گزارش مشروح نشست کارشناسی بررسی و چیستی ابعاد" مبارزه سیستماتیک با فساد"
بخش اول: کشف فساد یا بهبود مستمر فرایندها
میلاد گودرزی(روزنامه نگار پژوهشگر حوزه فساد):
مبارزه با فساد چیزی جدای از ایده های کلان حکومتداری و الگوهای رفتاری مدیران نیست.در دهه های گذشته به جای آنکه شاهد تشکیل بسترهای مردمی در عرصه مبارزه با فساد باشیم، بیشتر شاهد شکلگیری و اضافهشدن نهادهای نظارتی حاکمیتی بودیم که این موضوع از ابعاد ایدههای کلان حکومتداری به جای حکمرانی است. در ایده های کلان هم تشکلی شدن مردم را در اداره امور شاهد نیستیم.
همان طور که تشکل کارگری برای بهتر جلو رفتن امورات نداریم در مبارزه با فساد هم متکی به مردم نیستیم. حکمرانی در سطح کلان به این معناست که در کنار نهادهای حاکمیتی مردم نیز در اداره امورات کشور نقش آفرینی میکنند.
روحیه پنهانکاری و عدم بازنمایی و بازگویی و افشای اتفاقات نامطلوب در حوزه مبارزه با فساد بیش از خود آن موضوع به جامعه و حاکمیت آسیب می زند و گویی اصل فساد کمتر به منافع عمومی ضربه می زند. واکنش های پسینی و انفعالی به گلوگاه ها و ساختارهایی که فسادزا هستند در نگاه سنتی مبارزه با فساد یک اتفاق پسینی است که این موضوع در انتهای فرآیند طراحی شده است. اما در فرآیند اداره جامعه به طور عمومی چهار مرحله برنامه ریزی، سازمان دهی، هدایت و کنترل را داریم. نگاه پسینی و گذشته نگر در همهی امور حکومتداری وجود دارد.( مانند نگاه به تورم، بیکاری، حوزه فرهنگی و در حوزه مبارزه با فساد هم همین طور است)ما در مبارزه با فساد در جهان کشف فساد نداریم بلکه این اتفاق باید در کل فرآیند بهبود مستمر پیدا کند.در حوزه مبارزه با فساد باید دوایر کارشناسی به صورت مستمر برقرار باشد تا اصلاح فرایند در سطح کلان صورت گیرد. سند استراتژی مبارزه با فساد در کشور انگلیس، در مقدمه اش می گوید ما این سند را را براساس مبارزه با تروریسم نوشته ایم که چهار مرحله محافظت،پیشگیری،پیگرد وکاهش را مدنظر داشته ایم که از جنس اصلاح و بهبود مستمر فرایند ها میباشد.
مورد بعدی این میباشد که چاقو دست خودش را نمی برد. ما در سطح خرد و کلان در حاکمیت سراغ نداریم که سازمان بازرسی یک نهاد علیه خودش کاری کرده باشد. مثلا داخل خود بانک مرکزی که وظیفه نظارتی با بانک ها دارد کاری برای اصلاح و بهبود فرایندها انجام نمی دهد وقوه قضاییه یا سازمان بازرسی و یک سطح بیرونی مجبور است با آن فساد مقابله کند.
نمایشی، سطحی یا غیر مردمی بودن و نظارت متمرکز یا واکنش های انفعالی در اداره جامعه را در تمام شئون حکمرانی داریم و متاسفانه در حوزه مبارزه با فساد هم روال به همین صورت میباشد.
یک الگوی ثابت وتکراری که شبه ایده حکمرانی میباشد در اداره جامعه کنونی وجود دارد و آن هم ایده بقا و حفظ وضع موجود است و نگاهی به ایده عدالت و توسعه و شفافیت و... در حکمرانی دیده نمی شود.
بهاره اروین(عضو سابق شورای شهر تهران):
مهم ترین آسیب مبارزه با فاسد مبارزه با مفسد و فاسد است به جای اصلاح فرایند های فساد زا. یعنی در هر تخلفی فقط به مفسد رسیدگی می کنیم و مشکلش این است که مبارزه جناحی و سیاسی با فساد صورت میگیرد و این موضوع نوعی کارنمایشی است به جای آن که به صورت واقعی با فساد مقابله شود. دومین مشکلش این است که کاهش اعتماد عمومی جامعه را به همراه دارد یعنی جامعه میگوید تمام دست اندر کاران نظام فاسد هستند و حالا یک عده ای که مجازات می شوند دعوای سیاسی هست. در این وجه مقابله با فساد اتفاقا راه های فساد پنهان تر می شود و اگر شما یک نفر را بگیرید ده ها نفر از آن طرف تولید می شود. و واقعا بی ثمر است و سودی ندارد.
مشکل ما در کشور این نیست که اکثر فرآیندها درست است و برخی فرآیندها فسادزاست، بلکه تشکیل انبوه فرآیندها فسادزا است. یعنی ما در کشور انبوه قوانین و مقررات داریم که با هم متناقض هستند و برای اجرای قوانین ضابطینی را هم مشخص میکنیم که او باید تشخیص دهد ایا این فرآیند طبق قانون انجام می شود یا خیر، مشخصا در همین نقطه فساد ایجاد میشود.اگر به یک کمیسیون این اختیار و تشخیص و جایگاه را دادید که چگونه امکانات توزیع شود در همین جا فساد اتفاق میافتد.
اضافه کردن حلقه های نظارتی متمرکز نه تنها اثر مثبتی در حوزه مبارزه با فساد نداشته است بلکه هزینه های تخلف سرشکن شده است و عدم مسئولیت پذیری هر جایگاه نظارتی را به همراه داشته است و در نهایت منجر به گرفتارشدن مردم می شود .مثلا مجوز گرفتن انبوهی از حلقه های نظارتی را به همراه دارد که باعث طولانی شدن فرآیند مجوزدهی می شود و در نهایت انبوهی از تشکیل پرونده های فساد را درحوزه مجوزدهی شاهد هستیم، چون خود این حلقه ها به جای مبارزه با فساد در نقش افزایش فساد عمل می کنند.تجربه دنیا هم نشان داده است که نظارت متمرکز نمی تواند منجر به کاهش فساد شود و باعث کاهش اعتماد عمومی جامعه می شود یعنی این حس به مردم انتقال داده می شود که فساد تا مغز استخوان نظام پیش رفته است و برای اینکه مجوز لازم را دریافت کنید باید همه جا رشوه بدهید یا همه جا باید پارتی داشته باشید.
احسان پرنیان(مدیرگروه بخش مبارزه با فساد مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی):
مشکل این هست که فساد هیچگاه اولویت و مساله مستقل و اساسی که به آن توجه شود نبوده است و این گزاره تلخی میباشد. تا سال ها پس از انقلاب مبارزه با فساد اصلا مطرح نبوده است و خود رهبری با ادبیات عدالت آن را مطرح می کند و مبارزه با فساد آهسته آهسته کنار بحث های عدالت می نشیند و از آن زمان هم که مطرح شده است بازهم در دستوراولویت نیست. رهبری بارها در سخنرانی های خود تاکید کرده اند که مساله فساد بحث مهمی است و تا زمانی که مبارزه با فساد حل نشود مشکلات کشور حل نمی شود. آقای رئیسی اصول 12 گانه را ابلاغ کرده است و همین سند همان حرف های کلی و همیشگی است. در خود قوه قضائیه چه اتفاقی افتاد و دور از انصاف هست که بگوییم فضا بهتر نشده است ولی اصلاح ساختاری اتفاق نیفتاد و صرفا یک هل و یک گام رو به جلو در ساختار موجود است. اما ساختار قوه قبل و بعد از ایشون هیچ تغییری در سطح کلان ساختاری خود نکرده است.
فساد چیزی جز باقی اصلاح سازوکارهای حکومتداری نیست و ما به سمت یک نوع ایده آل نگری رفته ایم که ما هزاران مساله حل نشده مثل سازوکار مجوزها و آزادی اقتصادی و.. داریم ولی در عین حال انتظار داریم که مبارزه با فساد حل شود.
بحث دیگر این است که چرا طرح های قانونی دچار فساد می شود و ما در هر طرحی می بینیم که یک شورا گذاشته اند که امضای طلایی و تعارض منافع و... دارد و خودش گلوگاه فساد است. چون قرار بوده است جای این شورا یک سازوکار مشخص باشد ولی طراحی این سازوکار نیاز به فکر کردن و نگاه کارشناسی دارد و مجلس هم که جای این مسائل(فکر کردن) نیست. پس می گویند یک شورایی یا یک نفری اختیار می دهیم که این سازوکارها را خودش ایجاد کند.برای تشکیل سازوکار هم می گویند مصداق آیین نامه است و آیین نامه هم که خودش محل اشکال است و با روح قوانین فاصله دارد.
یک نگاه خوشبینانه برای اصلاح فرایندها این است که مجری قانون فکر می کند برای بچه پیغمبر قانون می نویسد، در مقدمه یک قانون آمریکا نوشته شده است اگرچه باید جامعه را به سمت رشد و کمال انسانی ببریم ولی در این سطح ما قانون را برای جلوگیری از تخلفات می گذاریم. اصلا ابلاغ قوانین مختلف برای این است که جلوی تخلف را بگیرد.
بحث دیگر در مورد سطح اراده سیاسی در کشور است. بسیاری از موضوعاتی که مطرح شده است در سطح اصلاح فرآیندهاست که مثلا فلان فرآیند ایراد دارد و این هم نحوه اصلاح آن. اما چرا این اصلاح انجام نمی شود چون اراده اش در سطح سیاسی نیست یعنی به یک نفر یا شورایی یا به مقام اجرایی می خوریم که نمی خواهد این اصلاحات فرآیندی را انجام دهد. بحث اراده سیاسی افراد در حوزه مبارزه با فساد امر مهمی است که هنوز تاثیرگذاری این جایگاه به طور واضح مشخص نشده است.ما در مبارزه با فساد در جهان کشف فساد نداریم بلکه در کل فرآیند باید بهبود مستمر در همه فرآیندها مثل سازمان مالیاتی و مجوزها و... انجام بدیم. در حوزه مبارزه با فساد باید دوایر کارشناسی به صورت مستمر برقرار باشد تا اصلاح فرایند صورت گیرد.
مورد بعدی چندسطحی بودن مبارزه با فساد است.
حاکمیت در کجای این سطح مبارزه با فساد باید بایستد؟ حاکمیت در سطح نازل مبارزه با فساد ورود می کند که خوش بینانه آن این است که سطح عقل حکومتداری ما به سطح نازل می رسد ولی بدبینانه آن سطح شعاری و نمایشی و پوپولیستی است.
تضییع حقوق عمومی تعریف مهم فساد است و باید در این سطح مبارزه کرد نه این که در سطح رشوه مبارزه با فساد کنیم.
چاقو دست خودش را نمی برد ما سراغی نداریم که در سطح خرد و کلان حاکمیت سازمان بازرسی یک نهاد علیه خودش کاری کرده باشد
ما در دهه های گذشته به جای آنکه بسترهای تشکل های مردمی در عرصه مبارزه با فساد باشیم بیشتر شاهد نهادهای نظارتی حاکمیتی برای کشف فساد بودیم.
روحیه پنهانکاری ونگوییم نظام فاسد می شود سبب شده است ما نظارت مستمر بر فرایند های دولتی و حاکمیتی نداشته باشیم و گویی اصل فساد کمتر به منافع عمومی ضربه می زند.
بنابراین کشف فساد، یک اتفاق پسینی است و در انتهای فرآیند مبارزه با فساد طراحی شده است و راه اصلی این مبارزه بهبود مستمر در همه فرآیندها است.
کارگروه مبارزه با فساد و تبعیض دانشگاه امیرکبیر