ویرگول
ورودثبت نام
Vesta
Vesta
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

تجربه یک گفتگوی فرسایشی

وقتی به سال ۱۴۰۰ نگاه میکنم میبینم سالی با تجربه های متفاوت بود و بیشتر این شکست ها، ناکامی ها، فشارهای روحی و ... بود که تونست به من کمک کنه و درحقیقت باعث شد که هم خودم رو بهتر بشناسم و هم اطرافیانم رو خوشحالم از این قضیه چون در ابن مسیر زندگی بسیار برای من مفید بود .

یه اتفاق و چالش عملا باعث شد که من متوجه بشم من موقع گفتگو و بحث آدم خلط کردن موضوعات مختلف نیستم و مسائل رو تفکیک شده پیش میبرم مثلا اگر موضوع گفتگو سر Aهست من موضوع B رو کاملا مستقل از اون هست رو وارد بحث نمیکنم و اگر ببینم بحث به نتیجه نمیرسه بدون هیچ تردیدی میگم شما ابن فکر و داری و من هم این تفکر رو و تمام اما ظاهرا خوش‌بینی زیاد من بود که فکر کردم در بسیاری ا موارد میشه ایم طور پیش رفت اما خیر تجربه به من ثابت کرد شما نمیتونی با همه ( حتی بسیاری از دوستان و نزدیکان) بشینی سر موضوع A یا B خیلی منطقی بحث کنی و احترام قضیه رو جلو ببری و حتی در انتها به تفکر طرف هم احترام بزاری .

واقعیت ماجرا اینجاست که اکثر برای گفتگو به فکر رسیدن به یک نتیجه درست نیستند بلکه به فکر پیروزی اند حتی اگر شما با نهایت احترام با افراد صحبت کنید و یه کلام بگید ما به نتیجه نمیرسیم همین رو به عنوان بی احترامی تلقی می‌کنند و یا بعد از اینکه به نتیجه دلخواه خود نمی‌رسن داد و فریاد می کنن یا از حربه ای نظیر (اینکه من مردم سر خاکم نیا ) استفاده می‌کنند و اساساً موضوع گفتگو رو به سالاد خیار گوجه با آبغوره تبدیل می کنند .

گاهی دو نفر در یک گفتگو اگر به یک نتیجه واحد نرسن در واقع به یک نتیجه رسیدند و همواره به این شکل نیست که شما به یک نقطه مشترک دست پیدا کنید و دوم همه افراد انقدر ارزش این رو ندارند که شما بشینید نزدیک دو ساعت بحث منطقی توام با احترام باهاشون داشته باشید که در این جا شما باید به شناختی که از فرد دارید تصمیم بگیرید که وارد یک گفتگو بشید یا اینکه با یک لبخند همراه با این جمله ( که تو راست میگی ) بحث شروع نشده رو به پایان برسونید هرگز با افراد مغرور ، از خودمچکر، خودبرتربین و... وارد بحث نشید چون هیچ گاه شما به نتیجه نمی‌رسید .

در یه گفتگوی سالم هر دو طرف پیروز این بحث هستند حتی اگر به نتیجه واحد نرسند بلز هم برنده این گفتگو هر دو هستند اما در یک گفتگوی ناسالم شاید طرف بدون منطق به ترفند های نظیر خلط کردن ، مظلوم نمایی، داد و فریاد، منت گذاشتن و ... فکر کنه که برنده این مسابقه است اما خیر در این مدل گفتگو ها بازنده هر دو طرف هستند .

در تجربه خودم این بحث بین من و فرد بزرگتر از خودم بود که براش احترام قائل بود با وجود اینکه از بخشی از ابعاد شخصیتی او اطلاع داشتم و وقتی اومد جمله اول رو گفت تا تهش متوجه شدم که با این فرد به نتیجه نمیرسم و اومده من رو فقط متهم کنه به هر روشی اما وارد اون گفتگو شدم اما این تجربه به من یاد داد حتی اگر اون شخص آدم مهم و جزو نزدیکانت بود هیچ گاه وارد اون بحث نشو ( حتی الامکان تا مجبور نشدید )

نکته ای که درمورد جامعه ما هست این که همیشه خودمون رو به عنوان آدم های احساساتی معرفی می‌کنیم در صورتی اگر ریز تر و عمیق تر به بسیاری از مدل های رفتاری مردم نگاه کنی مردمی بدون منطق رو میتونی ببینی که در کنار اون اصول بحث و گفتگو رو هم یادگرفتن و در نهایت دچار ضعف عظیمی هستیم در کنار ویژگی های رفتاری هنجار شکن مثل خودخواهی ، غرور، منفعت طلبی ، خود برتربینی و...

وقتی به جریانی که برای من اتفاق افتاد نگاه میکنم خوشحالم از اینکه هیچگونه حرف نامربوطی نزدم ،منطقی پیش رفتم ، با وجود حرف هایی که جا داشت عصبی بشم اما خودم رو کنترل کردم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که من آدم این مدل بحث ها و گفتگو ها به هیچ وجه نیستم و حاظر نیستم انرژی و روان خودم رو مجدد برای همچین بحث هایی دچار فرسایش کنم . چون هر بحثی ،هر آدمی، ارزش زمان برای گفتگو رو نداره حتی اگر جزو نزدیکان ویا ..‌‌. باشه و اینبار به شخصیت افراد و طرز فکرشون برای بحث و گفتگو بیشتر اهمیت میدم تا رابطه فامیلی ، خونی ، بزرگ تر بودن و....



شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید