Mina
Mina
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

صدای زن، به وقت آزادی و زندگی

پنج ماه پیش از بدن زن در صفحه ام نوشتم و حالا با جنبشی رو به روییم که آزادی زن را در پوشش و دیگر ابعاد زندگی مطالبه می‌کند. اما چرا این مبارزه از پوشش شروع شده است در حالیکه تحمل حقوق دیگری که از زن گرفته شده، چه بسا سخت تر از تحمل محدودیت در انتخاب لباس است؟

نه تنها اغراق نیست بلکه عین حقیقت است اگر بگوییم قوانین کنونی ایران، زن را به مثابه برده‌ای در اختیار مرد میبیند. قانون ایران به وضوح نشان می‌دهد که زن را به عنوان یک انسان برابر با مرد نمی‌پذیرد. نه تنها زن را در مقام رئیس جمهور یا قاضی نپذیرفته، بلکه حتی ارزش شهادت او را نصف مرد در نظر می‌گیرد. از انجا که این قانون نگاهی کاملا متحجرانه به زن دارد و او را از نظر قوه تفکر برابر با مرد نمی‌داند، پس از ازدواج او را رسما تبدیل به برده مرد می‌کند. زن باید برای هر کاری اعم از تحصیل، اشتغال، خروج از کشور، طلاق و غیره از مرد اجازه بگیرد! درست مانند کودکی که خود قوه تشخیص خیر و شر زندگی‌اش را ندارد.

با این تفاسیر زن ایرانی خود را در نظر قانون گذاران نه تنها یک انسان برابر با مرد نمی‌بیند بلکه برده‌ای می‌بیند که باید در تمام شئون زندگی خود از یک مرد (پدر، شوهر یا برادر) اطلاعت کند. و می‌دانید وجه مشترک تمام برده‌ها در تاریخ چه بوده است؟ یونیفرم مشترک!


برده ها باید پوششی متفاوت داشته باشند تا به وسیله آن از دیگر اقشار جامعه تشخیص داده شوند. علاوه بر این، این یونیفرم باعث تحقیر برده‌ها نیز شده و مدام به آنان یاداوری می‌کند با دیگر انسان‌ها متفاوتند! حجاب اجباری در ایران همان یونیفرم بردگی است! زنی که حجاب از سر برمیدارد به تمام قوانین متحجرانه و تبعیض آمیز حکومت یک نه محکم می‌گوید! به همین دلیل است که پذیرفتن ازادی پوشش تا به این حد برای حکومت سخت است چرا که حجاب، سنگر اول نیست، بلکه سنگر آخر است! زن بدون حجاب اجباری زیر بار قانون ازدواج نابرابر، ارث و دیه نابرابر و هزار قانون زن ستیز دیگر نیز نخواهد رفت!

زنی که حجاب از سر برداشته است می‌گوید من برای حضور در جامعه نباید مطیع قوانین مردسالارانه شما باشم و باید مانند تمام انسان‌های دیگر خود برای زندگی، تحصیل، شغل و البته پوشش خود تصمیم بگیرم. درک این مطالبه ساده و انسانی نه تنها سخت نیست بلکه هر انسانی که هنوز ذره ای منطق و عقلانیت برایش مانده باشد می‌تواند به حق بودن آن را تشخیص دهد.

کسانی که به زنان حمله کرده و آن‌ها را به بی بند و باری متهم می‌کنند من را یاد مردان در انقلاب 57 می‌اندازند. زنانی که نمی‌توانستند حقوق خود را در بین قوانین متحجرانه آن زمان پیدا کنند دست به اعتراض زده اما متاسفانه عده‌ای از مردان با اشاره با آلت های جنسی‌شان به آن ها می‌گفتند شما ازادی نمیخواهید!‌ این را می‌خواهید! افسوس که تفکر برخی از مردان (و زنان) پس از 43 سال همچنان بدون تغییر در عصر بربریت مانده است. اما جنبشی که در بطن جامعه شاهد آن هستیم نشان می‌دهد که دیگر این تفکر متحجرانه، تفکر اکثریت نیست.






زنفمنییسمانقلاب فرهنگیحقوق زنانصدای زن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید