هر از چند گاهی سر میزنم به دفترهای خاطرات قبلیم و در لابه لای خاطرات، متن ها و نوشته هایی را پیدا میکنم که به صورت خلاصه از ویدیوها و مقاله ها مینوشتم. اینجا ترکیبی از دو ویدیو از کانال یوتیوب لاوِندِر را مختصر توضیح میدهم که امیدوارم خواندنشان باعث بشود قدمی به سمت بهتر شدن برداریم.
1. از دست دادن انگیزه: گاهی دیگر انگیزه ای برای رسیدن به هدف نداریم، اگر هدفی هست که دیگر اهمیت گذشته را ندارد، بهتر است که از لیست اهدافمان خط بخورد، در غیر این صورت باید به دنبال راه حل بود که بعد از ذکر دلایل، مطرح شده است.
2. مشغولیت، نداشتن وقت کافی و خستگی: گاهی نیز، خواسته یا ناخواسته یک سری برنامه به زندگی ما اضافه میشوند یا در ابتدا در انتخاب هدفمان میزان مشغولیت خود را درست در نظر نگرفتیم.
3. کاهلی و تنبلی: این مورد را که خود من هم خیلی دچارش میشوم، همه تجربه کردیم. با وجود وقت کافی و مدیریت زمان مناسب میدانیم که میتوانیم اما ترجیح میدهیم که به جایش سریال ببینیم یا کار دیگه ای را انجام بدیم.
4. کمال گرایی: خیلی ها به خاطر شیوه ی بزرگ شدن و رفتار والدین این ویژگی را دارند که باعث میشود تا به لحظه ای که همه چیز عالی هست نرسند، دست به کار نشوند؛ اما کی این لحظه میرسد؟ هیچ وقت!
5. اهداف زیادی داشتن: وقتی از یک حدی بیشتر هدف داریم و خیلی چیزها را با هم بخواهیم، بالاخره به حالتی میرسیم که در عمل کردن بهشان درمانده میشویم و کم میاوریم. این کار احساس استرس زیادی را به دنبال دارد.
6. فراموش کردن هدف: گاهی هم به هر دلیلی ممکن است که یادمان برود هدفی داشته ایم یا در طول مسیر هدف اصلی در ذهنمان متفاوت شده باشد و از مسیر اولیه خارج شده باشیم.
7. فکر، استرس و افسردگی: همه میدانیم که این ها روند پیش روی را در ما کند میکنند. وقتی زیادی فکر بکنیم، ذهنمان آشفته میشود و حس بد دست پاچگی به سراغمان می آید.
8. ترس از کافی نبودن: اینکه بعضی اوقات در مسیر رسیدن به اهداف بترسیم، طبیعی است اما اگر این تصور قوی باشد که به مرحله لازم برای پیشرفت نرسیده ایم، ما را از ادامه دادن بازمیدارم.
9. کمبود اعتماد به نفس: ممکن است به خاطر شکست های قبلی یا تازگی هدف یا هر دلیلدیگری اعتماد به نفس کافی برای انجام کارها را نداشته باشیم.
10. بی نظمی و نداشتن برنامه: خیلی ها اهدافشان را درست بیان نمیکنند و برایشان برنامه ریزی نمیکنند که از مهم ترین قدم ها برای رسیدن به خواسته هایمان است. باید یک برنامه منسجم و قابل ردیابی داشت. بی نظمی گاهی به خاطر این هم پیش می آید که نمیدانیم چگونه به هدف برسیم و در نتیجه، نمیتوانیم برنامه ریزی کنیم.
1. اعتمادسازی در خود: این خیلی مهم است که به خودمان اعتماد داشته باشیم. وقتی میگوییم به کسی اعتماد داریم، اگر شخص قولی بدهد، اینگونه فکر میکنیم که حتما به قولش عمل میکند. پس برای اعتمادسازی درونی، باید به مسیر پایبند باشیم وگرنه اعتماد به خود از بین میرود و برای پیشبرد اهدافمان اعتماد به خود مهمتر از اعتماد به دیگران است. پس باید با روشهای متفاوت خودمان رو مجبور به انجام دادن قدم های کوچک بکنیم که یک سری در ادامه گفته شده اند.
2. اولویت بندی و تمرکز روی هدف: مهمترین هدف را مشخص و روی آن تمرکز کنیم. بایستی واقع گرایانه پیش برویم و نه ایده آل گرایانه. میتوانید از ماتریکس آیزنهاور برای این کار استفاده کنید. موقع نوشتن اهداف دقت کنید که تا جای ممکن S.M.A.R.T باشند.
برای دیدن منبع عکس و توضیحات، اینجا کلیک کنید
برای دیدن منبع عکس و توضیحات، اینجا کلیک کنید
3. تعیین کردن ساده ترین قدم یا نسخه از هدف: هدفمان را تا چه حد میتوانیم تبدیل به نسخه ای کوچکتر و قابل انجام کنیم؟ نسخه ای که مطمئن باشیم از پسش برمی آییم. برای مثال، اگر هدفمان خواندن یک کتاب در ماه باشد، و مطمئن هستیم که روزی حداقل 5 دقیقه را برای این کار میتوانیم کنار بگذاریم، ساده ترین نسخه همین 5 دقیقه در روز است. اگر بیشتر توانستیم که چه بهتر اما هدف را چیزی بگذاریم که مطمئن هستیم قابل اجراست.
4. دقیق بودن و تقسیم بندی هدف: هدفمان باید دقیق باشد، به این معنی که تا جای ممکن دارای جزئیات (کجا؟ چه زمانی؟ به چه مدتی؟ با چه کسی؟ چند تا؟) باشد. چگونگی انجام هدف را تا حد امکان تعیین کنیم.
5. کم کردن فاصله ی بین خود و هدف: چه چیزهایی ما را از قدم برداشتن در مسیر هدف بازمیدارد و نمیگذارد که دست به کار شویم؟ چه بهانه هایی داریم؟ چه چیزی مانع ما میشوند؟ درست است که گاهی راه حلی برای این مشکلات نداریم، اما گاهی نیز بیشتر از واقعیت مسئله را بزرگ میکنیم. یادمان باشد مهم این است که استمرار داشته باشیم، حالا یک روز 5 دقیقه و روزی دیگر 1 ساعت باشد.
6. بررسی و رهاکردن: هر چند وقت یک بار نیاز است که هدف هایمان را بررسی کنیم. آیا هنوز برایمان اهمیت دارند؟ یا دیگر در جهت ارزشهایمان نیستند؟ در عرض چند ماه ممکن است افکار و در نتیجه اهدافمان تغییر کنند.
7. مهربان بودن با خود: موفقیتهای کوچکمان را باید جشن بگیریم و از شکستهایمان درس بگیریم. چیزی که به من در این زمینه کمک کرده است اینگونه فکر کردن بوده که اگر دوستم در چنین شرایطی بود چه کار میکردم، چون گاهی زیادی به خود سخت میگیریم.
امید است که با یادآوری مرتب این نکته ها مسیر پیش رویمان راحت تر و بهتر باشد. خوشحالم که برای پیشرفت خود وقت گذاشتید.