوت خطادار ماست. بنابراین، حتی اگر یک گفتوگو به نتیجه مشترک نرسید، تنها راهحل باقیمانده کوتاه آمدن یکی از طرفین است. دوست یا شریکی را که با هزار زحمت دستچین کردهاید، نباید به سادگی از دست داد؛ حتی اگر حق هم با شما باشد!
· اشتباه در انتخاب
اگر احساس میکنید که همیشه بیشتر از شرکای دیگر کار میکنید اما سهمی مساوی آنها دریافت میکنید، شما در انتخاب شریک خود دقت کافی نداشتهاید. در عین حال، به این نکته نیز توجه کنید که در هیچ مدل کسبوکاری خانههای ماتریس وظایف به تساوی بین شرکا تقسیم نمیشود و اجتناب از این اثر امکانپذیر نیست.
· همبستگی
تأسیس یک شرکت نیازمند همبستگی است. اگر به هر دلیلی افرادی را به شراکت خود برگزیدهاید، درست یا نادرست متعهدانه نسبت به تحکیم عقد همکاری که با هم بستهاید، همت بگمارید و میثاق مشترکتان را ارج بنهید. در فضای شراکت منت گذاشتن، هنگام کمک سایر شرکا توجیهی ندارد بلکه یک وظیفه است؛ چون سرنوشت ما هم به آن گره خورده است.
· شرکای مکمل
هر فردی میخواهد خودش همهکاره باشد؛ در حالی که هر کسی باید نقش خودش را در کل فرآیند همکاری بازی کند و لازم نیست همه کارگردان باشند. برای انجام هر کاری در این دنیا «بهترین فرد» و یک «اندازه[A1] » وجود دارد.
· رسالت مهندسان
مهندس کسی است که توسط دانشگاه جهت استفاده از توانایی تجزیه و تحلیل و حل مسئلهی خود در زندگی روزمره تربیت میشود؛ بهگونهای که برای هر مشکل جدیدی بتواند راهحل مناسب پیدا کند. هر «دانشجو» که این توانایی را در صنعت عملی کند، «مهندس» به حساب میآید.
· کارگران و مهندسان
تقابل کارگران با مهندسان واحد تولیدی که کمتر از آنها کارهای طاقتفرسا انجام میدهند ولی بیشتر از آنها حقوق میگیرند، یک چالش همیشگی است. داشتن پیشزمینه ذهنی لازم، به مهندسان کمک میکند تا در محیط پرچالش تولیدی با همکاران خود بهتر تعامل کنند و تنش کمتری تجربه کنند.
· زمان ارائه محصول
مهندسان عزیز که محصولی بسیار باکیفیت اما با قیمت بالا تولید میکنند، لازم است بدانند که به احتمال زیاد موفق نخواهند بود؛ زیرا قیمت محصول برای مصرفکننده بسیار حائز اهمیت است. همچنین یک محصول جدید و پیشرفتهتر معمولاً در آغاز ارائه به بازار، با نقصهایی همراه است که رفع آنها به زمان نیاز دارد. بنابراین، راهحلی که دنیای تجارت برای جلوگیری از یک شکست تمام عیار پیشبینی کرده، «نسخه بتا» است.
· شناخت نیاز بازار
قبل از اختراع کردن، باید توجه کنید که مردم فقط از کالاها و خدماتی استقبال میکنند که به آنها نیاز داشته باشند. هدف مهندسان حل کردن مشکلات مردم است و هدف از هر اختراعی راحتتر شدن زندگی.
· نوآوری: جرقهی کسبوکار
نوآوری تبدیل فکر جدید به فرآیند، محصول یا خدمتی جدید است. جرقهی یک کسبوکار جدید از ایدههای جدید آغاز میشود و در صورت پرورش درست آن، به مرحله نوآوری خواهیم رسید. نگارش طرح تجاری، پلی از ایده به نوآوری است و بدون نگارش این طرح، در اجرای ایدهها با مشکل مواجه میشویم. از طرفی یک طرح تجاری پیش از ورود به کسبوکار، معایب ایده را به ما نشان میدهد و از بروز اشتباه جلوگیری میکند.
· مدلهای کسبوکار
از یک ایده خاص میتوان مدلهای متنوعی را در زمینه ایجاد کسبوکار ارائه نمود. برخی از مدلهای کسبوکار عبارتند از: کسبوکار خانگی، کسبوکار اینترنتی، بنگاه کوچک و متوسط، بنگاه زودبازده، شرکت خدمات مهندسی، پیمانکار اجرایی، موسسه آموزشی و مشاورهای، فروش دانش فنی، برندسازی و ... . نتیجه اینکه قبل از نگارش یک طرح کسبوکار باید به شناسایی انواع مدلهای کسب درآمد پرداخت؛ بهگونهای که منجر به انتخاب بهترین مدلی که توانایی راهاندازی آن را داریم، شود.
1. چشمانداز
چشمانداز، افق دید را مشخص میکند؛ نه راه و چگونگی رسیدن به آن. نخستین نکته در نوشتن چشمانداز، تصویرسازی در ذهن یا همان رویاپردازی است.
2. مأموریت
موفقترین کارآفرینان کسانی هستند که به حل یک مشکل میاندیشند، برای آن یک راهحل اقتصادی مییابند، خود در اجرای آن به بلوغ میرسند، عده دیگری را نیز در خلال انجام کارشان آموزش میدهند، افرادی را بدان کار میگمارند و بعد از مدتی دوباره خودشان از چرخه خارج میشوند.
3. اهداف
اهداف شما باید قابل سنجش و ارزیابی باشد و زمان معینی را برای تحقق آنها تصور کرده باشید.
4. راهبردها
لازمهی رسیدن به اهداف، پایبندی به مجموعهای از سیاستها، ارزشها، روشها و فلسفهها است. در نگارش راهبرد بهتر است به این سوال پاسخ مناسبی بدهیم که چگونه میتوان عوامل موثر بر پیشرفت شرکت را تقویت و عوامل مزاحم را حذف کرد؟
5. برنامهها
یک برنامه شامل فهرست اقدامات اجرایی همراه با زمان انجام هر یک و متولی مربوط به آنها است. در هنگام برنامهریزی باید توازنی میان کارهای بنیادین و جزئیتر انجام پذیرد و نتیجهی آن انجام زودتر کارهای دشوارتر باشد.
· هدف طرح
در وهله اول باید بدانیم که طرح کسبوکار را برای چه کسی مینویسیم: سرمایهگذار، شریک، بانک، کارمند یا برای خودمان؟ درضمن در طرح کسبوکار باید همه اجزای کسبوکار را پیشبینی کرد.
· خلاصه مدیریتی
خلاصه مدیریتی به صورت چکیدهای از طرح برای کسانی است که حوصله خواندن کل طرح را ندارند (مخصوصاً سرمایهگذاران!). نکات مهمی که باید در خلاصه مدیریتی به آن بپردازید، عبارتند از :
1. ارزشی که برای مصرفکننده فراهم میکنید
2. مزیت رقابتی محصول یا خدمات شما
3. بازار هدف شما
4. مسائل حقوقی و قانونی، کلیات تیم مدیریت، تأمینکنندگان عمده مواد اولیه و در کل، نکات برجسته عملیاتی
5. خلاصه نیازمندیها و پیشبینیهای مالی، نحوه مشارکت شرکا و در کل نکات برجسته مالی
· توصیف کسبوکار
در این قسمت به انتخاب نام، علامت تجاری و تشریح فناوری و نوآوری موجود در طرح میپردازیم. همچنین شکل کسبوکار، مالکان، مدیران، شعار فروش، زمان شروع، محل کسبوکار و ... توضیح داده میشود.
· تحلیل بازار
در این بخش باید به توضیح مواردی از جمله موارد زیر پرداخته شود:
-راهبرد بازاریابی (شامل اندازه بازار، هزینههای ورود به بازار، وابستگی کالا به دیگر خدمات یا کالاها و ...)،
-تحلیل رقبا (شناسایی رقبای مستقیم و غیرمستقیم و نقاط قوت و ضعف آنها)،
-راهبرد قیمتگذاری (قیمت تمامشده و قیمت خردهفروشی، موقعیتگیری رقابتی، قیمت خطی یا چند قیمتی بودن و ...)،
-اندازه بازار هدف (چگونگی جذب مشتریان با شناخت فرهنگها و ویژگی مردمی منطقهای که قرار است محصول به فروش برسد)،
-تقسیم بازار (با توجه به معیارهای جغرافیایی، جمعیتشناختی، روانشناختی و رفتاری)
-تحلیل ریسک (چه تغییراتی خارج از کنترل شما میتواند کسبوکارتان را به مخاطره اندازد؟)
· بازاریابی
در این بخش توجه به 5 اصل زیر ضروری است:
1. مرور صنعت (بررسی کل افراد حاضر در این صنعت و موقعیت آن صنعت در بازار)
2. راهبرد محصول (نوع ویژگیهای فیزیکی محصول)
3. راهبرد قیمت (بازه قیمت، تخفیفات و روشهای نوع)
4. راهبرد توزیع (نحوه فروش و عرضه در محلهای مختلف)
5. راهبرد ارتقا (شامل تبلیغ، مشوقهای خرید، فروش حضوری و روابط عمومی)
· منابع انسانی
در این بخش پس از ترسیم ساختار سازمانی شرکت، میتوان به شرح هر یک از این موارد پرداخت:
-تعداد نیروی انسانی مورد نیاز
-نوع تخصص منابع انسانی
-شیوه بهکارگیری آنها
-منبع تأمین نیروها
-برنامه حفظ و ارتقای شغلی پرسنل
· برنامه اجرایی
در این بخش باید به شرح مواردی از جمله وضعیت فعلی محصول یا خدمات، موانع موجود بر مسیر، فعالیتهایی که تاکنون انجام شدهاست و نحوه همکاری با تأمینکنندگان و ... پرداخته شود.
· امور مالی
در این بخش باید تخمینی نزدیک به واقعیت و با دلایل کافی از بودجه آغازین، بودجه عملیاتی و هزینههای ثابت و متغیر بیان شود. همچنین ترازنامه و صورتحساب سودوزیان شرح داده شوند. همچنین نقطه سربهسر و دوره بازگشت سرمایه محاسبه شود. در انتها نیز باید برنامه زمانبندی کسبوکارتان پوشش داده شود.
گروه تولید محتوای مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف