در این سری مقالات به معرفی تیمهایی که فعالیتهای استارتاپیشان را از فضاهای کار اشتراکی شروع کردند و به شرکتهای بزرگ تبدیل شدند، میپردازیم و به عنوان اولین استارتاپ، سراغ یکی از بزرگترین شبکهی اجتماعی حال حاضر، یعنی اینستاگرام میرویم.
تا قبل از اینستاگرام، شبکههای اجتماعی مانند تلگرام، واتساپ، فیسبوک، گوگل پلاس و نمونههای دیگر با کاربران چندین میلیونی زنجیرهی ارتباطی گستردهای بین مردم ایجاد کرده بودند. اما اینستاگرام که در حال حاضر بیشتر از یک میلیارد کاربر دارد در سال 2010 کار خود را از یک فضای کار اشتراکی در سن فرانسیسکو شروع کرد که داستان شکلگیری آن را مرور میکنیم:
کوین سیستروم، متولد سال 1983 در کنکورد ماساچوست، در مدرسه به تحصیل برنامهنویسی پرداخت و پس از آن برای ادامهی تحصیل در همان زمینه به دانشگاه استنفورد رفت. در زمان دانشجویی با مایک کریگر برزیلی آشنا شد و از همانجا جرقهی ساخت اینستاگرام زده شد.
این دو دوست، بعد از فارغ التحصیلی تجربهی ارزشمندی را در زمینهی برنامهنویسی در گوگل و شبکهی پیامرسان Meebo کسب کردند. کوین در سال 2006 به گوگل رفت و در زمینه Gmail و Google Calender و دیگر محصولات کسب تجربه کرد و همزمان مایک نیز دورهی کارآموزی خود را در مایکروسافت گذارند و سپس به مدت 18 ماه به عنوان مهندس نرم افزار و طراح تجربه کاربری در Meebo فعالیت کرد.
خیلی زود این دو دوست دانشگاهی به فکر ساخت اپلیکیشنی افتادند که در نهایت منجر به شکل گیری ایده اولیه اینستاگرام شد. برنامهای که کار خود را با نام Burbn آغاز کرد و شباهت زیادی به برنامهی معروف foursquare داشت. این برنامه نهایتا هزار کاربر کسب کرد و با توجه به شباهتش به foursquare کوین و مایک تصمیم گرفتند برنامه را باز طراحی کنند تا تمرکز بیشتری روی اشتراک عکس داشته باشد که ویژگی محبوب کاربران burbn بود.
برای ساخت Burbn آنها از فضای کار اشتراکی Lab Dogpatch فعالیتشان را آغاز کردند تا بتوانند با صرف کمترین هزینه ایدهشان را جلو ببرند و همزمان بتوانند جامعهای برای تست و استفاده از Burbn داشته باشند. اپلیکیشن در حال توسعه بود که کریگر با ناامیدی گفت :
بعید میدونم آبی ازش گرم شه . . . .
همین شباهت و استقبال کمرنگ باعث شد تا آنها از ویژگی مورد استقبال برنامه استفاده کنند و به فکر برنامهای متفاوت بیفتند. آنها با ایدهی ترکیب دو کلمهی Telegram و Instant Camera حدود یک سال برنامهریزی کردند تا بتوانند اینستاگرام را وارد بازار کنند. Burbn آنها را متوجه استقبال کاربران از جذابیتهای اشتراک گذاری عکس کرده بود. پس تصمیم گرفتند کار را در Lab Dogpatch ادامه بدهند.
فضای کار اشتراکی مزیتهایی برای تیم دو نفره داشت که باعث شد ترسی از شکست ایدهشان و ضرر مالی فراوان نداشته باشند، فضایی برای امتحان ایدههایشان داشته باشند، انعطاف پذیر و شناور روی پروژه کار کنند و با توجه به رابطهی عجیب و عمیق شکم با مغزشان و همچنین استراحت بین کار از Crossroads Café در نزدیکی فضای کار بهره ببرند.
می تونید از طریق لینک زیر ادامه مقاله رو مطاله کنید