کاوه نوذر
کاوه نوذر
خواندن ۶ دقیقه·۲ ماه پیش

خستگی از اجایل: چگونه هدف اصلی این روش را دوباره کشف کنیم؟ (راهنمای کاربردی)

خستگی از اجایل: چگونه هدف اصلی این روش را دوباره کشف کنیم

حتماً برای شما هم این لحظه پیش آمده است (خیلی آشناست):

لحظه‌ای در چهارمین جلسه روزانه هفته که یکی از اعضای تیم، برای پنجمین بار، می‌گوید: «هنوز روی همان کار دیروز کار می‌کنم.» یا وقتی جلسات بازنگری (Retrospective) به جای بهبود واقعی، به یک وظیفه اجباری تبدیل می‌شوند. یا زمانی که مدیریت بک‌لاگ به جای مرتب‌سازی، به غرق شدن در انبوه کارها منجر می‌شود.


و اما اجایل که زمانی ایده‌ای انقلابی و توانمندساز بود، در بسیاری از سازمان‌ها به یک بار اضافی، مجموعه‌ای از تشریفات خشک، سیستمی غیرمنعطف یا یک تیک در چک‌لیست تبدیل شده است. این همان چیزی است که من آن را *خستگی از اجایل* می‌نامم. و این خستگی واقعی است.

من و شما این وضعیت را در شرکت‌های فناوری، مؤسسات مالی، سازمان‌های دولتی و حتی استارتاپ‌هایی که با شعار اجایل شروع به کار کرده‌اند، دیده‌ایم. حسی که همه کارهای اجایل را انجام می‌دهیم، اما به‌نوعی از هدف اصلی آن دور شده‌ایم.


چگونه به این نقطه رسیدیم؟

باید با خودمان صادق باشیم: اجایل سریع‌تر از آنچه انتظار می‌رفت به جریان اصلی تبدیل شد. آنچه به‌عنوان یک فلسفه تیم‌محور برای توسعه نرم‌افزار آغاز شد، به یک صنعت مشاوره جهانی تبدیل شد. چارچوب‌های اجایل بسته‌بندی، استانداردسازی، مقیاس‌بندی و اغلب به‌صورت بالا به پایین اجرا شدند—بدون تغییر فرهنگی لازم برای پشتیبانی از آن‌ها.


در این مسیر، اجایل از یک *اصل* به یک *فرآیند* تبدیل شد.

نتایج؟ متفاوت و گاهی ناامیدکننده:

- اسپرینت‌هایی که خروجی تولید می‌کنند، اما تأثیر واقعی ندارند.

- تیم‌هایی که با جلسات زیاد خسته شده‌اند و از خلق ارزش دور مانده‌اند.

- مدیرانی که می‌گویند «ما حالا اجایل هستیم»، اما همچنان هر تصمیمی را کنترل می‌کنند.

- مدیران پروژه‌ای که در میانه گیر افتاده‌اند—تلاش برای حفاظت از تحویل پروژه و در عین حال پذیرش تحول.


ولی میدونید؟ اجایل قرار نبود این‌گونه باشد و هدف ما این نبود!

اجایل در اصل چه بود؟

بیایید به ریشه‌ها بازگردیم—not به چارچوب‌ها، بلکه به فلسفه اصلی. اجایل در سال 2001 با این اهداف متولد شد:

- تحویل سریع‌تر ارزش به مشتریان.

- توانمندسازی تیم‌ها برای خودسازماندهی و حل مسائل.

- پذیرش تغییر به جای مقاومت در برابر آن.

- همکاری بین‌تیمی با اعتماد و شفافیت.

- بهبود مستمر، نه گاه‌به‌گاه.


به بیان ساده، اجایل درباره پاسخگویی سریع، تمرکز بر انسان و هدایت به سمت نتایج است. مانیفست اجایل بر این ارزش‌ها تأکید دارد:

- **افراد و تعاملات** به جای فرآیندها و ابزارها.

- **محصول کارآمد (ارزش)** به جای مستندات جامع.

- **همکاری با مشتری** به جای مذاکره بر سر قرارداد.

- **پاسخ به تغییرات** به جای پیروی از یک برنامه ثابت.

اگر شیوه کنونی شما این ارزش‌ها را منعکس نمی‌کند—هرچند تابلوهای زیادی به‌روز کنید یا اسپرینت‌های زیادی تکمیل کنید—شما واقعاً اجایل نیستید. فقط در حال اجرای یک **نمایش اجایل** هستید.

مواظب شو و نمایش اجایل در سازمان خود باشید!

درس‌هایی از کمک به تیم‌ها برای بازسازی اجایل

طی سال‌های اخیر، به تیم‌ها و سازمان‌ها در تحولات اجایل کمک کرده‌ام—برخی برنامه‌ریزی‌شده، برخی از روی ضرورت. درس‌هایی که آموختم:

1. فرهنگ را نمی‌توان تحمیل کرد.

هیچ چارچوب اجایلی در محیطی که شکست را تنبیه می‌کند، شفافیت را محدود می‌کند یا کنترل را به اعتماد ترجیح می‌دهد، موفق نمی‌شود. اجایل از افراد می‌خواهد ریسک کنند، نظر بدهند، اولویت‌ها را به چالش بکشند و بین بخش‌ها همکاری کنند. بدون فرهنگ مناسب، ابزارها بی‌فایده‌اند.

- مثلاً در یک تحول جهانی، تیم‌ها همه ابزارهای لازم—جیرا، کانبان، امتیازدهی داستان—را داشتند، اما امنیت روانی نداشتند. ترس از اشتباه، جلسات بازنگری خاموش و وابستگی‌ها پنهان بود. کار ما با تغییر فرآیندها شروع نشد، بلکه با ساخت اعتماد—تیم به تیم—آغاز شد.


2. اجایل باید توانمندساز باشد، نه خسته‌کننده.

وقتی اجایل به یک لایه بوروکراتیک تبدیل می‌شود، افراد انگیزه خود را از دست می‌دهند. این معمولاً نشانه تمرکز بیش از حد روی تشریفات به جای وضوح و هدف است.

- یک تیم جلسات 90 دقیقه‌ای بازبینی اسپرینت داشت که خسته‌کننده بود. آن را حذف کردیم و به جای آن یک جلسه 30 دقیقه‌ای برای بررسی ارزش گذاشتیم: چه تحویل دادیم؟ چه چیزی برای کاربر تغییر کرد؟ چه آموختیم؟ این رویکرد ساده‌تر، متمرکزتر و انرژی‌بخش‌تر بود.


3. سرعت با ارائه و تحویل ارزش یکسان و برابر نیست.

یکی از بزرگ‌ترین تله‌ها، سنجش موفقیت با امتیازهای داستان یا اسپرینت‌های تکمیل‌شده است. این خروجی است، نه نتیجه.

- اجایل واقعی یعنی پرسیدن: آیا مشکلی برای مشتری حل کردیم؟ آیا چیزی قابل‌سنجش بهبود یافت؟ آیا ریسک کاهش یافت یا وضوح ایجاد شد؟ بهترین تیم‌های اجایل روی تأثیرگذاری متمرکزند، نه نمودارهای کاهش کار.


4. نقش منحصربه‌فرد مدیران پروژه.

اجایل به معنای حذف مدیران پروژه نیست، بلکه به معنای تحول نقش آن‌هاست. بهترین مدیران پروژه در محیط‌های اجایل:

- «چرایی» را به «چگونه» متصل می‌کنند.

- اولویت‌بندی را بر اساس ارزش، نه فقط درخواست‌ها، هدایت می‌کنند.

- ذی‌نفعان را برای تحویل تدریجی و بازخورد آموزش می‌دهند.

- از فضای تیم برای یادگیری، تکرار و تطبیق محافظت می‌کنند.

- بین بخش‌ها ترجمه می‌کنند تا هم‌راستایی بدون دخالت بیش از حد ایجاد شود.

- مدیران پروژه‌ای که کنترل را رها کرده و به تسهیل‌گران جریان و مدافعان ارزش تبدیل شده‌اند، در اجایل موفق‌ترند.

پنج راه برای بازسازی هدف اجایل

اگر تیم شما در خستگی اجایل گیر کرده یا فقط در حال انجام تشریفات است، این پنج راه می‌تواند کمک کند:

1. چرا این کار را می‌کنیم؟

این سؤال را مرتب بپرسید. اگر پاسخ به هر جلسه یا فرآیند «چون این‌طوری اجایل کار می‌کند» است، آن را به چالش بکشید. هر فعالیت اجایل باید به خلق ارزش، همکاری یا یادگیری مرتبط باشد.

2. نقش مشتری را بازتعریف کنید.

بسیاری از تیم‌های اجایل در انزوا کار می‌کنند. کاربران یا مشتریان را به حلقه بازخورد بیاورید. صدای آن‌ها را واقعی کنید. هیچ‌چیز به اندازه دیدن تأثیر کار، تیم را انرژی نمی‌دهد.

3. کاهش دهید، ساده کنید، متمرکز شوید.

نیازی به همه جلسات، ابزارها یا معیارهای اجایل نیست. مهم این است که تیم هم‌راستا، متمرکز و در حال بهبود باشد. آنچه کمک نمی‌کند را حذف کنید.

4. یادگیری را جشن بگیرید، نه فقط تحویل.

در این اسپرینت چه کشف کردید؟ چه چیزی را تأیید یا رد کردید؟ تیم‌های اجایل باید موتور یادگیری باشند. این را برجسته و ارزشمند کنید.

5. به تیم‌ها خودمختاری بیشتری بدهید.

اجایل وقتی شکوفا می‌شود که تیم‌ها برای تصمیم‌گیری مورد اعتماد باشند. اجازه دهید اولویت‌ها، تعهدات و بهبود فرآیندهایشان را خودشان مدیریت کنند. توانمندسازی از هر چارچوبی چابک‌تر است.


اجایل را اجرا نکنید—اجایل باشید

اجایل چیزی نیست که پیاده‌سازی کنید؛ چیزی است که زندگی می‌کنید. نه درباره قوانین، بلکه درباره هم‌راستا کردن ارزش‌ها، رفتارها و اهداف است.

اگر اجایل برایتان خسته‌کننده، بوروکراتیک یا بی‌معنی شده، وقت بازسازی است. به اصول اولیه بازگردید. با تیم صحبت کنید: چه چیزی کار می‌کند؟ چه چیزی نه؟ چه چیزی کم است؟ سپس با هم بازسازی کنید.


خستگی از اجایل واقعی است. اما پتانسیل چابکی هم واقعی است.

من تیم‌هایی را دیده‌ام که با کنار گذاشتن شلوغی‌ها و بازگشت به هسته اجایل—افراد، هدف، یادگیری و نتایج—انرژی خود را دوباره به دست آورده‌اند. شما به چارچوب جدید نیاز ندارید. به موانع کمتر و گفت‌وگوهای بهتر نیاز دارید.


متن ترجمه است:)

اجایلمدیریت پروژهچابکاسکراممدیریت محصول
مدیر پروژه و محصول چابک عاشق هوش مصنوعی و تکنولوژی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید