ما سکوت نمیکنیم، فریاد میزنیم، جیغ وهوار راه میاندازیم! بله! ما سلیطه هستیم! به ما نزدیک نشوید!!
سلیطه در لغتنامه دهخدا به معنی زن دراززبان، زن هرزه چانه و زبان دراز، چیره بر شوی، زن غوغایی و فتنه انگیز است.
در فرهنگ عامه هم سلیطه را با معنایی نزدیک به معنای دهخدا بهکار میبریم. زنی که با داد و فریاد و دعوا چیزی را مطالبه میکند؛ در نظر فرهنگ عامه مردم ایران، زنی سلیطه یا هرزه و بی آبرو شناخته میشود. چرا که مطابق عرف رفتار نکرده و در برابر چیزی، "اعتراض" کرده است.
اما من میخواهم در این پست به شما بگویم در چه مواقعی و کجاها باید سلیطه بود!
چند روز پیش، به شدت عصبی، بیحوصله و کلافه کنار خیابان در گرمای وحشتناک ایستاده بودم و داشتم برای دوستم وویس میفرستادم. در همین حین، پسری که به نظر میرسید حداقل ۱۰ سال از من کوچکتر باشد از کنارم گذشت و گفت " بلند تر بگو ما هم بشنویم خوشگله"
این متلک را اگر در شرایط روحی آرام تری میشنیدم شاید چندان نظر مرا به خود جلب نمیکرد. اما این جمله در ان روز و با آن حال روحی وحشتناک، مانند کبریتی بود که در انبار باروت افتاده باشد. بلند فریاد زدم " خفه شو" اما احساس کردم هنوز کافی نیست! بلند تر فریاد زدم "
حالا شنیدی؟؟" :)
خب این واکنشها حقیقتا از من بعید بود. اما دیدم که پسرک با ترس به من نگاه کرد و بعد برگشت و قدمهایش را تندتر کرد و دور شد.
پیش تر هم این وضعیت را تجربه کرده بودم. در برابر ماشینی که کل خیابان را به دنبالم امده بود ایستادم و هرآنجه فحش بلد بودم را با صدای بلند فریاد زدم. به چند ثانیه نکشید که ماشین بهسرعت محل را ترک کرد.
من ازارهای خیابانی خیلی وحشتناک تری را تجربه کرده ام اما هرگز واکنش شدید و تهاجمی از خود نشان نداده بودم. آن روز فهمیدم که اشتباه میکردم! آن طور که به ما یاد داده بودند باید در مقابل هر ازاری سکوت میکردیم و سرمان را پایین می انداختیم.
آن کسی که باید با قدمهای تند موقعیت را ترک میکرد، همیشه ما "دختران" بودیم.
با این تجربهها تصمیم گرفتم در چنین شرایطی یک "سلیطه" به تمام معنی باشم و تاکنون از این تصمیم پشیمان نشدهام. پسران، چه بزرگسال باشند و چه پسربچه، نیاز به تربیت اجتماعی دارند. متاسفانه این تربیت از طرف خانوادهها، جامعه و مدارس برای آنها به درستی انجام نگرفته است و حالا مسئولیت ادب کردن این موجودات به عهده خود ما دخترانی است که بیشترین آزار را از جانبشان میبینیم.
پسربچههایی که در خیابان به دختران متلک میاندازند حاصل تربیت غلط و القای حس قدرت و اعتماد به نفس کاذب از طرف خانواده و جامعه اند. برخورد با این بچهها از برخورد با بزرگسالان اهمیت بیشتری دارد. آنها باید متوجه عواقب کار خود باشد و در شرایطی که خانوادهها، مدرسه و جامعه نشان دادن این عواقب را برعهده نگرفته اند؛ این خود ماییم که باید برای حفاظت از خود در برابر همین بچههایی که روزی تبدیل به یک ازارگر بزرگسال میشوند؛ تلاش کنیم.
آزار خیابانی یا آزار در محل کار نباید برای آزارگر (در هر رده سنی که هست)بدون عواقب باقی بماند. در صورتی که این رفتارها هیچ گونه عواقبی را متوجه آزارگر نکند، او همچنان به رفتار آزاردهنده خود ادامه خواهد داد. بهعنوان عضو گوچکی از جامعه بزرگ زنان ایرانی، میخواهم هیچ آزارگری نباشد که پس از آزار دادن من بتواند با خیال راحت به مسیرش ادامه دهد. کوچکترین عقوبتی که میتوان برایش در نظر گرفت، شنیدن ناسزاهایی با صدای بلند است تا نظر دیگران هم به او جلب شود. هرچند که میدانم این "دیگران" در اکثر مواقع منفعل و صرفا تماشاگراند اما "ما" میتوانیم منفعل نباشیم.
میدانم که این رویه ممکن است چندان ساده همنباشد. ممکن است ازارگر درصدد جبران بربیاید و بخواهد به شما آسیب بزند. به نظر من احتمال این مسئله به شدت پایین است اما برای احتیاط بیشتر، در خیابانها، وسایلی برای دفاع از خود همراه داشته باشیدبهتر است اصول اولیه دفاع شخصی را یاد بگیریم تا در صورت بروز خشونت فیزیکی بتوانیم از خود دفاع کنیم.
و نکته بسیار مهم تر اینکه " مضطرب نشوید" اینموجودات از دیدن ضعف و ترس شما لذت میبرند. این لذت را بر آنها حرام کنید.