مدیریت استراتژیک را می‌توان به سادگی و به این صورت بیان کرد: فعالیت های یک شرکت در برنامه ریزی، نظارت، تجزیه و تحلیل و ارزیابی منابع آن، مدیریت استراتژیک آن است. بنابراین، برای اینکه چنین سازمانی در بلندمدت سودآور باشد، باید استراتژی های آن با تغییر محیط عملیاتی تغییر کند. به این ترتیب، مدیریت استراتژیک مستلزم آن است که تیم مدیریت یک شرکت دائماً از تغییرات داخلی و خارجی خود آگاه باشد تا به طور مؤثر به آنها رسیدگی کند. این مقاله در مورد اقدامات مدیریت استراتژیک اتخاذ شده توسطReyes Fitness Centers, Inc.
در ماه مه 2009، جان ریس مراکز تناسب اندام، شرکت (RFC) را راه اندازی کرد. اولین مرکز موفقیت آمیز بود و شامل طیف گسترده ای از خدمات بود: تجهیزات تمرینی کلاس های ورزشی، استخر روباز، مربیان شخصی، مهدکودک و همچنین رستوران. از این مرکز، رشد RFC برای سه سال آینده سریع بود. تا پایان سال 2012، این شرکت به ترتیب 51 میلیون دلار و یک میلیون دلار درآمد و درآمد خالص داشت. در این مرحله، جان ریس مدیرانی داشت که بر فعالیت‌های روزانه نظارت می‌کردند، که هیئت مدیره را بر آن داشت تا سایر اعضای تیم مدیریت ارشد و یک مدیرعامل، مایک لو را استخدام کند. تمرکز بر ثبت نام و حفظ اعضا توسط لو مورد تاکید قرار گرفت. با 20 سال تجربه در صنعت تناسب اندام، او فهمید که برای دستیابی به این هدف، کارکنانش باید به طور فعال کار خود را با حفظ مشتری هماهنگ کنند. به هنگام،
یکی از دلایل اصلی کاهش تعداد مشتریان این است که اکثر کارمندان نقش خاص خود را در حفظ اعداد نمی دانند. اگرچه آنها می دانند که مهم است، اما نظرسنجی از کارمندان نشان داد که بیشتر آنها فقط از این آگاه بودند که استراتژی کسب درآمد است. علاوه بر این، برای آنها روشن نبود که چگونه به طور خاص به استراتژی FRC کمک کردند. پس این احتمالاً دلیلی است که بازخورد اعضا از خدمات پایین به مشتری گزارش می دهد.
یکی دیگر از دلایل سطوح پایین ماندگاری در RFCفرهنگ کاری آن است. از آنجایی که افراد کمتری از نحوه مشارکت مستقیم آنها در استراتژی شرکت آگاه هستند، نتیجه این است که آنها به این هدف نمی رسند. علاوه بر این، خدمت به اعضا به این معنی است که سازمان نیاز به ارزیابی شکایات و انجام تنظیمات لازم دارد. در حال حاضر، هیچ داده رسمی جمع آوری نشده است، با این حال انتظار می رود 90٪ رضایت اعضا داشته باشد. بدون مکانیزم ردیابی، دستیابی به این امر دشوار خواهد بود.
لوری شناسایی کرد که برخی از استراتژی‌های درون شرکت برای دستیابی به هدف شرکت برای جذب اعضای جدید و حفظ اعضای قدیمی‌تر کار می‌کنند. الکس گارسیا، معاون فروش و بازاریابی، این کار را از طریق تبلیغات و تبلیغات ویژه انجام می داد. علاوه بر این، او به نمایندگان فروش خود از طریق و یک برنامه پاداش تشویقی انگیزه می دهد که راه طولانی را برای ایجاد انگیزه در آنها طی کرده است.
اهداف عملکرد در حال حاضر بر فعالیت های شرح وظایف متمرکز است. به گفته لوری، آنها باید بر نتایجی متمرکز شوند که به حفظ مشتری کمک می کند. کارکنان باید از مسئولیت خود برای اطمینان از حفظ مشتری آگاه باشند و به آموزش و مهارت های مناسب خدمات مشتری مجهز شوند. علاوه بر این، منابع انسانی وظیفه دارد اطمینان حاصل کند که کارمندان آگاه هستند که حفظ اعضا بخشی از کار آنهاست.
تغییر فرهنگ برای اطمینان از اینکه حفظ مشتری توسط همه در RFC درک و اجرا می شود ضروری است. برای اینکه این اتفاق بیفتد، باید یک ارزش اصلی در شرکت باشد و می تواند توسط مدیرانی که فعالیت های حفظ را در برنامه های عملکرد سالانه کارکنان گنجانده اند، محقق شود. علاوه بر این، برای اطمینان از انگیزه کارکنان در طول فرآیند، تجزیه و تحلیل سیستم جبران خسارت باید انجام شود. همانطور که توسط لری پیشنهاد شده است، برنامه های مشارکت در سود به عنوان برنامه هایی که توسط سایر سازمان ها انجام می شود، می تواند اجرا شود. زمانی که کارمندان به طور کامل از استراتژی شرکت آگاه باشند، می توانند این موضوع را به مشتریان منتقل کنند. این منجر به جذب و حفظ مشتری بیشتر و همچنین سود بیشتر می شود.
واضح است که برای RFC برای رسیدن به هدف استراتژیک خود، کارکنان نقش اصلی را ایفا خواهند کرد. بنابراین، مسلح کردن آنها به اطلاعات، مهارت‌ها و انگیزه‌های مناسب، روند را سریع‌تر می‌کند. استراتژی کسب و کار باید بیشتر توصیفی باشد تا کارکنان نقش خود را در دستیابی به آن درک کنند. هنگامی که آنها آگاه شوند که نقش اصلی را در برقراری ارتباط با اعضا دارند، در موقعیتی قرار خواهند گرفت که خدمات بهتری به مشتریان ارائه دهند. علاوه بر این، نیاز به داشتن فردی با مسئولیت اصلی برای اطمینان از انجام اقدامات حفظ وجود دارد. از آنجایی که بازخورد مشتری برای RFC مهم است، ایجاد راه هایی برای دریافت، تجزیه و تحلیل و مدیریت چنین اطلاعاتی از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین، RFC باید سیستمی ایجاد کند که در آن چنین اطلاعاتی برای سنجش اثربخشی استراتژی جمع آوری شود. به علاوه، شرکت باید تلاش های تبلیغاتی و تبلیغات ویژه را در تلاش برای داشتن اعضای جدید بیشتر افزایش دهد. از آنجایی که این استراتژی در حال حاضر کار می کند، یک راه سودآور برای کشف خواهد بود.
برای موفقیت هر شرکتی، مدیران باید چند عامل کلیدی را در نظر بگیرند. یکی از اینها توانایی کارکنان برای همسو کردن کار خود با اهداف سازمان است. هنگامی که کارکنان به خوبی از اینکه نظرات آنها برای موفقیت شرکت مضر است آگاه باشند، احساس می کنند باید بهترین کار را انجام دهند. به طور مشابه، هنگام به کارگیری استراتژی های جدید در نتیجه تغییر محیط کسب و کار، کارکنان باید در هیئت مدیره حضور داشته باشند. علاوه بر این، همانطور که در مورد RFCدیده می شود، زمانی که کارمندان از تاثیر آنها بر استراتژی های شرکت آگاه نباشند، عملکرد کاهش می یابد. جای تعجب نیست که مشتریان از کیفیت خدمات مشتری شکایت کنند. با وجود داشتن تمام تجهیزات مناسب و یک استراتژی خوب، عوامل بیشتری باید در نظر گرفته شود. استراتژی های جبران خسارات راه خوبی برای ایجاد انگیزه در کارکنان و افزایش رضایت شغلی است. علاوه بر این، یک کارمند با انگیزه مولدتر و پذیرای ایده ها است. بنابراین ضروری است که برای مؤثر بودن مدیریت استراتژیک، هم مدیران و هم سایر کارکنان باید از نقش خود در تأثیرگذاری بر استراتژی های سازمان آگاه باشند.
