ویرگول
ورودثبت نام
کاوه کردگاری
کاوه کردگاری
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

پرواز ps752 و مالیخولیای جمعی

دسته‌گلی به احترام جانباختگان پرواز ps752
دسته‌گلی به احترام جانباختگان پرواز ps752


مالیخولیا با «فقدانی ناشناخته» پیوند دارد. وقتی فرد دچار مالیخولیا می‌شود گویی جراحتی برداشته که التیام نمی‌یابد.. جراحتی که تازه می‌ماند، زخمی که کهنه نمی‌شود.

برای فاجعه پرواز ps752، من هنوز «کلمه‌ای» ندارم.

هنوز از آن کابوس بیدار نشده‌ام. حادثه، سقوط، جنایت، خطا‌ و.. هیچکدام کافی نیست. من برای این «به همین سادگی»ِ وقیح و تحمل‌ناپذیر، که با گذشت هر روز و هر گزارش وقیحانه‌تر بر جانم چنگ می‌زند، کلمه‌ای ندارم.

بازماندگان در فقدان‌ و روبه‌رو‌شدن با ابژه‌های از دست رفته، جهانشان را متلاشی و بی‌معنا می‌بینند. به دنبال یک «چرایی» می‌گردند، تا شاید بتوانند «معنایی» بیابد، حتی معنای «بی‌عدالتی»، اما این فاجعه «کلمه‌»‌ای ندارد، ما در بُهت‌مان غرق شده‌ایم و هنوز سوگواری را شروع نکرده‌ایم.

به یک مالیخولیای جمعی دچار شده‌ایم.

وقتی نتوانی برای یک فقدان کلمه‌ای بیایی، سوگواری شکل نمی‌گیرد. رنج ابدی می‌شود.

در این مالیخولیای جمعی نمی‌توانیم بر مرگ دیگری غلبه کنیم، این خودِ مرگ است که بر جهان ما پای گذاشته‌؛ هر بار آن لحظه شوم «از نو رخ می‌دهد»؛ و در لحظه‌ی مرگ گیر کرده‌ایم.

وقتی اسیر مالیخولیا می‌شوی خود را در جهانی می‌یابی که سراسر «ناممکن‌بودن» است.

گویی خود‌ِ جهان نیز، از زخمی رنج می‌برد که التیام نمی‌یابد. و این‌ زخم، زخم گناه است. گناهی که به «جهان» تعلق دارد.

و ما در جهان «گناه»مان، در آن لحظه‌ی مرگ ۱۷۶نفر گیر‌کرده‌ایم.


هواپیمای اوکراینیps752روانکاویفقدانفراموش نمی‌کنیم
«روان» را واکاوی می کنم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید