۱- چرا بعد از آن همه هزینه که مسأله حجاب و گشتهای ارشاد روی دست کشور و حکومت گذاشت، حکومت هنوز همان راههای احمقانه را ادامه میدهد؟ چرا مردم را همچنان عصبانیتر میکنند؟ چرا وقتی نمیتوانند مدیران عفیف و یا فرزندان عفیف داشته باشند، اصرار دارند "عفاف" دلخواه خود را در حلقوم جامعه فروکنند، حتی اگر فقط برایشان و برای مردم هزینه تولید کند؟
۲- چرا وقتی سالهاست مشخص شده که سیاستهای آبی کشور (مانند ایجاد سدهای بزرگ، عدم کنترل برداشتهای آبی، سیاستهای غلط بسط کشاورزی و پیگیری "خودکفایی" در بعضی محصولات....) ما را به ورشکستگی آبی رسانده، هنوز همان سیاست ها را با قدرت ادامه میدهیم؟ آیا گاوخونی و زایندهرود و دریاچه ارومیه کافی نبود؟
۳- چرا وقتی سیاستگذاری خارجی کشور را به انزوای سیاسی کشانده است، هنوز به همان راه ادامه میدهیم؟ وقتی دشمنی با آمریکا و اسراییل هیچ ضرری به آنها نزده و فقط برای ما بحران ایجاد کرده، چرا هنوز بر همان طبل میکوبیم؟ وقتی مشخص شده که دوستی با کشورهایی چون کوبا و ونزوئلا آخر کار چیزی به ما نمیدهد، چرا اصرار داریم که ادا درآوریم که این دوستیها چه قدر مفید است؟!
۴- وقتی تلویزیون ج.ا. هر روز مخاطبینش کم و کمتر میشود، چرا همان برنامهها را با شدت بیشتری ادامه میدهند؟ وقتی تمام مخارج فرهنگی حتی یک ذره موفق نشدهاند مردم را به آن طرفی که میخواهند سوق دهند، چرا ادامهی آنها؟ چرا باید وانمود کنند که اینها تاثیری دارند؟
۵- وقتی مشخص شد که حمایت داخلی از صنایع خودرو به صورت حذف رقیب خارجی فقط این صنایع را ناکارآمدتر و مشتریان را ناراضیتر میکند، چرا همان سیاست ادامه پیدا کرد؟ چرا بیشتر شد؟ چرا همان سیاست به صنایع دیگر، چون تولید لوازم خانگی، تعمیم داده شد؟
۶- وقتی معلوم شد که صنایع نیشکر که همگی با برنامهریزی دولتی ایجاد شدهاند، مناسب محیط زیست خوزستان و خاک خوزستان و بارشهای فصلی خوزستان نیستند، چرا مرتب بر وسعت آنها افزوده شد؟ چرا علیرغم ضررده بودن آنها و آببر بودن آنها و تخریب محیط زیست، بر ادامهی آنها پافشاری میشود؟
۷- وقتی سالها پیش معلوم شد که صنعت هستهای تمام منافع احتمالیش (که در حقیقت یکی بود: ساختن بمپ اتم!) در مقابل هزینههایی که به مملکت تحمیل میکند بسیار ناچیز است، چرا بر ادامهی همان راه اصرار شد؟
۸-چرا پدیده سخیف و زشت حمله و اشغال سفارت های دول خارجی توسط اوباش سیاسی مدام تکرار شده، و هیچ یک از خاطیان هم مجازات نشدند؟ چرا پدیده زشت بازداشت اتباع خارجی به منظور باجگیری مدام تکرار می شود؟ چرا این اقدامات که چهره زشت و خشن و وحشی از کشور ایجاد کرده و میلیاردها ضرر وارد کرده به عنوان یک سلاح سیاسی ایرانی رسمیت پیدا کرده؟ چرا حکومت ایرانی مکرراً به صورت و سیرت یاغیان و قطاع الطریق و قبایل وحشی عمل کرده؟
۹-چرا اجرای قانون و مجازات متخلفین فقط برای ملت معنا دارد و برای خیل وابستگان حکومتی هیچ جرمی حتی قتل، ترور، دزدی و فساد جنسی معنی عملی ندارد؟
۱۰-چرا کنترل دستوری قیمتها و سهمیهبندی که منجر به تریلیون ها ضرر و ناکارایی و فساد شده در ایران همچنان به شدت و تعصب دنبال میشود؟
۱۱-چرا بیش از چهل سال است این کشور درگیر تورم مزمن ناشی از افزایش نقدینگی است و در حالیکه تمام کشورهای دنیا حتی طالبان راه جلوگیری از تورم را فرا گرفتهاند، بزرگان ما فقط به ریختن اشک و نالههای جانسوز و نصیحتهای پرگوهر به دولت و ملت اکتفا میکنند و گوششان را به حرف حساب میبندند؟ چه چیزی مایه این فساد عمیق اخلاقی و عقلی شده است؟
۱۲-چرا حتی حکومتی ظالم و ناآزموده و جبار و جاهلی مثل طالبان افغانستان خیلی از اشتباهات و خطاهای مزمن و مکرر ما قوم ایرانی را ندارد (چپاول و مصادره اموال، بیقانونی، ناامنی سفارتخانهها، تورم، کنترل دولتی تجارت، فساد گسترده، تنشهای بیدلیل خارجی و لافزنیهای بیهدف،...)؟
چه مخلوطی از ایدئولوژی و تکبر و دروغ ما را به اینجا کشانده است؟
از گذشته بپرسیم: در مواقعی که میتوانستیم جنگ با عراق را به نفع خودمان پایان بدهیم، چرا ندادیم؟ چرا اصرار بر چیزی غیرممکن (تسخیر عراق) کردیم که حاصلش شد کشتگان بیشمار از دو ملت همآئین؟ آیا لازم بود که صبر کنیم تا کشور تا مرز ورشکستگی برود و تسلیحات زیادی (به خصوص هواپیماهای جنگی) از ما نابود شود تا تسلیم واقعیاتی چون روز روشن شویم؟
چرا ارز ۴۲۰۰ تومانی که از همان اول محتوم به شکست بود را گذاشتیم؟ چرا بعد که اشتباه بودنش حتی بر سیاستمداران و اقتصاددانانِ حامی این طرح (و از لحاظ عقلی ورشکسته) هم مشخص شد، باز ادامه دادیم؟ چرا همین روال قیمتگذاری را در یک سیکل معیوب مرتب تکرار میکنیم؟
و سئوال اساسی: این همه دهنکجی و لجبازی با منطق و عقل سلیم، با واقعیات، با دنیا، با مردم، با خداوند و با سرنوشت برای چه؟ چرا؟!!
- از کانال تلگرامی جناب گاو