Katty:)
Katty:)
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

چون نیک بنگری

عطرِ هلو. یوآر د وانِ عاشقی. قوسِ خزان. برخواستنِ دل. صبح سحر. دو راهی مزرعه و جاده. به راه باریکه زدن. فرش صورتی. حصار شده با درخت‌های گیلاس. بهار شکوفه‌های گیلاس. گنجشک‌ها و کلاغ‌ها بر سر شاخه‌ها. خواب و رویا. جهانی از خیش و کلوخ. نتیجهٔ سال‌ها. زحمت‌های کوچیک و بزرگ. دست‌های آهنگر. و دست‌های نجار. و دست‌های کشاورز. خستگی تاریخ. پشت سر. جوخهٔ مرگ و دار. رسیدن به تراکتور و سرامیک. قسمتِ نان و شادی در خانه. مِی‌خوارگی و فراموشیِ بودن. که بودن را می‌خورد. لواشکِ لهیده. شتکِ میوه‌ها. قارقار. جیک‌جیک. لانهٔ حشره‌ها. اولِ پاییز. هرس همهٔ درختان. در باغِ فلسطینِ مست. که شکوفه‌هایش را یهودی کرده‌اند. از بو نمیوفتم. بوی گل محمدی. شاخه‌های معطّر رز. خشک شده لای دفترچه. آقای شاعر. پرت شدنِ حواس از همه. فقط پرتِ یکی. بی‌خوابی‌. یواشکی‌ها. بوی یک روز برفی. تن خاک. پیراهن زمستان. یک پیکان شاهکار. تمامیت تجهیزات. کارگر کارخانهٔ فورد. کم‌ترین امکانات. بغلِ کله سیاه. تووی تاریکی. شوق کودکانه. خیابان زرتشت. صدای تو. نامم را شنیدم. هیچکس نیست. اسپویل نکردن روز تعطیل برای خودم. بوی عرقِ روی دست. بوی گل کاسنی. بوی گل مروارید. بوی بندر عباس. رنگش هم. تابستان. بوی خیسی پارک. چمن به باران. شربت بیدمشک. عرق شاتره. تکه‌های یخ. خرد شدنِ زیر دندان. خنکای سایه. هیزی‌ پنکهٔ پارس‌خزر. ارکستر سمفونیک جیرجیرک. گاز محکم از هندوانه. بوی نوزاد بیست‌و‌پنج روزه. بوی تردِ سبزِ سرخِ سیب. معماریِ سکوتِ سفیدِ اتاق. شاشیدن سگ در قلمروِ چوپان. صدای قلادهٔ بزغاله. تو، بوی موی روی شانه‌ام. بالش خیس‌شده از منی. و شاید خون. و شاید اشک. نسبت پنجرهٔ باز به روشنای خانه. بوی خفگی. معمای شهر سربینه. بوی لجام‌گسیختگی. وسوسهٔ شب سرد و گس. بوی جوراب تازه شسته‌ شده. بوی سیر. بوی شیرینِ عطر. جایی برایراه رفتن روی ماه. بوی شادی غافلگیر کردن. بوی انتزاعی خیابان. بوی آب و آن نیمهٔ پنهان پرتقال. منحصر ‌به فرد؛ چون تو؛ خودِ تو؛

خجالت بیا منو بخور.
خجالت بیا منو بخور.

تجویزنامه: موزیکو که گوش می‌دهید با تصور این‌ بدهید که دیروز ظهر هنگامی که داشتم نهار راس و ریس می‌کردم داد می‌گوشم.

زوجتک نفسیبا مهرت به دلممیس بنویس هستنژورنالینگیِت
„ تو زیبایی، چو صلح در چشمان ملتی خسته از جنگ‌ها “
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید