در سفرهای طبیعت گردی مختلف به کرات با افرادی همسفر شدهام که هدف خود را از سفر دور شدن از فضای روتین زندگی خود، رها شدن از استرسهای زندگی، رفرش شدن و موارد این دست اعلام میکنند. به این واقعیت که اگر حالت خوب نباشد، سفر هم حال شما را خوب نمیکند نمیپردازم، اما تا کی قرار است در مورد سفرهایمان دروغ بگوییم؟ طبیعت گردی با همه خوبیهایش، چالشهای مخصوص به خود را دارد. از خطرات جانی در سفرهای ماجراجویانه، تا خراب شدن ماشین در سفرهای آفرودی، از یاری نکردن آب و هوا و گرفتار باد و باران شدن و حتی خیلی سادهتر، دستشوییهای صحرایی!
سفر رفتن با این پیشفرض که قرار است خیلی خوش بگذرد، و القای این حس به خود و دیگران هنگام و بعد از سفر، حتی اگر سفر بدی را پشت سر گذاشته باشیم، فقط و فقط فضا را برای سو استفاده برخی به اصطلاح بنگاههای تورگردی و برخی جوامع محلی مهیا میکند (میدانم نگاه به جوامع محلی همواره افرادی مهربان که با روی گشاده از شما پذیرایی میکنند القا شده است اما لزوما اینگونه نیست و خیلی از محلیها راه و چاه سو استفاده از مسافر را به خوبی یاد گرفتهاند).
شما با این پیشفرض میروید که قرار است خوش بگذرد و هر اتفاقی هم که بیفتد به خود القا میکنید که بهترین سفر را رفتهاید و همین را نیز در شبکههای اجتماعی و گروه سفر و... بازگو میکنید و اگر غیر از این بکنید و برخی کاستیها را گوش زد کنید برچسب سفر خراب کن و بد مسافرت خواهید خورد.
طبیعت گردان تازهکار دچار یک سیکل معیوب شدهاند، سفر میروند تا حالشان خوب شود، تا از روزمرگیهایشان فرار کنند و دچار بنگاههایی میشوند که با توجه به اینکه میدانند قاطبه مسافران پس از سفر در هر شرایطی از آن ابراز رضایت میکنند، هیچ تلاشی برای ترتیب یک سفر مسئولانه نمیکنند. برخی جشنواره رنگ به راه میاندازند تا سفرشان را مهیج کنند و برخی که مدعی #آگاه_سفر_کنیم هستند حتی در آن حد هم - با فرض رعایت موارد زیست محیطی - تلاش به خرج نمیدهند! سادهترین برنامهای که بتوان نامش را طبیعت گردی گذاشت ندارند! برنامه «اکو کمپینگ» و «اکو سافاری» میگذارند و سفر را «اکو تالاپی» و «اکو تالاپینگ» برگزار میکنند (تلپ شدن در یک نقطه از طبیعت که رسیدن با آن نیز ساده باشد)! شما را جایی میبرند برای کمپ و این تمام برنامهشان است!
نه برای شرایط آب و هوایی مختلف برنامهای دارند و نه اصلا بلد هستند. نهایت چند گشت پیاده میگذارند و پانصد متر از محل کمپشان دور میشوند. اسمش را میگذارند سفر به فلان منطقه و سهل الوصولترین جای ممکن شما را متوفق میکنند و میگویند همهش همین است حتی اگر اصل ماجرا جای دورتری باشد. چالش به خرج نمیدهند و صرفا هدف همان است که بگویند به آن منطقه سفر کردیم! و نیشخند ماجرا اینجاست که به دلایلی که بالا گفتم پس از سفر همه از سفر راضی هستند و آنچه منعکس میشود تصاویر چادرهاییست که منظرهاش رو به طبیعتی زیباست و آنچه گفته نمیشود، کمپی بدون برنامه و ماجرایی خاص در باران و سرمای جواهردشت یا آفتاب سوزان مازیچال است!
نتیجه این برنامه ریزیهای نادرست و سواستفاده از نیت افراد در سفر - بویژه سفرهای ماجراجویانهتر و طبیعتگردی - این است که یا افراد چند مدتی اینگونه سفر میروند و آگاه میشوند و خود را از این وادی بیرون میکشند یا کلا قید چنین سفر کردنی را میزنند. سوالی که بیپاسخ میماند این است که بنگاههای گردشگری چقدر مردم را با چنین سفرهایی به اهدافی که ادعا میکنند میرسانند و آنچه اتفاق میافتد به جز پول به جیب زدن بنگاهها و سو استفادهکنندگان محلی چیست؟ آشتی با طبیعت رخ میدهد یا مسافران را از طبیعت نیز ناامید میکنند و وای بر روزی که کسی از طبیعت نیز ناامید شود! دیگر چقدر به آن بها خواهد داد و تلاش خواهد کرد در نگهداشت آن؟
بخواهیم یا نه هر سفری هرچقدر هم مسئولانه ضررهایی برای طبیعت دارد. در برابر این ضررها و بخشندگی طبیعت چه چیزی عاید ما میشود؟ سفر مسئولانه با هشتگ آگاه سفر کنیم و نه به رنگ بازی حاصل نمیشود.