یکسال از اولین پستی که توی این سایت منتشر کردم میگذره . نوشته های قبلیم رو خوندم ،چقدر عوض شدم . چقدر نگاهم به این دنیا عوض شده . چقدر چیزها یاد گرفتم ، چقدر بدست آوردم و چقدر از دست دادم . چقدر از دوستامو از دست دادم ، چقدر دوست جدید پیدا کردم .
حس کسی رو دارم که سالها از شهری دور بوده و حالا برمیگرده و میبینه وااو چقدر عوض شده .شهر خودم ، شهر درون من حالا خیلی خیلی عوض شده . توی این ۱ سال خیلی چیزا یاد گرفتم ، جاهای زیادی رفتم ، تجربه های جدید ، ادمای جدید .
تجربه بازی کردن با کسایی که تا حالا ندیدیشون و بردنشون ???بهم اعتماد کنید خیلی حال داد .
تجربه یه سری ادمای جدید با دیدگاه ها و نظرات جدید . یه دوست ترنس هم پیدا کردم ، خیلی مهربون بود . تجربه یواشکی بیرون رفتن ???✌ این هم خیلی حال داد ، تازه یدونه گوشواره هم خریدم .
تجربه یواشکی بیرون رفتن ۲ ، اینبار دیگه لو رفتیم ??
تجربه ساندویچ کثیف کف خیابون (لفظ های عشق لاتی )
تجربه ایسگاه کردن دو سرباز وظیفه ،
تجربه فرار کردن دوستم از خونه و دنبالش تو خیابون ها افتادن :/ واقعا حرکت غیر حرفهای و مضخرفی بود . تجربه خودکشی کردن دوستم و پرستاری از وی در بیمارستان .
تجربه یک بیماری ناشناخته و نوش جان کردن دو آمپول گاوی در طرفین ? و به مدت یک هفته ایجاد مشکل در عمل نشستن و رو به پشت دراز کشیدن . ت
جربه مثل سگ خیس شدن در زیر باران .
تجربه فرار کردن حیوان خانگی و ۳ ساعت گشتن دنبال آن در اطراف خانه ، آخرش هم پیدا نشد (بخاطر همون سگ پدر مریض شدم)
(دیگه خیلی از کلمه تجربه استفاده کردم بقیشو همینجوری مینویسم )
سفر به جاهای جدید .
خراب شدن ماشین و گیر کردن وسط جاده :/
خراب شدن ماشین شماره ۲
...
خراب شدن ماشین شماره ۲۳۵ (خیلی اوضاع خیطه)
بازم تجربه هست ولی مامانم صدام کرد رشته افکارم پاره پوره شد ، دفعه بعد داستان یکی از تجربه هامو مینویسم . حالا یا خودکشی کردن دوستم یا یواشکی بیرون رفتن یا .....
به نظر من که هیچ اشکالی نداره اگه کار بدی کردم . اگه یواشکی بیرون رفتم ، اگه دوستم خودکشی کرده ،اگه مریض شدم . همشون میشن تجربه ، چون الان دیگه دوستم میدونه خودکشی چقدر چیز مسخرهایه و اگر دوباره این کار رو بکنه خونوادش چه حالی میشن .
دوستون دارم ، مواظب خودتون باشییید