Kasra
Kasra
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

دیگه ، عشقه اسم رمزم!

تَهِ دهلیزهای تو در توی به هم متصل ، در انتهای تمامِ آغازها و آغازِ تمامِ پایان‌ها..
تَهِ رشته‌های زمان و ورایِ مکان ، جایی که عرب نی می‌زند و نور ، دستش نمی‌رسد تا تاریکی را در هم بشکند..
زمانی که همه هستیِ من در خودی بی‌خود از هیچ خلاصه شده که نه نگاهی به گذشته می‌اندازد برای اطمینان حاصل‌کردن از اینکه ، دیگر به عقب برنمی‌گردد و نه بابتِ حسرتی که نسبت به گذشته در خود حس می‌کند!
تَهِ تمامِ این دالان‌های تاریک که در آن هر قلبی به درد می‌آید و هر چشمی از دیدن کور می‌شود ، جایی که صدا به هیچ‌جا نمی‌رسد و ملال به نقطه جوش و سپس به نقطه عدم می‌رسد..
بگو ببینم ، آیا می‌شود که از عدم تا عدن ، فاصله تنها یک قدم باشد!؟
که در سرزمینِ نیستان و پوچان ، تنها راهِ نجات و رهایی ، عشق نیست؟
و من در نهایتِ امر ، در عینِ اینکه کابوسِ وحشت‌انگیز ولی تراژدیک دنیا را تماشا می‌کنم ، تنها ریسه بادکنکِ قرمزم را محکم در دستانم میگیرم و قدم‌های محکم به سمتِ افقی برمی‌دارم که روزنه‌ای از نور در خودش دارد..
قلبِ من در میانِ قصی‌القلبان ، برای او می‌زند.. ❤?





برای آنکه با من است و می‌ماند ، کسی که می‌داند!
برای آنکه با من است و می‌ماند ، کسی که می‌داند!



شب رو به پایان است ، و سحر با تو خوش است.. ?


ته فدا شموشکیدیگه عشقه اسم رمزماقرا بسم ربتصوف کیشم و عشق همه امیدماونجا که پایان قافیه‌هاست شروع اصلی بازی ماست
در آینده انحراف معیار دیده شد!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید