قبل از هر چیز، یک مسئله وجود دارد که باید روشن شود. چالش، مشکل، بحران، ورشکستگی و یا هر آنچه که میخواهید اسمش را بگذارید در زمینه آب؛ مشکلیست جهانی، عالمگیر، فراگیر و همهجایی و یا مجددن میگویم، هر آنچه که شما میخواهید اسمش را بگذارید.
[[ منتها از این بگذریم، میرسیم به اینکه شما در این پُست قرار است که چه چیز را مطالعه کنید؟ ]]
اولن قبل از هر چیز باید بگویم که لحن رسمی برای منی که کمتر به این سبک از نوشتار روی میآورم نیز، بسی سخت و جانفرساست برای قلم فرسایی (یا دکمه کیبوردزنی!)، با اینحال چون مطلب مبتنی بر آمار و شواهد میدانی است، حداکثر تلاشم را کردهام تا به دور از تعصبات شخصی و قضاوتهای خود، آن را آماده کنم؛ به همین سبب و به اجبار، از لحن رسمی استفاده خواهم کرد.
و دوم، همهی آنچه که قرار است پس از پایان مطالعه این پست، دستگیر شما شود، آگاهی بر پیامدهای ورشکستگی آبی و بحرانیست که نه فقط در آینده، بلکه در همین حال حاضر با آن دست به گریبان هستیم!
که همانا آگاهی از مسائل حوزه آب و امنیت آبی، از نان شب واجبتر نباشد، کماهمیتتر نیست!!!
فراموش نکنید که بیتوجهی به مسئله آب، در سرزمینی که ما هماینک در آن در حال زیست هستیم، نه تنها امری پسندیده(؟)، بیهزینه(؟)، پرهزینه(؟)، و نه حتی جنایت(!) نیست؛ که عملن و قطعن، خودکشیست! (لفظ قطعن رو فقط من باب این استفاده کردم که مسئله مرگ، امری قطعی و بلاشک در زندگی همه ماست و گریزی از آن نیست و هر آنچه که به مرگ ختم شود نیز به تبع، آن را قطعی میسازد)
با این مقدمه، همراه من باشید تا مروری بر وضعیت آب در ایران داشته باشیم..
به گفته سازمان ملل، زمانی که یک سرزمین، سالانه ۲۵ درصد یا بیشتر، از منابع آب شیرین تجدیدپذیر خودش را مصرف کند؛ گفته میشود که در موقعیت مخاطرهآمیز آبی (water-stressed) قرار گرفته است!
اما منظور از آب شیرین تجدیدپذیر دقیقن چیست؟
""" منظور از منابع آبی شیرین و تجدیدپذیر، به هرگونه منابع آبیای اتلاق میشود که به طور خلاصه، به راحتی برای بشر، قابل بهرهبرداری باشد. یعنی همان منابع آبی که پشت سدها، زیر زمین، در سطح رودخانهها و امثالهم ذخیره میگردد، برای مصارف مورد نیاز. [بارش کشور - تبخیر کشور = منابع آب تجدیدپذیر]"""
اگر بخواهیم دقیقتر و در عین حال خلاصهتر بیان کنیم، منابع آبی تجدیدپذیر، یعنی منابع آبی در دسترس.
طبق آخرین آمار، کشور ایران سالانه ۹۰ میلیارد متر مکعب منابع آبی تجدیدپذیر در اختیار دارد که حالا اینکه کمّ و کیف بهرهبرداری از این منابع آبی در ایران به چه شکل است و در حالت ایدهآل باید به چه شکل باشد را در ادامه بررسی خواهیم کرد. در همین بین، داخل ویدیویی که در ادامه لینکش را برایتان قرار میدهم، شاهد یک استفاده ناصحیح از آمار و ارقام هستیم که بیننده را در صورت نداشتن اطلاعات صحیح، گمراه خواهد کرد.
در اینجا، حجتالله عبدالملکی، وزیر سابق رفاه عرض میکنند که ما سالیانه ۱۳۰ میلیارد متر مکعب نزولات آسمانیِ تجدیدپذیر در کشور داریم که خب یک اشتباه واضح است!
بلکه ما سالیانه بهطور میانگین، ۴۰۰ میلیارد متر مکعب نزولات آسمانی داریم که کلن مقوله متفاوتی نسبت به منابع آبی تجدیدپذیر است و خلط این دو، به معنای عدم داشتن اطلاعات کافی در اینباره میباشد.
نزولات آسمانی، به تمامی نزولات جوی اتلاق میشود که در هر کجای پهنهی جغرافیایی کشور به زمین میرسد. یعنی حتی بارش وسط کویر یا نوک قله کوه نیز در این زمره از منابع آبی قرار میگیرد که اساسن و بهطور واضح، امکان بهرهبرداری از تمام این منابع آبی، امکانپذیر نیست.
آنچه که ایشان میفرمایند، همان منابع آبی تجدیدپذیر هست که پیشتر توضیح دادم که در آن زمان حدود ۱۳۰ میلیارد متر مکعب در سال بوده که خب طبق آخرین آمار، این مقدار به ۸۸ میلیارد متر مکعب در سال کاهش پیدا کرده است.(که من پیشتر برای راحتی محاسبات، آن را به ۹۰ میلیارد رُند کردم)
همچنین در حال حاضر و به نسبت زمان بیان آن نقل قول اشتباه، ما به جای ۴۰۰ میلیارد متر مکعب نزولات جوی در سال، حدود ۳۳۰ میلیارد نزولات جوی داریم که کاهش نزولات در این بین، مقدار بسیار قابل توجهی است!
لطفن این اعداد را گوشه ذهن خود داشته باشید، در ادامه به بررسی هر کدام خواهیم پرداخت..
فکر میکردم خیلی دیرتر به نقطهای در این نوشته برسم که ابراز نگرانی خود را به شکلی واضح، آشکار کنم. اما خیلی زود به این نقطه رسیدیم!
قبل از اشاره به میزان بهرهبرداری کشور از منابع آبی تجدیدپذیر باید یک اشاره آماری دیگر نیز کنم. میزان ایدهآل منابع آبی برای هر نفر، حدود ۱۷۰۰ متر مکعب در سال در کف مقدار تعیین شده میباشد!
این در حالیست که میزان منابع آبی موجود برای هر نفر در ایران سالیانه، به ۱۰۰۰ متر مکعب رسیده که شرایط مخاطرهآمیزی محسوب میشود و باز، این در حالیست که این میزان برای حدود ۶۰ میلیون نفر (نزدیک به ۷۰ درصد از کل جمعیت) از جمعیت ۸۵ میلیون نفری، به حدود ۷۰۰ متر مکعب در سال رسیده است!!! بند قبلی خبر از قرمزترین وضعیت آبی در یک سرزمین و پهنای اقلیمی میدهد. ما به بحران بحرانها رسیدهایم و عملن وارد وضعیت ورشکستگی آبی شدهایم!
در سال ۱۹۹۲، سازمان ملل در اجلاس ریو تصویب کرد که کشورها حق دارند سالیانه، حداکثر ۴۰ درصد از منابع آب تجدیدپذیر خود را مصرف کنند. و این مصوبه در سال ۱۹۹۷ به تصویب اکوساک سازمان ملل رسید.
طبق این استاندارد، ما حق داریم (برای اهمیتی که برای بقای خودمون قائل هستیم عرض میکنم نه برای رعایت قانون، مصوبه و ... از سمت سازمان ملل) سالیانه حدود ۳۶ میلیارد متر مکعب از این ۹۰ میلیارد متر مکعب منابع آبی تجدیدپذیر را، مصرف کنیم. اما فکر میکنید سالیانه چه میزان از این منابع مصرف میشه؟ نهایت ۴۰ درصد؟ ۴۰ درصدی که خود نشاندهنده بحران جدی منابع آبی است و حد سقف این استاندارد برای بهرهبرداری از منابع آبی تجدیدپذیر میباشد..
خیر، ما سالیانه چیزی معادل با ۹۳ میلیارد متر مکعب برداشت از منابع آبی تجدیدپذیر داریم!!!!!!!!!!
یعنی بیش از ۱۰۰ درصد منبع در دسترس. شاید بپرسید این چطور ممکن است؟ اگر منابع آبی تجدیدپذیر را اینبار همان عدد اصلی، یعنی ۸۸ میلیارد در نظر بگیریم، ما نه تنها مصوبه ۴۰ درصدی را رعایت نکردهایم که داریم ۵ میلیارد متر مکعب، اضافه بر کل منابع آبی در دسترس را به مصرف میرسانیم!
این ۵ میلیارد میشود منابع آبی زیرزمینی که به منابع آبی فسیلی نیز مشهور است. یعنی منابع آبی که طی دهها هزار سال زیر زمین انباشت شده بوده است، حالا دارد با سرعت فزاینده توسط صنایع، کشاورزی، معادن و ... مصرف میشود.
ما سالیانه، ۲۰ میلیارد متر مکعب منابع آبی تزریقی داریم، یعنی آبی که از طریق نزولات،رودخانهها و .. وارد زمین میشود. در حالی که ما سالیانه ۴۷ میلیارد متر مکعب از طریق چاهها برداشت آب داریم، و حدود ۴ میلیارد متر مکعب نیز از طریق قنوات برداشت میشود که جمعن میشود ۵۱ میلیارد متر مکعب، برداشت آب از منابع آبی زیرزمینی. بنابراین ۵۱ میلیارد برداشت داریم در حالی که ۲۰ میلیارد در مابهازای آن تزریق داریم. تفاضل این مقدار که میشود حدود ۳۰ میلیارد متر مکعب، از منابع آبی فسیلی برداشت و کسر میشود.
جالب اینجاست که مجموع منابع آبی فسیلی ما نیز به صورت کلی، ۵۰۰ میلیارد متر مکعب برآورد شده بود. از این مقدار حدود ۲۰۰ میلیارد از این منابع، آب شیرین تخمین زده میشد. و ۳۰۰ میلیارد باقی آن، آب شور و لبشور تخمین زده میشد. از این مقدار ۲۰۰ میلیارد متر مکعب آب شیرین موجود در منابع آبی فسیلی، ما تا قبل از دوره ریاست جمهوری آقای رئیسی، حدود ۱۸۰ میلیارد متر مکعب از آن را برداشت کردهایم.
و این در حالیست که ما از منابع آب شور موجود در منابع آبی فسیلی نیز برداشت کردهایم که برداشت آبی بدین سبک، لاجرم به برداشت منابع آب شور نیز منجر میشود که بدیهیست. برای مثال منابع آبی که برای تولید پسته در کرمان و رفسنجان مورد استفاده قرار میگیرد، منابع آبی لبشور از همین منابع آبی فسیلی است. (آب لبشور یعنی نه شیرین و نه شور)
با توجه به این روند، تخمین زده میشود که از تمام ۵۲ میلیارد متر مکعب آب شیرین موجود در منابع فسیلی، چیزی بین ۲۰ تا ۲۵ میلیارد متر مکعب باقی مانده. همچنین اگر سیر صعودی این برداشت از منابع آب شیرین فسیلی را در نظر بگیریم؛ اینطور خواهیم داشت که در هر دوره ریاست جمهوری روسای جمهور به ترتیب زیر داشتهایم (آمار در ادامه اصلاح میگردند):
موسوی: ۲ میلیارد متر مکعب تا پایان دوره ریاست (جمع تمامی سالهای ریاست)
هاشمی رفسنجانی: ۸ میلیارد متر مکعب تا پایان دوره ریاست (//)
خاتمی: ۳۲ میلیارد متر مکعب تا پایان دوره ریاست (//)
احمدینژاد: ۷۶ میلیارد متر مکعب تا پایان دوره ریاست (//)
روحانی: ۷۲ میلیارد متر مکعب تا پایان دوره ریاست (//)
رئیسی: نامعلوم (۵۰ میلیارد مکعب تخمینی در دو سال)
جمعن ۱۹۰ (۲۴۰) میلیارد متر مکعب برداشت از منابع آب فسیلی از ۲۵۰ میلیارد متر مکعب قابل استفاده
پیروی نقل قول بالا، در این ۵۰۰ میلیارد، تخمین زده میشود که از آن ۳۰۰ میلیارد متر مکعب آب شور نیز ۵۰ میلیارد آب لبشور داریم که مانند آن ۲۰۰ میلیارد باقیمانده، قابل مصرف هستند (مثالی که از تولید پسته زدم). یعنی در کل، ما ۱۹۰ میلیارد متر مکعب آب فسیلی قابل استفاده را از ۲۵۰ میلیارد متر مکعب آب قابل استفاده، مصرف کردهایم!
تازه همه اینها بدون احتساب ۲ سال دوره ریاست آقای رئیسی است که تخمین زده میشود با احتساب مقدار مصرف احتمالی در دوره ایشان، جمعن حدود ۲۴۰ میلیارد متر مکعب از این منابع را مصرف کرده باشیم!
یعنی نه تنها نزولات جوی تجدیدپذیر برایمان کفایت نمیکند، بلکه با سرعتی خیرهکننده، منابع فسیلی را هم به تَه رساندهایم. این اضافه بر ۲۰ میلیارد منابع تزریقی است که سالیانه از زیر زمین برداشت میشود.
همین الان، دشت تهران روزی ۱ میلیمتر نشست میکنه که به عبارتی میشه سالی، ۳۶ سانتیمتر!!!
سایر دشتهای ایران نیز وضعیتی بهتر از این ندارند. برای مثال میدان نصف جهان در اصفهان در ظرف دو سال، ۴۰ (روزی حدود ۰٫۷ میلیمتر) سانتیمتر نشست کرده که نشاندهنده وخامت اوضاع آب و فرونشست زمین، در این استان نیز میباشد.
یعنی ما از یک طرف، معضلی به نام "بیآبی" داریم و از طرف دیگر، "اثرات بیآبی" را که به مراتب از خود بیآبی، خسارات بیشتری به کشور وارد خواهند کرد.
جدای از آمار وحشتناک فرونشست دشتها، پیامد دیگر این روند، شورشدن خاکهاست. زیرا آب شور را از زیر زمین بیرون آورده..
بیایید فرض کنیم که یک چاه داریم در مناطق لبشور و شور که در هر ثانیه، ۲۰ لیتر آب از آن استخراج میشه. اگر این ۲۰ لیتر را در ۳۱ (حدودن) میلیون ثانیه ضرب کنیم (هر سال تقریبن ۳۱ میلیون ثانیه است)، در پایان سال چیزی در حدود ۶۰۰ هزار متر مکعب آب خواهیم داشت.
از این مقدار، حداقل ۳ تا ۴ درصد را نمک تشکیل میدهد. یعنی در واحد تُن، ما با یک چنین چاهی، سالیانه چیزی حدود ۱۸ تا ۲۰ هزار تُن نمک را از زیر زمین بیرون کشیده، و آن را وارد اکوسیستم و برای مثال، در آن ۲۰ هکتار زمینی که این چاه داخل آن آب میدهد، پخش میکنیم.
این یعنی اکولوژی کشور، عملن در حال نابودیست.
برای مثال، استان فارس زمانی، انبار غله ایران بود و سالی ۲ میلیون تُن گندم به سایرین میفروخت. امروزه این مقدار به ۵۵۰ هزار تُن کاهش یافته، زیرا آب تعداد زیادی از چاههای این استان خشک شده است.
بخواهیم روراست باشیم، تا سال ۱۴۲۰ یا به بیان دیگر از نظر سازمان ملل، تا سال ۲۰۴۰، اگر با همین روند پیش رویم، چیزی نزدیک به ۵۰ میلیون نفر از جمعیت ایران، مجبور به مهاجرت خواهند شد، کوچ اجباری!
از جمله جنوب استان البرز، شرق زاگرس و یا شهرهایی همچون تهران، اصفهان، یزد، کرمان، بوشهر، زاهدان، شیراز، همدان، زابل، اهواز و ... که در معرض آسیب بیشتری قرار دارند.
و اگر خوشبین باشیم، قرار است حدود ۲ میلیون خانوار معادل با حدود ۶ تا ۷ میلیون نفر، بیکار شوند، زیرا امکان کشاورزی در این مناطق از بین میرود، و این عده شغل خود را از دست خواهند داد.(و اگر بدبینانه نگاه کنیم این اعداد و ارقام بسیار بیشتر خواهند بود!)
اگر هر شغلی در صنعت ۲۰۰ هزار دلار هزینه برای ایجاد، بطلبد، هزینه یا بهتر است بگویم، خسارتی بالغ بر ۴۰۰ میلیارد دلار بر اقتصاد کشور وارد خواهد شد که عددی وحشتناک زیاد است و با توجه به موانع سرمایهگذاری در ایران، جبران این عدد و رقم، امری تقریبن غیرممکن است!
از همه اینها که بگذریم، بحث گرد و غبار، آلودگی هوا و ریزگرد، ورود نمک به اکوسیستم در مقیاس تُن و مشکلات عدیده برای سلامتی، تنشهای آبی و نزاع بر سر آب، نابودی زیربناها، نابودی جادهها، فرودگاهها، راهآهن (راهها)، و کاهش تابآوری زمین در برابر زمینلرزه و ... نیز مطرح است.
تصویری کاملن آخرالزمانی را میتوانیم از این وضعیت برای خود، متصور شویم.
نمیشود جواب قطعی به این سوال داد. با اینحال پاسخ به احتمال بسیار زیاد، خیر خواهد بود. خیر، نمیشود همه این آسیبهایی که طی بیش از نیم قرن سیاستگذاری اشتباه و بر پایه امنیت غذایی به جای امنیت آبی و اقلیمی، به وجود آمده را به این سادگی جبران کرد.
اما میتوان جلوی بدترشدن وضعیت را گرفت. نیازمند به تصمیمات بسیار سختی برای کل مجموعه نظام و همچنین بر خلاف رویه رایج فلسفه حکومت فعلی در باب امنیت غذایی و خودکفایی در امر کشاورزی میشود که چیزی تقریبن معادل با معکوس روش ۵۰ سال اخیر میباشد.
کشوری که منابع آبی آن بسیار کمتر از متوسط جهانی بوده، هست و خواهد بود. نباید تمام تمرکز و توان خود را صرف خودکفایی در کشاورزی و تامین امنیت غذایی کند. چنین سرزمینی چارهای ندارد جز اینکه چیزی بالغ بر ۹۰
درصد نیاز کشاورزی خودش را، برونسپاری کند و تبدیل به واردکننده محصولات غذایی شود.
چرا!؟ چون شما چارهای ندارید که در این شرایط، راهی غیر از دو راه پیشرو را برگزینید؛
۱. امنیت غذایی = نابودی حیات زیستمحیطی در سرزمین و خشک شدن فلات ایران
۲. امنیت آبی = پایانی بر خودکفایی در کشاورزی و پایانی برای تولید محصولات کشاورزی در داخل
و همچنین کنار گذاشتن سیاست انزوا از دنیا، صلح با دنیا و استفاده از فرصتهای سرمایهگذاری خارجی برای جبران هزینه بیکار شدن جمعیتی بالغ بر ۶ تا ۷ میلیون نفر به صورت مستقیم، و خدا میداند چه تعداد به صورت غیر مستقیم. هزینهای بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد دلار برای جبران خسارتهای اقتصادی ناشی از بیکاری این تعداد انسان که قربانی سیاستهای غلط در طول این سالیان شدهاند.
فردا که چه عرض کنم، همین امروز هم برای جبران، دیر است!
منابع:
https://www.statista.com/chart/26140/water-stress-projections-global/
https://www.youtube.com/watch?v=8NxnkMSEYlg
https://www.youtube.com/watch?v=ySW-aK6DTSE