آن شِکُفتَن شادی را...
( یکی از همان حرفهای خودمانی )
توی تاکسی بودم. پسر جوانی که کنار دوستش نشسته بود، خطاب به دوستش گفت: داخل پرانتز براش نوشتم البته من که برات مهم نیستم.
و من که جلو نشسته بودم، ناخودآگاه از این ظرافت شم زبانی پسر لبخند زدم.
اینکه داخل پرانتز نوشته بود و اینکه داخل پرانتزنوشتنش را داشت برای دوستش هم میگفت.
من عاشق تمام حرفهای داخل پرانتزم.

مطلبی دیگر از این نویسنده
ميتونم خواهش کنم، بهتر بمون موقتاً تا خوب بشي؛ بشيم؟
مطلبی دیگر در همین موضوع
هوا را از من بگیر،خواهرم را نه.
بر اساس علایق شما
🗡 ترور کلمات! 🗡